--> زندان های ایران؛ بازپروری یا انهدام کرامت انسانی ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

زندان های ایران؛ بازپروری یا انهدام کرامت انسانی

۹ تیر, ۱۴۰۴دسته‌بندی حقوق بشر


زندان های ایران نه‌تنها بازتابی از بحران عدالت و تبعیض در سیستم حکومتی هستند، بلکه خود به ابزاری برای سرکوب اعتراض و تثبیت استبداد تبدیل شده‌اند

کانون حقوق بشر ایران، دوشنبه ۹ تیرماه ۱۴۰۴ ـ زندان های ایران، برخلاف آنچه حاکمیت‌ها تبلیغ می‌کنند، نه مرکز بازپروری است و نه ندامتگاه. در حاکمیتی که حقوق بشر جایگاهی ندارد، زندان تبدیل به شکنجه‌گاه دادخواهان، تخریب‌گاه قربانیان فقر، و مدرسه‌ای برای آموزش خلافکاران تازه‌کار شده است. نه‌تنها از بازسازی خبری نیست، بلکه آنچه به جامعه بازمی‌گردد، انسان‌هایی سرشار از خشونت، اعتیاد، افسردگی و پرخاشگری است.

در نظامی که مسئولانش خود از جمله مجرمین اصلی‌اند، عدالت تنها برای ضعفا اجرا می‌شود. قربانیان فقر که برای زنده ماندن دست به سرقت، حمل مواد، قتل یا ……می‌زنند، به‌شدت مجازات می‌شوند، در حالی که اختلاسگران میلیاردی، تنها گاه‌گاهی و در نتیجه رقابت‌های جناحی برای مدتی کوتاه روانه زندان می‌شوند، آن‌هم با امکانات رفاهی هتل‌مانند.

زندان های ایران؛ آموزشگاه جرم و تباهی

زندان باید محلی برای بازسازی، بازپروری و اصلاح باشد، اما در واقعیت، شرایط غیرانسانی، ازدحام جمعیت، نبود خدمات روان‌درمانی، و برخوردهای خشونت‌آمیز زندانبانان، آن را به مکانی برای تخریب روان و جسم زندانیان تبدیل کرده است. زندانیانی که با جرم‌های کوچک وارد زندان می‌شوند، اغلب با مهارت‌های جدید در خلاف و آلودگی‌های شدیدتر، آنجا را ترک می‌کنند. این چرخه بیمار، نه‌تنها هیچ مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه بار آسیب اجتماعی را افزایش می‌دهد.

در بسیاری از زندان های ایران، مخصوصاً زندان‌هایی چون اوین، وضعیت بندهای مالی به مراتب متفاوت با بندهای عمومی، سیاسی و زندانیان جرایم خرد است. در حالی که اختلاسگران و زندانیان ثروتمند، با پرداخت رشوه و هدیه، از امکانات ویژه‌ای برخوردارند، زندانیان فقیر و آسیب‌دیده در شرایط غیرانسانی نگهداری می‌شوند. زندانی که باید مرکز بازسازی باشد، عملاً محل مرگ تدریجی و خاموش شدن انسانیت شده است.

فساد سیستماتیک در مدیریت زندان های ایران

زندانبانی در چنین ساختاری، شغل شریفی نیست؛ به‌ویژه زمانی که زندانبان، در برابر دریافت امتیاز و پول، با زندانیان ثروتمند همراهی می‌کند و هم‌زمان علیه معترضان و فقرزدگان خشونت اعمال می‌کند. رفتار دوگانه برخی مسئولان زندان، از جمله باندهای مدیریتی در زندان اوین، قزلحصار و…. نمونه‌ای از این فساد ساختاری است.

به‌عنوان مثال، مدیریت‌هایی چون باند چهارمحالی و معاونش توسلی، از نگاه بسیاری از زندانیان اصلاح‌طلب، زندانبان‌های محترمی تلقی می‌شدند؛ نه به دلیل رفتار انسانی، بلکه به‌خاطر آنکه ترجیح می‌دادند بی‌سروصدا و با نرمی با زندانیان جناح‌های مختلف درون نظام به‌ویژه چهره‌های رسانه‌ای برخورد کنند، تا از موهبت‌های اقتصادی پنهان زندانبانی بهره‌مند شوند. در این میان، پول‌هایی که به نام هدیه، وقف یا بازسازی بندها دریافت می‌شد، مستقیماً به جیب همین مقامات ریخته می‌شود.

بندهای لوکس برای اختلاسگران؛ جهنم برای فقرزده‌ها

در بندهای موسوم به مالی، به‌ویژه در زندان اوین، میلیاردها تومان از سوی زندانیان متمول صرف تجهیز و زیباسازی بندها شده است. اما این اقدامات نه‌تنها عدالت را به زندان های ایران نیاورده، بلکه فاصله طبقاتی در میان زندانیان را نیز تثبیت کرده است. در حالی که یک زندانی فقیر حتی به درمان اولیه دسترسی ندارد، زندانیان ثروتمند با اینترنت، غذای مخصوص، تخت راحت و ملاقات‌های مکرر روزگار می‌گذرانند.

این در حالی است که مجرمین اصلی، یعنی کسانی که اموال عمومی را غارت کرده‌اند، نه‌تنها با عواقب جدی روبه‌رو نمی‌شوند، بلکه برخی از آن‌ها پس از گذراندن دوره‌ای کوتاه در زندان، با چهره‌ای تطهیرشده، وارد چرخه قدرت می‌شوند. برای اصلاح‌طلبان حکومتی، زندان نه مجازات، بلکه سکوی پرتاب به سمت اعتبار سیاسی و تبلیغاتی است.

زندان؛ انعکاس سیاست‌های تبعیض‌آمیز و ناکارآمد

زندان های ایران نه‌تنها بازتابی از بحران عدالت و تبعیض در سیستم حکومتی هستند، بلکه خود به ابزاری برای سرکوب اعتراض و تثبیت استبداد تبدیل شده‌اند. هرگاه اعتراضات مردمی بالا می‌گیرد، زندان‌ها مملو از جوانان دادخواه می‌شوند. آنها با احکام سنگین، شکنجه، سلول انفرادی و بی‌توجهی مطلق به وضعیت سلامت‌شان مواجه‌اند.

در چنین سیستمی، مجازات صرفاً ابزاری‌ست برای کنترل جامعه، نه برای اصلاح آن. زندانی شدن معترضان و حتی قربانیان فقر، نه نشانه اجرای عدالت، بلکه نشان از ترس حکومت از صدای مردم است.

وظیفه دولت، بازسازی انسان‌هاست؛ نه تخریب آن‌ها

وظیفه هر دولت، فراهم کردن بستر اصلاح و بازگشت زندانیان به جامعه است. اما حاکمیت با تبدیل زندان به محلی برای نابودی انسانیت، رسماً اعلام کرده که هدفش، بازسازی نیست؛ سرکوب و کنترل است. این نقض آشکار حقوق بشر است، به‌ویژه زمانی که سیستم زندانبانی نه بر مبنای عدالت، بلکه بر اساس ثروت، روابط سیاسی و میزان وفاداری به حکومت عمل می‌کند.

قلم در زنجیر – سرقت انقلاب: اسارت قلم، سرکوب نویسندگان – ۶

زندان اوین؛ تخریب بند ۲۰۹ و سکوت حکومت – فیلم از گروه راستی آزمایی کانون حقوق بشر ایران

ضرورت بازنگری بنیادین در نظام قضایی و زندانبانی

تا زمانی که فقر، فساد و تبعیض ریشه‌دار در سیستم حکومتی وجود دارد، هیچ اصلاح واقعی در زندان های ایران ممکن نخواهد بود. زندان‌ها، آینه‌ای از ساختار ناعادلانه و سرکوب‌گر قدرت هستند. برای رسیدن به جامعه‌ای انسانی و آزاد، نه‌تنها ساختار زندانبانی، بلکه کلیت نظام قضایی و حکومتی باید بازنگری و متحول شود.

در غیر این صورت، زندان های ایران همچنان جایی خواهند بود که در آن نه مجرمین واقعی، بلکه قربانیان سیاست‌های فاسد، تاوان ناکارآمدی حکمرانی را می‌پردازند.

نقض فاحش قوانین حقوق بشری در زندان های ایران

زندان های ایران، به‌ویژه با رویه‌های اعمال‌شده توسط مقامات زندانبانی، در موارد متعددی ناقض اصول بنیادین حقوق بشر هستند. شرایط غیرانسانی حاکم بر بازداشتگاه‌ها، فشارهای روانی، شکنجه‌های سیستماتیک، سلب دسترسی به وکیل، ممانعت از خدمات درمانی حیاتی، تبعیض نهادینه‌شده میان زندانیان سیاسی و مالی، و همچنین استفاده ابزاری از زندان برای سرکوب معترضان، نشانه‌های آشکار نقض حقوق بشر در سطح گسترده است. به‌جای ایفای نقش بازپروری، زندان‌های ایران به ابزار سرکوب، تخریب شخصیت و ترویج خشونت بدل شده‌اند.

مطابق با اسناد بین‌المللی حقوق بشر، چنین عملکردی نه‌تنها غیرقابل توجیه بلکه مصداق صریح نقض چند ماده بنیادین است:

ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر: «هیچ‌کس نباید تحت شکنجه یا رفتار یا مجازاتی ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد.»

ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: «هیچ‌کس نباید خودسرانه دستگیر، بازداشت یا تبعید شود.»

ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر: «هر فردی حق دارد به‌طور کامل و برابر از یک دادگاه مستقل و بی‌طرف برای رسیدگی عادلانه به حقوق و الزامات قانونی‌اش بهره‌مند شود.»

ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر: «هر فردی حق دارد از سطح زندگی کافی برای سلامتی و رفاه خود و خانواده‌اش، از جمله خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت‌های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار باشد.»

نقض این اصول، زندان های ایران را به محیط‌هایی برای قتل تدریجی کرامت انسانی و نقض سیستماتیک عدالت تبدیل کرده و نشان می‌دهد که نظام حاکم از نهادهای قضایی و زندانبانی به‌عنوان ابزاری برای حفظ سلطه و نه اجرای عدالت استفاده می‌کند.

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک


اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ