در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، دانشگاهها بار دیگر به یکی از اصلیترین صحنههای اعتراض و مقاومت در کشور تبدیل شدند. در این دوره، حضور گستردهی دانشجویان در تجمعات اعتراضی باعث شد فشارهای امنیتی به شکل قابلتوجهی افزایش یابد
کانون حقوق بشر ایران، دوشنبه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۴ – در دوران دیکتاتوری پهلوی، دانشگاهها یکی از مهمترین پایگاههای فکری و سیاسی جامعه بودند. بسیاری از دانشجویان و استادان در خط مقدم مبارزه برای آزادی، عدالت و حقوق مردم قرار داشتند. دانشگاهها فقط محل درس و تحقیق نبودند، بلکه بهعنوان فضایی برای گفتوگو، اظهار نظر و شکلگیری جریانهای سیاسی عمل میکردند. به همین دلیل، در نگاه مردم و فعالان سیاسی آن دوره، دانشگاه «سنگر آزادی» به شمار میرفت و نقش مهمی در شکلدهی به جنبشهای اجتماعی داشت.
یورش اول با عنوان انقلاب فرهنگیبعد از انقلاب ۵۷، حکومت جدید به سرعت دریافت که دانشگاهها میتوانند محل رشد فکرهای مستقل و منتقد باشند. خمینی از همان سالهای آغازین انقلاب بارها گفت که بسیاری از مشکلات کشور از دانشگاهها و دانشگاهیان ناشی میشود. همین نگاه باعث شد که در سال ۵۹ دستور «انقلاب فرهنگی» صادر شود. این دستور تنها یک تغییر ساده نبود؛ بلکه برنامهای سازمانیافته برای تصفیه دانشگاهها از استادان و دانشجویانی بود که بهنظر حکومت «وابسته» یا «نامطلوب» شناخته میشدند. هدف اصلی این بود که دانشگاهها به محیطهایی کاملاً همسو با حکومت تبدیل شوند و هر نوع جریان فکری متفاوت حذف شود.
در جریان این انقلاب فرهنگی، نیروهای حکومتی به دانشگاهها یورش بردند. درگیریها در بسیاری از شهرها رخ داد و در نهایت حدود ۳۰ دانشجو کشته شدند. این درگیریها به تعطیلی بیش از سهساله دانشگاهها منجر شد؛ تعطیلیای که هدف آن بازسازی کامل فضای آموزشی و جایگزینی نیروهای مستقل با افراد مورد اعتماد حکومت بود. در دهه ۶۰ نیز فشارها ادامه یافت و بسیاری از دانشجویان مخالف حکومت دستگیر، زندانی یا حتی اعدام شدند. این دوره برای دانشگاهها یکی از تاریکترین زمانها بود.
کنترل شدید دانشگاهها در هراس از اعتراضات دانشجویی
پس از بازگشایی دانشگاهها در اواسط دهه ۶۰، حکومت تلاش کرد کنترل شدیدتری را اعمال کند. بسیاری از استادان منتقد اخراج شدند و دانشجویانی که استقلال فکری داشتند از دانشگاه کنار گذاشته شدند. در مقابل، نیروهای وابسته به حکومت، از جمله اعضای بسیج دانشجویی، در دانشگاهها حضور پررنگ پیدا کردند. با این حال، این فشارها نتوانست جلوی شکلگیری موجهای اعتراضی را بگیرد. جنبش دانشجویی بارها توانست فضای سکوت را بشکند. اعتراضات گسترده سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۸ و بهویژه قیام ۱۴۰۱ نشان داد که دانشگاه همچنان یکی از قلبهای تپنده جامعه برای بیان اعتراضها و خواستههای مردم است.
قیام۱۳۸۸، یورش دوم به دانشگاهها و تصفیه دانشجویان و اساتیدتهاجم دوم ایادی حکومت پس از سرکوب قیام سراسری ۱۳۸۸ بود که دانشـجویان نقش اساسی در برپایی آن داشتند. سران حکومت با تصفیه و اخراج دانشـجویان و اساتید تلاش کردند که این سنگر آزادی را بار دیگر به اشغال خود درآوردند
در این سالها، جنبش دانشجویی حتی رادیکالتر و سیاسیتر شده است. دانشجویان با شعارهایی مثل «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» مرزبندی خود را با تمام جناحهای حکومتی اعلام کردند.
قیام ۱۴۰۱ و نقش پر رنگ دانشگاه در اعتراضاتقیام ۱۴۰۱ نیز نشان داد نقش دانشجویان چقدر پررنگ شده است؛ تعداد زیادی از آنان بازداشت شدند، زخمی شدند یا جان خود را از دست دادند. بسیاری از دانشگاهها به مراکز اصلی اعتراضها و اعتصابات تبدیل شدند.
در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، دانشگاهها بار دیگر به یکی از اصلیترین صحنههای اعتراض و مقاومت در کشور تبدیل شدند. در این دوره، حضور گستردهی دانشجویان در تجمعات اعتراضی باعث شد فشارهای امنیتی به شکل قابلتوجهی افزایش یابد.
یورش سوم به دانشگاهها با عنوان خالصسازیدر سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲، حکومت بار دیگر دست به اقدامهای گسترده زد تا دانشگاهها را تحت کنترل بیشتری قرار دهد. اخراج استادان خوشنام، تعلیق یا محرومیت از تحصیل دانشجویان منتقد، و اعمال محدودیتهای شدیدتر بخشی از این روند بود. بسیاری این موج جدید فشار را «سومین هجوم بزرگ» حکومت به دانشگاه میدانند؛ هجوم اول در سالهای ۵۹ و دوم پس از اعتراضات ۸۸، و اکنون موج سوم پس از قیام ۱۴۰۱.
ایستادگی دانشگاه برای آزادی با پرداخت بهابا وجود همه این فشارها، اعتراضهای دانشجویی همچنان ادامه دارد. دانشگاهها بارها ثابت کردهاند که خاموشکردنی نیستند. در هر دوره تاریخی، دانشجویان و استادان آزادیخواه نقش مهمی در حفظ صدای اعتراض و دفاع از حقوق مردم داشتهاند. تجربه دههها نشان داده که حتی با وجود سرکوب گسترده، روح آزادیخواهی در دانشگاهها زنده میماند و نسلهای تازه این مسیر را ادامه میدهند.
با وجود همه فشارهای امنیتی و سرکوب سازمانیافته، اعتراضهای دانشجویی همچنان پابرجاست. دانشگاهها در ایران بارها ثابت کردهاند که خاموشکردنی نیستند و هرگز نمیتوان آنها را از نقش تاریخیشان در دفاع از آزادی و عدالت جدا کرد.
در هر برهه از تاریخ معاصر، دانشجویان و استادان آزادیخواه با وجود تهدید، بازداشت، اخراج و شکنجه، صدای اعتراض مردم را زنده نگه داشتهاند و در خط مقدم مطالبهگری ایستادهاند.
روح مقاومت از دانشگاه تا شکنجهگاههای دیکتاتوری حاکماین روح مقاومت تنها به دانشگاهها محدود نیست؛ بسیاری از زندانیان سیاسی که روزی در همین محیطهای علمی برای آزادی و حقوق مردم مبارزه کردند، امروز با احکام سنگین یا حتی حکم اعدام در زندانهای دیکتاتوری حاکم زندانی هستند. جوانانی که به جرم اعتراض، آگاهیبخشی یا مشارکت در جنبشهای مردمی بازداشت شدهاند، اکنون با خطر مرگ روبهرو هستند؛ اما ایستادگی و شجاعت آنها همچنان الهامبخش نسل جدید دانشجویان است.
نسل امروز دانشگاهها با نگاه به سرنوشت این زندانیان، بیش از هر زمان دیگری میداند که آزادی بهایی دارد و سکوت، تنها راه را برای گسترش سرکوب هموار میکند. به همین دلیل، علیرغم تمام محدودیتها، شعله آزادیخواهی در دانشگاهها روشن مانده و نسلهای تازه این مسیر دشوار اما ضروری را ادامه میدهند.
در زیر اسامی برخی از این زندانیان به منظور ارج نهادن به مبارزه و مقاومتشان آمده است:
وحید بنیعامریان فوق لیسانس مدیریت
سید محمد تقوی لیسانس گرافیک
زهرا شهباز طبری فوق لیسانس مهندسی برق
اکبر دانشورکار مهندس عمران
پخشان عزیزی لیسانس مددکاری اجتماعی
بابک علیپور لیسانس حقوق
احسان فریدی دانشجوی مهندسی مکانیک
پویا قبادی مهندس برق
وریشه مرادی فارغالتحصیل دانشگاه کردستان
علیرضا مرداسی لیسانس
حامد ولیدی مهندس عمران
یادی از جانباختگان دانشجویی در اعتراضات سراسرییاد و نام دانشجویانی که در اعتراضات سراسری جان خود را فدای آزادی کردند، همچنان الهامبخش نسل امروز دانشگاه است. جانباختگانی همچون ندا آقاسلطان، محمد شهبخش، امیرحسین صادقی، علیرضا کریمی، نوید بهبودی مهویزانی، امید زارع مؤیدی، دنیا فرهادی، رضا اسماعیلزاده، محمدحسن ترکمان، آرشام ابراهیمی، کیمیا مقدسی، پیمان جاسمی، نوید بادپا، شهاب هاشمی، مریم قربانی پور، سینا فیروزآبادی، سینا علیشاهی، علیاصغر قورت بیگلو، مریم السادات آروین، ادریس غریبزاده، ارشاد رحمانیان، بهزاد و ابراهیم احمدپور سامانی، بهناز افشاری امین،
محمد طاهری، پریسا عسگری، حسینعلی کیاکجوری، مهرشاد شهیدی نژاد منفرد طهرانی، بامشاد سلیمانخانی، امیرحسین رومیانی نظری، آیلار حقی ملکی، یاسر نارویی و دیگر نامدارانی که درس و تحصیل را رها کردند تا در کنار مردم برای آزادی بجنگند. آنان با حضور در خیابانها فریاد «مرگ دیکتاتور» سر دادند و به نمادهایی از شجاعت و مقاومت تبدیل شدند. یاد این دانشجویان نهتنها در دل خانوادهها و دوستانشان زنده است، بلکه همچون چراغی مسیر مبارزه نسلهای بعد را روشن میکند؛ مسیری که برای تحقق آزادی، عدالت و حقوق انسانی همچنان ادامه دارد.
نام و یاد این دانشجویانی مانند مصطفی بزرگنیا، آذر شریعترضوی و ناصر قندچی که در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ جان باختند، همچنان در تاریخ دانشگاه ایران زنده است. دانشجویان و جوانان آزادیخواه در دورههای مختلف ثابت کردهاند که صدای آزادیخواهی خاموششدنی نیست و تا دستیابی به آزادی ادامه خواهد داشت.کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک


























هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر