حماسه سیاهکل در سال ۱۳۴۹ از اولین نشانههای جنبشی بود که نوید میداد جنبش دانشجویی که با جنبش سراسری پیوند خورده است، هیچگاه خاموشی نخواهد پذیرفت و مبارزه برای آزادی وطن را در شیوه جدید آن پی خواهد گرفت
کانون حقوق بشر ایران، شنبه ۱۵ آذرماه ۱۴۰۴ – ۱۶ آذر، روز دانشجو، نقطهای مهم در تاریخ معاصر ایران و جنبش دانشجویی است و نمادی از مبارزه برای تغییر حکومت و نقش اثرگذار دانشگاه در نقد قدرت و دفاع از آزادیها به شمار میرود. این روز نشان میدهد که وظیفه دانشجو تنها تحصیل نیست، بلکه ایستادگی در برابر استبداد و پاسداری از ارزشهای انسانی نیز بخشی از هویت دانشگاهی است.
رخداد خونین این روز، دانشگاه را از نهادی آموزشی به مرکزی برای آگاهیبخشی و پیگیری مطالبات مردم تبدیل کرد. نسلهای مختلف دانشجویان نیز همواره ۱۶ آذر را الهامبخش پایداری خود در برابر انواع دیکتاتوری دانستهاند و آن را بهعنوان نشانهای از نقش دانشگاه در حرکتهای تغییر حکومت شناختهاند.
هراس حکومتهای اقتدارگرا از دانشگاه ناشی از توان آن در طرح پرسشهای اساسی و نقد ساختارهای قدرت است. از همین رو، ۱۶ آذر تنها یادآور یک حادثه نیست، بلکه نماد تقابل میان آزادیخواهی دانشگاه و میل حکومت به کنترل و انحصار قدرت است.
گرامیداشت این روز تأکیدی دوباره بر آرمانهای آزادیخواهانه و عدالتجوی دانشگاه و احترام به جانباختگان و کنشگرانی است که مسیر آیندهای آزادتر برای جامعه ایران را هموار کردهاند.
تحولات و تکوین جنبش دانشجویی در دانشگاه تهران ۱۳۲۰-۱۳۴۰پس از اخراج رضا شاه از ایران در سال ۱۳۲۰ هجری شمسی، فضای دانشگاه تهران به تدریج به یک بستر اصلی برای شکلگیری و رشد جنبشهای دانشجویی تبدیل شد. این حرکتها در ابتدا بیشتر بر مسائل صنفی تمرکز داشتند.
با این حال، به دنبال باز شدن فضای سیاسی کشور پس از شهریور ۱۳۲۰، ظهور احزاب و تشکلهای سیاسی گوناگون، و انتشار آزادانه روزنامهها و نشریات با گرایشهای مختلف، جنبش دانشجویی نیز رفتهرفته رنگ و بوی سیاسی بیشتری به خود گرفت؛ تا جایی که دانشجویان به رخدادهای مختلف سیاسی و اجتماعی در کشور واکنش نشان میدادند.
گرایشهای فکری غالب تا سرکوب قیام ۱۵ خرداد
در این دوره بیست ساله، سه جریان فکری اصلی بر افکار و فعالیتهای دانشجویان تأثیرگذار بودند: چپ (مارکسیستی)، مذهبی، و ملیگرا.
جنبش دانشجویی از آغاز تا سال ۵۷ ؛ شکلگیری روز دانشجو پس از اخراج رضا شاه و آزادی زندانیان چپگرا موسوم به گروه ۵۳ نفر، حزب توده تأسیس شد. این حزب با مطرح کردن شعارهایی نظیر مبارزه با فاشیسم و امپریالیسم، تأکید بر عدالت اجتماعی و رفع فقر، و با مخفی نگه داشتن وابستگیهای خارجی خود به شوروی، توانست نفوذ قابل توجهی در میان روشنفکران و دانشگاهیان به دست آورد.اتحادیه دانشجویی حزب توده، زیر نظر سازمان جوانان این حزب، به سرعت فعالیت خود را در دانشگاهها، به ویژه دانشگاه تهران، آغاز کرد و در تأسیس «اتحادیه دانشجویان دانشگاه تهران» نقش محوری داشت. گستردگی نفوذ تودهایها در جنبش دانشجویی به حدی رسید که در اواخر سال ۱۳۲۵، رئیس وقت دانشگاه تهران به سفیر انگلستان گزارش داد که اکثریت دانشجویان به شدت تحت تأثیر حزب توده قرار دارند.
تأسیس تشکلهای رقیب اسلامی و ملیگرا
در برابر قدرت گرفتن تودهایها، نیروهای اسلامگرا و ملیگرایان لیبرال برای رقابت در محیط دانشگاهی، به فکر ایجاد تشکیلات مستقل افتادند.
نخستین تشکل مذهبی دانشجویی، انجمن اسلامی دانشکده پزشکی در سال ۱۳۲۳ در دانشگاه تهران و با هدف مقابله با فعالیتهای گسترده حزب توده تأسیس شد.
سازمان دانشجویی جبهه ملی نیز در سال ۱۳۲۹ش با هدف رقابت و مقابله با تودهایها شکل گرفت.
در سال ۱۳۳۹ کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی – اتحادیه ملی (که به طور رایج با عنوان کنفدراسیون شناخته میشود)، یک سازمان دانشجویی متشکل از ایرانیانی بود که عمدتاً در کشورهای خارجی، به خصوص اروپای غربی و ایالات متحده، مشغول به تحصیل بودند.
هرچند هدف اولیه این سازمان صرفاً سیاسی نبود، اما در دهه یا دو دهه منتهی به انقلاب ۱۳۵۷، به یکی از تشکلهای اصلی مخالف رژیم سلطنتی ایران تبدیل شد و توانست شمار زیادی از دانشجویان ایرانی ساکن خارج را علیه حکومت وقت بسیج کند.
نقشآفرینی در رویدادهای ملی و مقاومتدانشگاه تهران در مقاطع کلیدی تاریخ معاصر ایران نقش مؤثری ایفا کرد. این دانشگاه در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، یکی از کانونهای اصلی مبارزه علیه استعمار انگلستان بود و در وقایع اوایل دهه ۱۳۳۰ و پس از کودتای ۱۳۳۲، به عنوان نیرویی در مقابله با استبداد داخلی و استعمار خارجی به فعالیت خود ادامه داد.
سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران در حمایت از دولت محمد مصدق، فعالانه در قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ شرکت کرد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دانشگاه تهران به یکی از پایگاههای اصلی نهضت مقاومت ملی بدل شد و «کمیته دانشگاه تهران» یکی از هفت کمیته اصلی این نهضت را تشکیل میداد.
با تأسیس ساواک در سالهای ۱۳۳۵-۱۳۳۶، فعالیتهای گروهها و احزاب سیاسی به شدت تحت نظارت قرار گرفت و جنبش دانشجویی نیز از این امر مستثنی نبود. دانشجویان مجبور شدند فعالیتهای خود را محدود کنند. با این وجود، در سال تحصیلی ۱۳۳۹-۱۳۴۰، دانشجویان در حمایت از درخواستهای خود برای تضمین آزادی انتخابات، دست به اعتصاب زدند و شب ۵ بهمن ۱۳۳۹ را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تحصن گذراندند.
نقطهی آغاز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و روز دانشجوپس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، تظاهراتها و اعتصابهای پراکندهای در پاییز همان سال در دانشگاه تهران و همچنین بازار، در اعتراض به محاکمه دکتر مصدق برگزار شد. بعد از کودتا اعلام شد که روابط ایران و انگلیس که در زمان نخستوزیری مصدق و در جریان ملیشدن صنعت نفت قطع شده بود از سر گرفته خواهد شد و نیکسون نایب رئیس جمهور وقت آمریکا؛ کشوری که حامی کودتا علیه مصدق بود، برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. این موضوع نقطه آغاز تظاهرات دانشجویان در ایران شد.
احضار چهار فعال صنفی معلمان خوزستان به دادگاه تجدیدنظر؛ فشار بر معلمان برای سرکوب اعتراضات
سرکوب توسط دیکتاتوری شاه
دیکتاتوری وابسته پهلوی برای پیشگیری از گسترش اعتراضات دانشجویی و تعمیم آن به بخشهای دیگر جامعه که پشتیبان دولت ملی دکتر مصدق بودند، تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت. در روز ۱۶ آذر ۳۲ نیروهای نظامی شاه در دانشکده فنی، اقدام به تیراندازی کردند که موجب جان باختن سه دانشجوی دانشکده فنی به نامهای احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا شد.
۱۶آذر، بعد از این واقعه روز دانشجو نامیده شد و از آن پس دانشجویان ایران به یاد سه دانشجوی جانباخته راه آزادی، یاد آنان را گرامی داشته و راه آنان را ادامه میدهند.
ادامه جنبش دانشجویی پس از ۱۶ آذر ۳۲بعد از سرکوب دانشجویان در ۱۶ آذر ۳۲، فضای حاکم چه در دانشگاهها، چه در مکانهای دیگر کشور در ظاهر مانع رشد جنبش دانشجویان بود. اما جنبش دانشجویی نشان داد که خاموشیناپذیر است. فراز بعدی جنبش دانشجویی در سال ۱۳۳۹ بود. دانشجویان در اعتراض به نتایج انتخابات «مجلس» حکومت وقت دست به تظاهرات زدند.
شمار زیادی از دانشجویان دستگیر شدند. متعاقبا هزاران دانشجو در تهران، مشهد و تبریز به جنبش دانشجویی پیوسته و خواهان آزادی دانشجویان زندانی شدند. دانشجویان سرانجام توانستند خواستهی خود را که آزادی دانشجویان دستگیرشده و بازگشایی دانشگاه که به مدت یکماه بسته شده بود را محقق کنند. مدتی بعد نیز اعتراض دیگر دانشجویان توسط دیکتاتوری پهلوی در اول بهمن ۱۳۴۰ سرکوب شد و دانشگاه به مدت سه ماه تعطیل شد اما جنبش دانشجویی از پای ننشست.
دهه ۴۰ و روی آوردن جنبش دانشجویی و مردم ایران به مبارزه مسلحانهسرکوب نمیتوانست مانع دانشجویان شود. جنبش دانشجویی منفک از مبارزات مردم ایران برای آزادی نبود که با سرکوب از میدان به در شود. مبارزه در حال اعتلاء بود و حکومت شاه از این موضوع غافل بود.
با شروع دهه ۱۳۴۰ دانشجویانی که در بطن مبارزه مردم ایران برای آزادی پرورش یافته بودند حلقه مفقوده جنبش را یافته و گامی بلند را برداشتند؛ مبارزه مسلحانه و چریکی. سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی خلق که اکثریت قریب به اتفاق آنها از میان دانشجویان و قشر تحصیلکرده جامعه آن روزگار بودند قدم به میدان مبارزات مردم ایران گذاشتند. اکثریت قریب به اتفاق اعضای مجاهدین و فداییها از دانشجویان یا فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران بودند
حماسه سیاهکل در سال ۱۳۴۹ از اولین نشانههای جنبشی بود که نوید میداد جنبش دانشجویی که با جنبش سراسری پیوند خورده است، هیچگاه خاموشی نخواهد پذیرفت و مبارزه برای آزادی وطن را در شیوه جدید آن پی خواهد گرفت.
وقتی در سال ۱۳۵۰ اعضای دو سازمان مجاهدین و چریکهای فدایی؛ بعد از هجوم ساواک دستگیر شدند اکثریت اعضای این دو سازمان پیشتاز را دانشجویان تشکیل میدادند.
از آن پس تا سال ۱۳۵۷، دانشجویان نقش بسزایی در به ثمررساندن انقلاب ضدسلطنتی داشتند. انقلابی که دانشگاه و دانشجویان جزء اولین قربانیان آن بودند.
روز دانشجو که از ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ شروع شده بود پس از سال ۱۳۵۷ نیز نشان داد که نه با دیکتاتوری شاه سر سازگاری داشت و نه با دیکتاتوری شیخ. جنبش دانشجویی به نام روز دانشجو یا هر رویداد دیگری همچنان در حال فوران و انفجار بود.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک













هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر