--> نامه زندانی سیاسی سکینه پروانه: در برابر هر حکم مرگی بایستیم ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

نامه زندانی سیاسی سکینه پروانه: در برابر هر حکم مرگی بایستیم

۸ اسفند, ۱۴۰۳دسته‌بندی حقوق بشر


زندانی سیاسی سکینه پروانه: جمهوری اسلامی با برپا کردن چوبه‌های دار برای مخالفان سیاسی شروع به کار کرد و در سال‌های بعد که قدرت را به‌طور کامل در دست گرفت، افراد زیادی را با اتهامات غیرسیاسی به اعدام محکوم و سربه‌دار کرد

کانون حقوق بشر ایران، چهار‌شنبه ۸ اسفند‌ماه ۱۴۰۳ – زندانی سیاسی سکینه پروانه در نامه‌ای ضمن محکوم کردن صدور حکم اعدام برای زندانیان سیاسی مهدی حسنی، پخشان عزیزی و بهروز احسانی خواستار لغو مجازات حکم اعدام شد. زندانی سیاسی سکینه پروانه در قسمتی از نامه‌اش نوشته: «وقتی کسی زیر حکم اعدام است، نمی‌پرسیم چه کار کرده بود؟ به جای این سوال برای لغو مجازات اعدام یک‌صدا می‌شویم.»

متن کامل نامه زندانی سیاسی سکینه پروانه در زیر آمده است:

وقتی کسی زیر حکم اعدام است نمی‌پرسیم چه کار کرده بود؟ به جای این سوال برای لغو مجازات اعدام یک‌صدا می‌شویم و در کنار خانواده‌های محکومان، بدون در نظر گرفتن اتهام‌شان «نه به اعدام» را فریاد می‌کنیم.

من سکینه پروانه، زندانی سیاسی که تا کنون حدود هشت سال از عمر خود را در زندان‌های مختلف جمهوری اسلامی و با زندانیانی با جرائم مختلف محبوس بوده‌ام، برای شما روایتی دارم از اجرای احکام مرگ و تاثیراتی که می‌تواند تا سال‌ها بعد حتا بر اطرافیان و آشنایانِ محکوم بر جای بگذارد.

طی این سال‌ها با محکومان به مرگ بسیاری با اتهامات سیاسی و غیرسیاسی زندگی کرده‌ام که بسیاری‌شان سربه‌دار شدند و بسیاری دیگر نیز هنوز در زندان هستند با سایه‌ی مرگ بر سرشان تحمل حبس می‌کنند.

یک زندانیِ محکوم به مرگ در تمام لحظات با تصور این‌که برای اجرای حکم صدایش بزنند زندگی می‌کند. هر بار که برای کاری به بیرون از بند صدایش می‌زنند، طناب دار را بر گردن خود می‌بیند. اگر دقایقی طولانی‌تر از حد معمول به بند برگردد، همبندیان تصور می‌کنند شاید قرار است دیگر برنگردد و برای اجرای حکم منتقل شده باشد.

ما هر روز و هر لحظه با سایه‌ی مرگ بر سرمان زندگی می‌کردیم. جمهوری اسلامی با برپا کردن چوبه‌های دار برای مخالفان سیاسی شروع به کار کرد و در سال‌های بعد که قدرت را به‌طور کامل در دست گرفت، افراد زیادی را با اتهامات غیرسیاسی به اعدام محکوم و سربه‌دار کرد.

در مرور تاریخچه‌ی جمهوری اسلامی شاهدیم صدها هزار نفر با اتهامات سیاسی و غیرسیاسی همچون مواد، قتل، سرقت، تجاوز و … کشته شدند.

اعدام مجازاتی‌ست که حتا برای کسی که واقعا جرمی مرتکب شده است نیز باید متوقف شود. مجازات اعدام هرگز بازدارنده نبود. اما حکومت‌هایی که دچار فساد هستند و مشروعیتی ندارند، با استفاده از مجازات اعدام و مشروع نشان دادن آن، مخالفان سیاسی خود را نیز به راحتی حذف می‌کنند.

همان‌طور که در ایران شاهدیم، سالانه هزاران نفر با اتهامات مختلفِ غیرسیاسی کشته و سربه‌دار می‌شوند و این راه را برای کشتن مخالفان سیاسی نیز هموار می‌کند.

من هم‌اکنون در بند زنان زندان اوین با دو زندانی محکوم به اعدام هم‌بند هستم. وریشه مرادی و پخشان عزیزی که با سناریوسازی رژیم با حکم مرگ مواجه شده‌اند.

اخیرا احکام شریفه محمدی، مهدی حسنی و بهروز احسانی نیز در دیوان عالی کشور تایید شد و بسیاری دیگر مثل محمدجواد وفایی‌ثانی هر لحظه در خطر اجرای حکم هستند.

شنیدن این اخبار تکان‌دهنده باعث شد خاطرات زندگی با زنان محکوم به مرگ در ذهنم مرور شود.

سال گذشته و قبل از انتقال به اوین، یکی از همبندی‌هایم به نام منیره نوری‌کیا (زنی حدودا ۳۰ ساله) را بعد از حدود چهار سال تحمل حبس از بند خارج کردند. منیره متهم به قتل بود و «باید» مجازات می‌شد. اما چرا اعدام؟ یعنی جمهوری اسلامی نمی‌تواند انسان‌هایی را که مجرم هستند، بدون آن‌که به قتل برساند، محاکمه و مجازات کند!؟

منیره در ماه‌های آخر زندگی در تلاش بود از خانواده شاکی رضایت بگیرد اما به دلیل تخلفات کوچکی که در زندان داشت از حق تماس محروم بود و نهایتا بدون آن‌که بتواند با شاکی پرونده‌اش تماس بگیرد، سربه‌دار شد.

محبوبه روشندل نیز هنوز ۳۰ سالش نشده بود که سحرگاه یکی از روزهای شهریور ۱۴۰۲ درحالی‌که از ترس زبانش بند آمده بود و گردنش کج و قفل شده بود، کشان‌کشان از بند یک زندان وکیل‌آباد مشهد به سمت جایگاه اعدام برده شد.

بعد از رفتن منیره و محبوبه که دو نمونه‌ی اخیر از ده ها تجربه همزیستی‌ام با محکومان به مرگ است، فشارهای زیادی بر همه‌مان وارد شد که تاثیرات آن هرگز از ذهن‌مان پاک نشد و آجری دیگر بر دیوار بلند خشم و کینه‌مان نسبت به حکومت‌های جبار که با سرکوب و کشتن انسان‌ها قدرت خود را حفظ می‌کنند ایجاد شد.

برای لغو مجازات اعدام باید دست به دست هم بدهیم. مهم نیست محکوم به اعدام با چه جرمی و از چه نژاد و ملیتی است. ما باید برای لغو مجازات اعدام در برابر هر حکم مرگی بایستیم. ما باید با هم و یک‌صدا، در کنار خانواده‌های محکومان، بدون در نظر گرفتن جرم‌شان «نه به اعدام» را فریاد کنیم.

وقتی کسی زیر حکم اعدام است، نمی‌پرسیم چه کار کرده بود؟ به جای این سوال برای لغو مجازات اعدام یک‌صدا می‌شویم.

در باره زندانی سیاسی سکینه پروانه

زندانی سیاسی سکینه پروانه اهل قوچان، آخرین‌ بار در روز سه شنبه ۱۶ اسفندماه ۱۴۰۲، در تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

او پس از ۴سال زندان، در تاریخ ۲۶ بهمن ماه ۱۴۰۱، از زندان وکیل آباد مشهد آزاد شده بود.

خانم پروانه در سال ۹۹، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به اتهام «عضویت در گروه‌های معاند نظام با هدف بر هم زدن امنیت کشور» به ۵ سال حبس تعزیری و ۲ سال ممنوعیت از عضویت در دستجات سیاسی محکوم شده بود.

زندانی سیاسی سکینه پروانه توسط قاضی منصوری از شعبه ۵ دادگاه انقلاب مشهد، به اتهام «توهین به خامنه ای»، «تبلیغ علیه نظام» و «ارتباط و همکاری با رسانه‌های خارج از کشور» به ۷.۵سال زندان محکوم شده بود. این محاکمه بدون حضور وکیل انتخابی از طرف وی صورت گرفت.

به گفته قاضی پرونده، ۲.۵سال مانده از پرونده قبلی نیز به حکم او اضافه شده بود.

زندانی سیاسی مهدی رحمتی، تحمل ۶سال حبس و ۳۰ ضربه شلاق

نیره بهنود، محکومیت ۵سال زندان توسط دادگاه انقلاب تهران

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک




اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ