--> به یاد فروغ فرخزاد که همچنان در کنار ماست + کلیپ شعر ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

به یاد فروغ فرخزاد که همچنان در کنار ماست + کلیپ شعر

۲۳ بهمن, ۱۴۰۳دسته‌بندی گزارش ویژه


فروغ فرخزاد شاعری که همچنان در کنار ماست

https://youtu.be/KIxdCvc-1ic

فروغ فرخزاد در ۸ دی ۱۳۱۳ متولد شد. او همچنان در کنار ما زندگی می‌کند، بدون آنکه پیر شود. در محله ادبیات و شعر، برای همگان آشناست. همسایه‌ها رفت‌وآمد او را به خوبی می‌بینند. شور شاعری و خاطراتی در دل آنها به یادگار گذاشته است. همان که زن باشی و شاعر باشی و با مردان مشهور زمانه‌ات چون و چرا کنی، انگشت‌نما خواهی شد؛ چه رسد به اینکه راهی نو و حرفی نو و زبانی نو داشته باشی.


نه تقلید از سبک‌های کهن، نه تکرار گفتارهای شبه‌مدرن؛ مستقل از هر گفتار غالبی، اما مسلح به شعر نو و زبانی مخصوص خود با جسارتی از جنس شورش بر حاکمان اندیشه جاری.

او خود را فروغ «عصیان» می‌نامید و از تاریکی و رنج مردمان زمانه‌اش رنج می‌برد.

به یاد فروغ فرخزاد که همچنان در کنار ما است

دست‌خط فروغ فرخزاد

«اسیر» نام نخستین دفترش بود و پس از آن «دیوار» و سپس «عصیان»…

شعر او بازتاب رنج و فریاد زنی بود که می‌خواست همچنان زن باشد و زنانگی‌اش را نپوشاند و «تولدی دیگر» بیابد… او نمی‌خواست که توقف کند:

«چرا توقف کنم، چرا؟

پرنده‌ها به جستجوی جانب آبی رفته‌اند

من از سلاله‌ی درختانم

تنفس هوای مانده ملولم می کند

پرنده‌ای که مرده ‌بود به من پند داد که پرواز را بخاطر

بسپارم

صدا، صدا، صدا، تنها صداست که میماند

مرا تبار خونی گل‌ها به زیستن متعهد کرده ‌است…»

در حوالی غروب زمستانی۲۴ بهمن۱۳۴۵ فروغ در حین رانندگی به خاطر اینکه با بچه های بازیگوشی که در خیابان می دویدند، تصادف نکند از مسیرش منحرف می شود و به زمین پرتاب می شود…

فرو افتاد، اما هیچ‌کس باور نکرد که خفته باشد یا…

او پرکشید، چرا که «پرواز را به خاطر سپرده بود». و ما هر شب و روز از کنار پنجره‌ای که رو به آسمان باز می‌شود، او را می‌بینیم. فروغ زنده است!

در دختران عاصی از هر اجبار

در فریادهای زنان زخم خورده از ستم زمانه

در اندیشه نهال ترقی‌خواه

در تنهایی شب‌های سلول که سروده‌هایش زمزمه می‌شود

… و در گام‌های استوار زنان در برابر هیولای استبداد پشت پرده دین.

و چه خوب گفت سیاوش که: «من مرگ هیچ عزیزی را باور نمی‌کنم.»

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک




اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ