--> اولین فیلم از بند آسایشگاه یا بند ۲۴۰، مرموزترین و ناشناخته‌ترین بند زندان اوین – بازسازی ۳بعدی ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

اولین فیلم از بند آسایشگاه یا بند ۲۴۰، مرموزترین و ناشناخته‌ترین بند زندان اوین – بازسازی ۳بعدی

۱۷ خرداد, ۱۴۰۴دسته‌بندی گزارش ویژه


https://youtu.be/1fxlzf89giA

زندان اوین و به‌ویژه بند ۲۴۰، تنها یک ساختمان نیستند؛ این‌ها مکان‌هایی‌ هستند که در آن حافظه جمعی شکنجه شده، اما مقاومت نیز شکل گرفته است. باید آن‌ها را به یادآورد، مستند کرد، و از فراموشی نجات داد تا روزی، عدالت فراتر از دیوارها برسد و جنایتکاران به پای میز محاکمه کشیده شوند



کانون حقوق بشر ایران، ۱۷ خردادماه ۱۴۰۴ – زندان اوین، نامی آشنا در حافظه تاریخی مردم ایران و جامعه جهانی، یکی از بدنام‌ترین و مخوف‌ترین مراکز بازداشت و شکنجه سیاسی در تاریخ معاصر ایران است. در این ویدئو به بند آسایشگاه یا بند ۲۴۰  زندان اوین خواهیم پرداخت. این زندان که در منطقه سعادت‌آباد و محله اوین درکه تهران واقع شده، در دو نظام دیکتاتوری طی بیش از شش دهه، به محلی برای حبس، بازجویی، شکنجه و اعدام هزاران زندانی سیاسی، عقیدتی و مدنی بدل شده است.

تاریخچه‌ای کوتاه از ساختار سرکوب

محوطه زندان اوین حدود ۴۰ هکتار وسعت دارد. زمینی که پیش‌تر به سید ضیاءالدین طباطبایی، نخست‌وزیر کابینه سیاه پهلوی تعلق داشت، در سال ۱۳۴۰ برای ساخت زندان مصادره شد. ساخت این زندان همزمان با جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و اوج‌گیری مبارزه بر علیه حکومت پهلوی پایان یافت.

در مراحل اولیه، این زندان تنها ۲۰ سلول انفرادی و دو بند عمومی با ظرفیت ۳۲۰ نفر داشت. اما با افزایش اعتراضات مردمی علیه حکومت سلطنتی، تعداد زندانیان به‌مراتب از ظرفیت اسمی آن بیشتر شد. در سال ۱۳۵۷ این زندان ۱۰۰ سلول انفرادی و چندین بند عمومی داشت و بیش از ۳۰۰۰ نفر در آن محبوس بودند. شرایط نگهداری، شکنجه‌ها و بازجویی‌ها در این زندان به‌مراتب وحشیانه‌تر از سایر زندان‌های ایران بود.

تغییر نقش پس از انقلاب ۵۷

با سقوط رژیم پهلوی و استقرار دیکتاتوری مذهبی در سال ۱۳۵۷، زندان اوین نه‌تنها از کارکرد قبلی خود فاصله نگرفت، بلکه به شکل گسترده‌تری برای سرکوب مخالفان سیاسی و معترضان اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت. از سال ۱۳۵۹، اوین به مکانی برای بازداشت، شکنجه و اعدام جوانان انقلابی، دانشجویان، روزنامه‌نگاران، نویسندگان و فعالان حقوق بشر تبدیل شد.

ساختار داخلی – بندهای امنیتی و بی‌نام‌ونشان

زندان اوین از مجموعه‌ای از بندهای امنیتی تشکیل شده که به‌طور مداوم تغییر نام داده می‌شوند تا نهادهای نظارتی و حقوق بشری را سردرگم کنند. شناخته‌شده‌ترین آن‌ها بندهای ۲۰۹، ۲۴۰، ۲۴۱ و ۳۵۰ هستند. این بندها معمولاً تحت کنترل مستقیم وزارت اطلاعات یا سپاه پاسداران قرار دارند و به‌نوعی در حوزه بازداشت‌های فوق امنیتی طبقه‌بندی می‌شوند.

بند ۲۰۹ از جمله بخش‌هایی است که بازداشت‌شدگان تحت کنترل وزارت اطلاعات در آن مورد شکنجه قرار می گیرند. این بند در نزدیکی ورودی اصلی زندان اوین واقع شده و شامل سلول‌های انفرادی متعدد، اتاق‌های بازجویی و محیطی ایزوله از سایر بخش‌های زندان است. اغلب زندانیان در دوره بازجویی در این بخش قرار دارند و بسیاری از آن‌ها بدون دسترسی به وکیل یا ارتباط با خانواده برای هفته‌ها یا حتی ماه‌ها در انفرادی محبوس هستند.

ساختاری مشابه بند ۲۰۹ اما مخوف‌تر!!

بند ۲۴۰ نیز ساختاری مشابه دارد اما تحت نظارت اطلاعات سپاه پاسداران اداره می‌شود. بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ به‌طور سنتی به‌عنوان محل‌هایی برای اعمال شدیدترین فشارهای روانی و جسمی علیه زندانیان سیاسی شناخته می‌شوند. گزارش‌های متعددی از شکنجه‌های جسمی، بازجویی‌های طولانی مدت در حالت نشسته یا ایستاده، و نگهداری در شرایط نامناسب از این بندها منتشر شده است.

بند ۲۴۰ که گاهی از آن به‌عنوان «آسایشگاه» یاد شده، ترکیبی از پیچیده‌ترین روش‌های ایزوله‌سازی، بی‌نام‌سازی و سرکوب روانی را در بردارد. ساختمان این بند که در چهار طبقه طراحی شده است، مجموعاً ۴۰۰ سلول انفرادی را شامل می شود. طبقه هم‌کف برای زندانیان زن در نظر گرفته شده و سه طبقه فوقانی به مردان اختصاص یافته بود. ساختمان ۲۴۰ از نظر ساختاری به‌گونه‌ای طراحی شده که درهم‌تنیده با ساختمان دادستانی اوین بوده است. ساختمان دادستانی اکنون به بند ۸ زندان اوین تغییر نام داده است. این دو ساختمان از یک سو دارای درگاه‌های مشترک، و از سوی دیگر کانال‌های انتقال زندانی بین‌شان دارند که موقعیت‌یابی را برای زندانی غیرممکن می‌سازد.

ویژگی معماری بند ۲۴۰ یا آسایشگاه

ویژگی معماری بند۲۴۰ یا آسایشگاه: سلول‌ها کوچک، بدون پنجره و با نور مصنوعی ثابت هستند که به‌شکل عمدی برای حذف درک زمان طراحی شده‌اند. همه‌چیز در این بند یک‌رنگ است. از دیوارها تا پتوها، درها و حتی لباس‌ها. این یکنواختی القاکننده حس بی‌زمانی، بی‌مکانی و بی‌هویتی است؛ ابزارهایی روان‌شکن که هدف‌شان فروپاشی تدریجی شخصیت زندانی است.

رفت و آمد زندانیان از یک نقطه به نقطه‌ای دیگر تنها با چشم‌بند و در سکوت کامل صورت می‌گیرد. زندانی اجازه ندارد صدای دیگری را بشنود یا چهره‌ای را ببیند. دوربین‌های مداربسته در تمام مسیرها نصب شده‌اند و حتی باز کردن درب‌ها نیز با رمز و هماهنگی خاصی انجام می‌شود. کنترل شدید، نور مداوم، انزوای مطلق و فضای متروک، بند ۲۴۰ را به کارخانه تولید اختلال روانی تبدیل کرده است.

این بخش‌های امنیتی، در ساختار زندان اوین، ابزاری برای خاموش‌کردن مخالفان، ساختن اعترافات اجباری و درهم شکستن هویت و شخصیت انسان‌ها هستند. این بندها با هدف تبدیل زندانی به موجودی بی‌صدا و بی‌اراده طراحی شده‌اند و همچنان یکی از تاریک‌ترین بخش‌های سیستم قضایی و امنیتی دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران محسوب می‌شوند

ویژگی‌های روان‌پریشانه ساختار آسایشگاه یا بند ۲۴۰

بند ۲۴۰ زندان اوین، برخلاف نام فریبنده‌اش که پیش‌تر از آن با عنوان «آسایشگاه» یاد می‌شد، نماد تمام‌عیار یک شکنجه‌گاه روانی و جهنمی ایزوله است که در دل آن، فروپاشی تدریجی هویت انسانی طراحی و اجرا می‌شود. این بند، نه یک محل بازداشت موقت، بلکه یک سازوکار دقیق سرکوب روح و ذهن انسان است. همه‌چیز در این فضا، از معماری تا رفتار مأموران، به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده که زندانی دچار فروپاشی شخصیتی، گم‌کردن زمان، مکان، و در نهایت شکستن اراده شود.

سلول‌های یکسان و بدون هیچ نشانه‌ای از زندگی

سلول‌های بند ۲۴۰ کاملاً یکسان و بدون هیچ نشانه‌ای از زندگی هستند. رنگ دیوارها سرد، بی‌روح و خنثی است؛ نه تنها برای سرکوب بصری، بلکه برای از بین بردن هرگونه ارتباط روانی با محیط پیرامون. نورپردازی همواره روشن و یکنواخت است، بدون چرخه شبانه‌روز. این نور ثابت، در کنار نبود پنجره یا حتی صدای محیط، منجر به اختلال در ساعت زیستی زندانی می‌شود. هدف این است که او حتی درک زمانی خود را از دست بدهد.

زندانیان برای کوچک‌ترین جابه‌جایی از سلول، باید چشم‌بند می‌زدند. مسیرها طوری طراحی شده‌اند که هیچ امکان جهت‌یابی وجود نداشه باشد. حتی صدای قدم‌های نگهبان یا صدای سایر زندانیان نیز کنترل می‌شد. هرگونه تماس چشمی یا صوتی با دیگران ممنوع بود. نتیجه این ساختار، شکل‌گیری تجربه‌ای به‌نام «زندگی در خلاء» بود: زندانی نمی‌دانست چه ساعتی است، چند روز از ورودش به این مکان گذشته، چه کسی در سلول مجاور است یا حتی آیا هنوز در همان طبقه قرار دارد یا به جای دیگری منتقل شده است.

در دهه ۶۰، این بند محل وقوع بسیاری از وحشیانه‌ترین جنایات دیکتاتوری حاکم بود. بازداشت‌شدگان، پیش از هرگونه محاکمه‌ای، برای ماه‌ها یا حتی سال‌ها در انفرادی نگه داشته می‌شدند. زندانیان برای اعتراف به جرم‌هایی که هرگز مرتکب نشده بودند، با بی‌خوابی‌های ممتد، تنبیه‌های فیزیکی، و محرومیت از تماس انسانی تحت فشار قرار می‌گرفتند. ترکیب ایزوله‌سازی کامل با بی‌حرکتی اجباری، تهدید دائمی و انکار هویت شخصی، یکی از مؤثرترین و مخرب‌ترین مدل‌های شکنجه روانی محسوب می‌شود.

شکنجه روانی به عنوان مکمل شکنجه‌های فیزیکی

شکنجه در این بند، فقط با کابل و باتوم انجام نمی‌گرفت. تحقیر مداوم، بی‌احترامی به اعتقادات شخصی، القای دروغ درباره وضعیت خانواده، وانمود کردن اجرای حکم اعدام (اعدام مصنوعی)، و در مواردی پخش صدای شکنجه دیگران، ابزارهایی بود برای از هم پاشیدن روان انسان. بسیاری بازماندگان بند ۲۴۰، تا سال‌ها پس از آزادی، دچار اختلال روحی، استرس، بی‌خوابی، اضطراب شدید، یا حتی سکوت کامل شدند. آن‌ها از صدای قفل در وحشت می کردند و با نور مصنوعی دچار حمله عصبی می‌شدند.

در این بند، انسان را از زمان و فضا و امید تهی می‌کردند. همان‌طور که یکی از زندانیان سابق گفته: «در ۲۴۰ نمی‌میری، اما زندگی هم نمی‌کنی؛ هر لحظه‌ات شبیه مرگ است، فقط بدون دفن شدن.» بند ۲۴۰ اوین نه فقط یک مکان فیزیکی، بلکه سیستمی برای شکستن تدریجی انسان است. این بند، عصاره‌ تمام آن چیزی‌ست که دیکتاتوری در ترس از فکر و آزادی خلق کرده است.

زندان انفرادی؛ نه هفته، نه ماه، بلکه سال‌ها

بر خلاف عرف جهانی که حبس انفرادی را تنها برای دوران کوتاه بازجویی در نظر می‌گیرند، در بند ۲۴۰ زندانیان برای سال‌ها در سلول‌های انفرادی نگهداری می‌شدند. برخی بیش از یک سال، برخی دو سال، و برخی حتی تا پنج سال به‌صورت کامل در انزوا زندگی کردند. این رفتارها مصداق بارز شکنجه روانی و نقض ماده ۷ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی است که بر منع شکنجه و رفتارهای غیرانسانی تأکید دارد.

دیوارهایی که صدای انسان‌ها را بلعیده‌اند

در بند ۲۴۰، هر دیوار، هر راهرو، و هر سلول، گواهی است بر جنایت. سلول‌هایی که شاهد شکنجه، تحقیر، گرسنگی، تشنگی، و انزوا بوده‌اند و اکنون نیز این جنایت در آن ادامه دارد. در این بند، سکوت نه‌تنها فضای فیزیکی، بلکه فضای روانی زندانیان را دربر گرفته بود. اما با وجود تمام این شرایط، زندانیان بسیاری با سرود خواندن، نوشتن بر روی دیوارها، و سردادن نغمه آزادی، به نبرد با این سرکوب هولناک ادامه دادند.

بند ۲۴۰ امروز – همان سرکوب، با پوشش متفاوت

اگرچه مقامات زندان اوین در سال‌های اخیر تغییراتی در ظاهر و کاربری برخی بخش‌ها داده‌اند، اما هدف از وجود بند ۲۴۰ همچنان پابرجاست: شکستن اراده‌ی زندانیان سیاسی. این بند همچنان فعال است و زندانیان سیاسی، در آن نگهداری می‌شوند.

تغییر نام‌ها، جابه‌جایی سلول‌ها، و گم‌کردن نشان از ساختمان‌های اصلی، تاکتیکی است برای جلوگیری از افشای حقیقت جنایت در مجامع حقوق بشری. اما خاطره زندانیانی که از آن عبور کرده‌اند و صدای شکنجه‌هایی که در این دیوارها طنین‌انداز بوده‌اند، خاموش‌شدنی نیستند.

تجربه تاریخی، وظیفه امروز

همه کسانی که از دهه شصت تاکنون از بند ۲۴۰ اوین عبور کرده‌اند، روایتگر بخشی از واقعیت هستند. صدای آن‌ها، حتی اگر فروخورده باشد، در حافظه تاریخی این ملت باقی می‌ماند. این دیوارها، این راهروها، نه فقط نماد سرکوب، که سندی زنده از مقاومت و آرمان‌خواهی یک ملت برای آزادی هستند.

بر نهادهای بین‌المللی و سازمان‌های مدافع حقوق بشر است که مستندات این مکان را جمع‌آوری نموده و برای پیگیری قضایی مقامات مسئول در دادگاه‌های بین‌المللی اقدام کنند. از سوی دیگر، جامعه مدنی ایران باید با آگاهی‌بخشی مستمر، مانع از فراموشی جنایاتی شود که در بندهای بی‌نام و نشان، اما پر درد و رنج، رخ داده است.

زندان اوین و به‌ویژه بند ۲۴۰، تنها یک ساختمان نیستند؛ این‌ها مکان‌هایی‌ هستند که در آن حافظه جمعی شکنجه شده، اما مقاومت نیز شکل گرفته است. باید آن‌ها را به یادآورد، مستند کرد، و از فراموشی نجات داد تا روزی، عدالت فراتر از دیوارها برسد و جنایتکاران به پای میز محاکمه کشیده شوند. روزی که دردهای ملت بزرگ ایران، در صلح و آزادی به پایان رسیده است.

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک


اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ