۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۴دستهبندی گزارش ویژه
فهرست مطالب
1. مقدمه
2. تاریخچه نام گذاری
3. برگزاری روز جهانی کارگر در ایران
4. نگاهی به وضعیت کارگران ایران و جهان
5. نگاهی به وضعیت معیشتی کارگران ایران و مقایسه آن با دیگر کشورها
6. کودکان کار
7. معضل بیکاری در ایران
8. وضعیت زنان کارگر در ایران
9. اعتراضات کارگری در ایران
10. سخن پایانی
روز اول ماه می روز جهانی کارگران و زحمتکشان گرامی باد
مقدمه
روز جهانی کارگر را در حالی در ایران گرامی میداریم که وضعیت کارگران در ایران فاجعه بار است و اکثریت قریب به اتفاق آنها از نظر معیشتی در زیر خط مرگ به سر می برند. با دستمزدی بسیار پایین، با قدرت خرید بسیار ناچیز، بدون امنیت شغلی، با تهدید مستمر اخراج و پیوستن به خیل عظیم بیکاران، با حقوق های معوقه چندین ماهه و گاه سالانه. این همه، بیانگر فشار کمرشکن و طاقت فرسای معیشتی بر این طبقه زحمتکش جامعه ما است. آنان که همواره در فضایی پر استرس و احساس شرم و خجالت و ناتوانی در برابر خانواده بسر می برند.
این است سرگذشت بیش از ۲۰ میلیون کارگر ایرانی که در یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا در بدترین وضعیت شغلی نسبت سایر نقاط جهان بسر می برند و از نظر سیاسی و اجتماعی نیز با سرکوب مستمر مواجه بوده و هرگونه اعتراض و اعتصاب آنها با زندان و شکنجه و اخراج پاسخ داده میشود.
تاریخچه نام گذاری
پس از انقلاب صنعتی در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم و عبور از نظام فئودالی به سرمایه داری، بخش زیادی از نیروی تولید از بخش کشاورزی به کارخانجات صنعتی منتقل شده و طبقه کارگر را در کشورهای اروپایی و امریکایی تشکیل دادند. طبقه ای که دیگر مانند رعیت به زمین و ارباب وابستگی محسوسی نداشت اما مجبور بود برای دریافت دستمزد و گذران معیشت خود و خانوده اش، نیروی کار خود را در اختیار صاحبان ابزار تولید یا همان «اربابان جدید» که صاحبان کارخانه ها بودند قرار دهد.
صاحبان سرمایه نیز برای کسب سود بیشتر، با حقوق کمتر و ساعت کار اضافی و طاقت فرسا، کارگران را بصورت عریانی استثمار میکردند. با پیشرفت تولید و افزایش کارخانه ها، سرمایه دارها نیاز بیشتری به کار کارگر پیدا کردند. کارگران با بهره گیری از همین نیازمندی، اقدام به تشکیل اتحادیه ها و سندیگاهای کارگری نموده و برای کاستن از شدت فشار کار بر جسم و جان خود، خواسته هایی را مطرح کردند که در راس آنها کاهش ساعت کار از ۱۲ ساعت به ۸ ساعت بدون کاهش دستمزد بود که با مخالفت شدید سرمایه دارها و دولت های پشتیبان آنها مواجه شد.
در نتیجه برای اولین بار در اول ماه می سال ۱۸۸۶ کارگران در آمریکا تصمیم گرفتند اعتراضات خود را خیابانی کرده و دست از کار کشیده و اعتصاب نمایند. این حرکت اعتراضی بمدت ۴ روز ادامه داشت که کانون اصلی آن در شهر شیکاگو قرار داشت و بیش از ۹۰ هزار کارگر به صفوف اعتصاب کنندگان پیوستند.
روز چهارم می با انفجار بمبی در شیگاگو، کارگران توسط پلیس سرکوب شدند. عده ای دستگیر و ۸ تن محاکمه و ۴ تن اعدام شدند و به این ترتیب تصویب قانون ۸ ساعت کار در روز برای چند سال با وقفه مواجه شد. اما روز اول ماه می ۱۸۹۰ به دعوت اتحادیههای کارگری آمریکا تظاهرات گسترده دیگری صورت گرفت که تا چند سال بعد در همین تاریخ برگزار میشد.
به این ترتیب روز اول ماه می به روز جهانی کارگر تبدیل شد و از قرن بیستم میلادی هر ساله در اکثر کشورهای جهان برای بهبود وضعیت کارگران و زحمتکشان گرامی داشته میشود.
برگزاری روز جهانی کارگر در ایران
پس از انقلاب مشروطیت و در سال ۱۳۰۰ شمسی، برای اولین بار این روز با برپایی مراسمی در ایران گرامی داشته شد و بمدت ۱۰ سال ادامه یافت. اما با قدرت گرفتن رضا خان پهلوی و دشمنی های او با طبقه کارگر برگزاری این مراسم در ایران با ممنوعیت روبرو شد. پس از آن و با پیدایش مختصر فضای باز سیاسی سندیکاها و اتحادیه های کارگری مجددا دست بکار شده و سالانه این روز را ارج نهاده و گرامی داشتند.
اما با کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲علیه دولت ملی دکتر مصدق و حاکم شدن فضای اختناق تک حزبی در ایران، مجددا گرامیداشت این روز در محاق فرو رفت. با انقلاب ضد سلطنتی بخصوص با نقشی که کارگران در واژگون ساختن حاکمیت سلطنت پهلوی داشتند، در فضای باز سیاسی آن روزها در ایران، روز کارگر، با مراسم و راهپیمایی های بزرگی در سراسر کشور بخصوص تهران همراه بود.
تظاهرات در سال ۱۳۵۸
خمینی مجبور شد برای لوث کردن این حرکت ها و جنبش های کارگری و برای مقابله با خواسته های کارگران به صحنه آمد و گفت «مورچه هم کارگر است!!!» و از دهه ۶۰ به این سو هیچگاه به کارگران اجازه برپایی مراسم مستقل برای گرامیداشت روز کارگر داده نشد و تنها مراسم های حکومتی با کارگردانی انجمن های اسلامی وابسته به دولت مجاز شمرده شد.
اکنون نیز هیچ تشکل و اتحادیه کارگری غیر حکومتی اجازه نامه رسمی برای فعالیت ندارد و ارگانهای حکومتی نیز نقشی جز همسویی با سیاست های ضدکارگری حاکمیت در سرکوب کارگران ندارند.
نگاهی به وضعیت کارگران ایران و جهان
در آخرین گزارش کنفدراسیون اتحادیه بین المللی کارگران که سالانه گزارش مفصلی از وضعیت کارگران در سراسر جهن را منتشر می کند و بدترین کشورها برای کارگران را معرفی می نماید، چنین آمده است «شرایط کارگران در سراسر جهان در حال بدتر شدن است و در بازه زمانی نُهساله که مبنای مقایسههای این گزارش قرار گرفته، وخامت اوضاع در بیشتر شاخصها با ظهور دولتهای اقتدارگرا و تضعیف نهادهای مدنی و صنفی در بسیاری از کشورها افزایشی تکان دهنده را نشان میدهد که از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون بیسابقه بوده است».
این گزارش نشان میدهد: «در میانگین ۶۶% تا ۸۷% کشورها، کارگران از حق اعتصاب، حق چانهزنی جمعی، حق تاسیس یا پیوستن به اتحادیه و انجام فعالیت صنفی و دسترسی به عدالت قضایی محرومند، در ۶۹ کشور جهان آزادیهای مدنی کارگران محدود است و فعالان صنفی با خطر دستگیری روبرو میشوند و در ۵۰ کشور مورد ضرب و شتم قرار میگیرند».
قطعا یکی از این کشورها که هیچگونه حق و حقوق قانونی برای کارگران به رسمیت نمی شناسد رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران است که علاوه بر تحمیل پایین ترین دستمزدها، سرکوب سیستماتیک و اعمال محدودیت های فوق العاده سیاسی را نیز به کارگران ایران وارد می آورد.
در این گزارش، ایران در دسته پنجم با وضعیت قرمز یعنی تقریبا بدترین کشورها جا دارد و تنها چند کشور درگیر جنگ داخی و هرج و مرج، در گروه بدتر از ایران- با رنگ قرمز تیرهتر- مشخص شده اند .
گروه پنجم شامل دو بخش است:
گروه عادی ۵: کشورهایی در شرایط عادی که کارگران در آن از حقوق تضمینشده برخوردار نیستند.
گروه ۵+: کشورهایی با شرایط گسست سیاسی و قانون {مثلا ناشی از درگیریهای داخلی} در زیر گروه پنجم که کارگران در آن از حقوق تضمینشده برخوردار نیستند.
موارد نقض حقوق در بدترین کشورها برای کارگران از جمله در ایران بقرار زیر است :
۱ . جرم انگاری حق اعتصاب که به تعقیب و دستگیری و گاه به اخراج آنها منجر می گردد که نمونه های فراوانی در ایران میتوان نام برد.
۲ . فرسایش قراردادهای جمعی و ایجاد محدودیت های جدی برای چانه زنی های جمعی
۳ . محروم بودن از حق حمایت های قانونی
۴ . محدودیت برخورداری از عدالت
۵. ممنوعیت ایجاد اتحادیه ها و تشکل های کارگری یا محدودسازی آنها
۶- حمله به آزادی بیان و تجمع حتی در فضای مجازی
۷- دستگیری، بازداشت و حبس خودسرانه
نام ایران در شمار کشورهایی قید شده که دستگیری خودسرانه، بازداشت و زندانی کردن کارگران فعال صنفی در آنها اتفاق میافتد. در این گزارش از جمله آمده است : «در حال حاضر ۴۴ نفر از رهبران و اعضای شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران (CCITTA) به دلیل فعالیتهای صنفی خود به طور خودسرانه در بازداشت به سر میبرند».
۸- حملات خشونت آمیز به تجمعات اعتراضی و اعتصابات کارگران که در سالیان گذشته کارگران با مواردی زیادی از این قبیل از جمله در هفت تپه، اراک و اصفهان و … مواجه بوده اند.
نگاهی به وضعیت معیشتی کارگران ایران و مقایسه آن با دیگر کشورها
یکم – دستمزد
دستمزد کارگران ایرانی در بین کشورهای دنیا رتبه صد و شستم یعنی تقریبا آخر را دارد و اختلاف آن با کشورهای رتبه اول یک به صد است. یعنی در حالیکه کارگران سوئیسی در ماه بیش از ۶ هزار دلار دستمزد دریافت می کنند، دستمزد کارگران ایرانی بین ۷۰ تا ۸۰ دلار می باشد. .در کشورهای اروپای غربی مثل فرانسه، انگلستان، آلمان و کشورهای اسکاندیناوی، آمریکا و کانادا دستمزد کارگران برای هر ساعت ِکاری معادل ۱۳ تا ۱۵ دلار آمریکایی است.
مقایسه دستمزد کارگران بر حسب دلار
در کشورهای عربی از جمله قطر کارگران دستمزدی بیش از ۳ هزار دلار در ماه دریافت می کنند.
در کشورهای دیگر همسایه ایران مانند ترکیه و گرجستان نیز وضعیت بمراتب بهتر از ایران است. زیرا حداقل حقوق دریافتی در ترکیه برای کارگران ۶۱۵ دلار در ماه و برای کارگران گرجستان ۵۸۰ دلار میباشد.
از عجایب روزگار این است که کشوری ثروتمندی مانند ایران، پس از ۴۵سال از حاکمیت ولایت فقیه، از لحاظ رفاه اجتماعی به قعر جدول و مقامی در حد کشورهای آفریقایی مستحق کمک، تنزل یافته است.
قابل توجه اینکه پرداخت دستمزد ناچیز ۶۰ الی ۷۰ دلار در ماه نیز بسیاری اوقات به تعویق می افتد و کارگران برای گرفتن آن مجبور به اعتراض و تجمع هستند تا حقوق حقه خود را دریافت کنند. در حالیکه در کشورهایی مانند آلمان و کانادا و آمریکا بطور مرتب این حقوق و دستمزد هر پانزده روز یکبار پرداخت میشود.
بدلیل بیکاری مزمن که بر جامعه کارگری ایران حاکم است، بسیاری از کارگران قراردادی و غیررسمی، تنها برای اینکه فقط شغلی داشته باشند، علاوه بر محرومیت از مزایای بازنشستگی، بیمه و سایر حقوق خود با پایین ترین دستمزد و تحت شرایط سخت که یادآور دوران برده داری است، مجبور به کار هستند.
دوم – قوانین
قانون کار در ایران در مقایسه با سایر کشورهای جهان، بویژه کشورهای پیشرفته، قوانین ضد کارگری به حساب می آیند.
در سال ۱۳۲۳ در اثر مبارزات پیگیر اتحادیه های مستقل کارگری در ایران، دولت لایحه قانون کار را تصویب و به مجلس فرستاد اما مجلس دو سال بعد حاضر به بررسی آن شد و در سال ۱۳۲۵ آنرا به تصویب رساند. اما شرکت نفت انگلیس حاضر به پذیرش این قانون نشد و در پی آن با اعتصاب کارگران در بخشهای مختلف صنعت نفت، درگیریهای گسترده ای میان کارگران و پلیس روی داد و اجرای قوانین به تعلیق درآمد؛ تا اینکه در سال ۱۳۳۷ دولت، قانون جدید را تصویب کرد و به مجلس فرستاد و مجلس نیز در ۲۶ اسفند ۱۳۳۷ آنرا تصویب و جایگزین قانون قبلی نمود.
پس از انقلاب ۵۷ اصلاح قانون از خواستهای اصلی گروههای کارگری که نقش قابل توجهی در پیروزی انقلاب داشتند، بود.طی سالهای ۵۸ تا ۶۹ عملاً قانون کاری در ایران وجود نداشت.
در مجلس سوم قانون کار جدید تصویب شد، اما شورای نگهبان آنرا تایید نکرد. سرانجام در آبان ۱۳۶۹ بررسی قانون کار در مجمع تشخیص به پایان رسید و پس از ۱۲ سال قانون کار رسمی شد که در آن هر گونه تحصن، اعتصاب، تظاهرات و همچنین داشتن سندیکاهای کارگری ممنوع اعلام شد.
برخی از مهمترین تغییرات که عمدتا به نفع کارفرمایان و صاحبان قدرت در قوانین کار اعمال شد ذیلا آورده میشود:
-قانون ممنوعیت هرگونه تظاهرات کارگری که در سال ۱۳۷۲ تصویب شد.
-در سالهای اخیر ابتدا کارگاه های کمتر از ۵ نفر و سپس کارگاههای کمتر از ۱۰ نفر از شمول قانون کار بهطور کامل خارج شدند. با این اصلاحیه صدها هزار کارگـر در سراسر کشور از امکان بیمه درمانی و بازنشستگی محروم شدند.
-یکی از نواقص قانون کار فعلی این است که کارفرمایان خصوصی میتوانند با عقد قراردادهای یکماهه و تمدید یکماه به یکماه آن، کـارگران را از مزایای ثبت شده در قانون کار محروم سازند و هر زمان که صاحب قرارداد حاضر به تمدید آن نشود کارگـران از کار اخراج شده و بیکار میشوند. اتفاقی که بطور مستمر در گوشه و کنار کشور بوقوع می پیوندد و کارگـران نیز از هیچگونه حمایت دولتی برخوردار نیستند.
سوم – سایر مزایا
کارگـران ایرانی در مقایسه با کـارگران کشورهای صنعتی مانند آمریکا، انگلیس، فرانسه، ژاپن و کانادا و … از بسیاری از مزایا محروم هستند یا سهم ناچیزی از آن عایدشان میشود. از امنیت شغلی گرفته تا حق بیمه و بازنشستگی و بهداشت و سلامتی و عائله مندی و مرخصی و …. که مجال پرداختن به یکایک آنها در این مطلب نمی گنجد.
کودکان کار
کودک کار به کودکانی اطلاق می شود که بجای آموزش و بازی و حضور در کنار خانواده خود، از کودکی روانه کار در کارخانهها، خیابانها و زباله دانی ها میشوند. این یک تراژدی دیگر انسانی است که در ایران هم بصورت گسترده با آن روبرو هستیم.
«کار کودک» در ابتدا واژهای بود که در معنای استخدام کودکان در کارخانهها به کار میرفت، اما این واژه اکنون به طور کلی به کارهایی که کودکان انجام میدهند به ویژه کارهایی که آنها را از تحصیل محروم میکند یا برای سلامتی آنها مضر است، اطلاق میشود. از آنجا که این کودکان نمیتوانند مانند بزرگسالان از حقوق خود دفاع کنند و کسی نیز از آنان حمایت نمیکند، بیشتر مورد بهرهکشی و اذیت و آزار کارفرمایان قرار میگیرند.
منشاء اصلی ظهور پدیده ای به نام کودکان کار، در ایران فقر، بیکاری و استثمار روزافزون ناشی از چپاول ثروتهای مردم توسط عده ای معدود در حاکمیت است.
راه ریشه کنی این پدیده شوم را باید در دنیای سیاست جستجو کرد. از جمله در ایران که بدون تردید یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست وقتی بیش از ۶۰ درصد جمعیت آن در زیر فقر مطلق بسر می برند طبیعی است که جمعیتی بالغ بر یک میلیون کودک کار وجود داشته باشد. کودکانی که با جسم نحیف خویش، با کاری طاقت فرسا و با درآمدی ناچیز به تأمین هزینه زنده ماندن اعضای خانواده خود یاری می رسانند.
در دنیای کودکی آنها از بازی، شادی، سرگرمی و تحصیل و نشستن بر نیمکت مدرسه خبری نیست. آنها در تلاش و تقلا برای کسب اندک پولی هستند که در پایان شب، به خانه ببرند.
در ایران بر اساس آمارهای رسمی، ۳۸۰ هزار کودک ۱۰تا ۱۴ ساله در سراسر کشور کار ثابت دارند و حدود ۳۷۰هزار کودک در همین سن به عنوان کـارگر فصلی مشغول به کارند. یعنی در ایران رسمأ بیش از ۷۰۰هزار کودک کار میکنند. البته این آمار رسمی اعلام شده از طریق مراکز حکومتی است که قطعا با آمار واقعی تفاوت چشمگیری دارد و دستکم این آمار را باید ۲ الی ۳ برابر آمار اعلام شده در نظر گرفت.
در ایران هر ساله درصدی از کودکان به دلایل مختلف ترک تحصیل میکنند و به کارهایی مانند واکسزنی، پاک کردن شیشه ماشین، فال فروشی، بادکنک فروشی، آدامس فروشی، جمع آوری نان خشک و وسایل فلزی در زبالهها و دعا فروشی در سر چهارراهها، بازارها و یا مکانهای شلوغ و پرترافیک میپردازند و ساعتهایی طولانی در معرض آلودگیهای اجتماعی قرار میگیرند.
به طورکلی کارکردن برای کودکان در دراز مدت میتواند باعث ضایعات جبرانناپذیری از نظر جسمی و روانی برای آنان شود. کودکانی که درگیر چنین فعالیتهایی هستند، به اقتضای ساعات کاری طولانی و مواجهه با استرسهای جسمی، اجتماعی و روانی، از استفاده از نیروی بالقوهها کودکی خود محروم میشوند.
معضل بیکاری در ایران
نرخ بیکاری در ایران
خیل عظیمی از نیروی کار در ایران قادر به استخدام و کار و کسب همان درآمد ناچیزی که کـارگران دریافت می کنند، نیست. حکومت و کارفرمایان نیز از همین ترس و نگرانی بعنوان موثرترین اهرم برای جلوگیری از اعتراضات کـارگری سود برده و آنها را زمین گیر می نمایند .
معنا و مفهوم بیکاری در تمام دنیا یکسان است و به افرادی که آماده ورود به بازار کار هستند اما استخدام نمیشوند، بیکار میگویند. اما اندازهگیری تعداد افراد بیکار در هر لحظه و در هر کشوری بسیار پیچیده، مشکل و متفاوت است .
نظام حاکم بر ایران با بهره گیری از همین پیچیدگی و چندگانگی همواره آمار و ارقامی ارائه میدهد که نرخ بیکاری در ایران را در پایین ترین حد خود نشان دهد. بطوری که نرخ بیکاری ثبت شده ایران در سطح جهان تقریبا ۱۰ درصد یعنی تقریبا دو میلیون نفر از واجدین شرایط کار است. در حالیکه نرخ واقعی بیکاری در ایران مطابق اظهارات کارشناسان اقتصادی وابسته به حکومت، در حدود ۴۵ درصد یعنی بیش از ۲۰ میلیون نفر می باشد.
اختلاف این آمار را یکی از کارشناسان نظام چنین توضیح میدهد: «مرکز آمار ایران جمعیت ۱۵ سال به بالا را حدود ۶۵ میلیون نفر اعلام کرده که از این تعداد ۲۷ میلیون نفر را فعال و بیش از ۳۸ میلیون نفر را غیرفعال معرفی کرده است .در این محاسبه این ۳۰ درصد از جمعیت غیرفعال که معادل ۲۰ میلیون نفر است، از آمار اشتغال حذف میشوند». او می افزاید: «اگر این افراد به آمار بیکاران اضافه شوند، تعداد بیکاران به بیش از ۲۲ میلیون نفر خواهد رسید و نرخ بیکاری به ۴۵ درصد افزایش پیدا میکند».
با این آمار و نرخ واقعی بیکاری، ایران در صدر کشورها با بالاترین نرخ بیکاری قرار می گیرد.
این کارشناس حکومتی ادامه میدهد: «بسیاری از افراد به دلیل فقدان امید به بهبود وضعیت اقتصادی و ایجاد شغلهای پایدار، به سمت مشاغل بیثبات روی آوردهاند که نه بیمه دارند و نه شامل قوانین حمایتی میشوند».
به این ترتیب بیکاری و نداشتن شغل و درآمد یکی دیگر از مشکلات اصلی مردم ایران در کنار گرانی و تورم می باشد که کارگـران و خانواده های ایرانی بشدت از آن رنج می برند.
وضعیت زنان کارگر در ایران
زنان کـارگر در وضعیتی بمراتب بدتر از مردان کـارگر بسر می برند. زنان کارگـر اولین قربانیان تعدیل نیرو، دستمزدهای نابرابر و تبعیض جنسیتی هستند.
در ایران زنان کـارگر نسبت به مردان در شرایط سختتری به سر میبرند. کـارگران زن ایرانی ارزانترین نیروی کار کشور به حساب می آیند.
زنان کارگـر، علاوه بر این که مشاغل کم درآمد و پرزحمت با ساعات کار طولانی و غیرقانونی را در اختیار دارند و در شرایط کار مساوی با مردان دستمزد کمتری دریافت می کنند، اما در صف اول اخراج ها نیز قرار دارند.
زنان کـارگر در آمارهای رسمی ۱۰ الی ۱۵ درصد کل کـارگران را تشکیل می دهند و چون اغلب در بخش غیررسمی شاغل هستند، در آمارها جایی نداشته و نادیده گرفته می شوند.
بیشترین ضرباتی که زنان کـارگر در طول حاکمیت ولایت فقیه متحمل شده اند، خانه نشین شدن و بیکار شدن آنها می باشد .
کار مردانه در ایران، فرصت های شغلی را برای زنان بسیار محدود ساخته است به گونه ای که کمتر از یک پنجم از کارگـران ایران را زنان تشکیل میدهند و با توجه به جمعیت فعال زنان در زمینه اشتغال که ۳۲ میلیون نفر برآورد شده است نرخ اشتغال زنان در ایران کمتر از ۱۰ درصد می باشد. یعنی از هر ۱۰۰ زن ایرانی که تمایل به حضور در بازار کار دارد تنها ۱۰ نفر به شغل دست پیدا کرده و ۹۰ نفر دیگر بیکار می مانند. در حالیکه نرخ اشتغال جهانی زنان ۴۹ درصد میباشد به این ترتیب غیر از افغانستان و عراق زنان شاغل ایران کمتر از سایر نقاط جهان می باشد.
میانگین دستمزد بیمهشدگان برای مردان بیشتر از زنان است.
اعتراضات کـارگری در ایران
در سال ۱۴۰۳ اعتراضات گسترده کارگـران و کارمندان دائمی، موقت، پیمانی، پروژهای مربوط به بخش خصوصی یا دولتی یا کـارگران بیکار جریان داشت. عمده این اعتراضات بخاطر مطالبات مزدی، گرانی، تورم بالا، حقوق و دستمزدهای پایین، معوقات مزدی، و خلاصه زندگی در زیر خط فقر شکل گرفت.
آمار ثبت شده اعتراضات کـارگری در در سال گذشته ۲۴۰۰ تجمع اعتراضی و ۱۷۰ اعتصاب کارگـری بوده است .
این اعتراضات در ۳۰ استان و دستکم در ۸۰ شهر کشور توسط کـارگران صورت گرفته است .
که پاسخ همه این اعتراضات از جانب دولت و کارفرمایان، با سرکوب و اخراج و دستگیری و زندان داده شده است.
سخن پایانی
سخن پایانی اینکه کـارگران ایران از نظر شغلی و معیشتی و برخورداری از اولیه ترین حقوق برسمیت شناخته شده برای کارگـران، در بدترین و سخت ترین شرایط قرار دارند. آنان از حق هرگونه اعتراض و اعتصاب و برخورداری از سندیکا و اتحادیه های کـارگری محرومند. کارگـران و زحمتکشان ایران، توسط عوامل حکومت سرکوب شده و مورد اذیت و آزار قرار می گیرند و راهی زندانها می شوند.
مشکلات کـارگران، کشاورزان و دیگر زحمتکشان در ایران، مانند همه دردهای ملت ایران ریشه در سیاست حاکمان سرکوبگری دارد که بر ثروتهای ایران چنگ انداخته و آن را برای نیات شوم خود به غارت می برند. طبعا پاسخگویی به خواسته های مردم ایران از جمله کارگـران از تغییر نظام سیاسی حاکم بر ایران عبور می کند.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر