۱ تیر, ۱۴۰۴دستهبندی گزارش ویژه
1. مقدمه
2. زمینههای تاریخی: باز شدن فضای سیاسی در دهه ۱۳۵۰
3. شب های شعر گوته: جرقه انقلاب
4. نقش کانون نویسندگان و چالشهای زمانه
5. انقلاب ۱۳۵۷: از آرمانهای دموکراتیک تا استیلای ارتجاع
6. بهار زودگذر آزادی
7. سرکوب آزادیها و ناکامی انقلاب
8. نقش زنان: از درخشش تا سرکوب
9. چرا انقلاب ناکام ماند؟
10. از بهار انقلاب تا زمستان ارتجاع
از شب های شعر «گوته» تا صبح سرود آزادی؛ ۱۰۰ سال نویسندگی در ایران زیر سایه استبداد
مقدمه
دهه ۱۳۵۰ در ایران، بهویژه سالهای منتهی به انقلاب ۱۳۵۷، دورهای از تحولات عمیق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود. فشارهای بینالمللی، بهویژه از سوی دولت جیمی کارتر برای رعایت حقوق بشر، فضای سیاسی ایران را تا حدی باز کرد و زمینه را برای فعالیت روشنفکران، نویسندگان و دانشجویان فراهم ساخت.
در این میان، «شب های شعر گوته» در مهر ۱۳۵۶ بهعنوان نقطه عطفی در جنبش روشنفکری و آغاز اعتراضات گسترده علیه رژیم پهلوی شناخته میشود. این رویداد نهتنها نمادی از تمرین دموکراسی بود، بلکه جرقهای برای خیزش علیه استبداد به شمار میرفت. با این حال، انقلاب ۱۳۵۷ که با آرمانهای آزادی و دموکراسی شکل گرفت، بهسرعت از اهداف اولیه خود فاصله گرفت و به سرکوب آزادیها و محدودیتهای گسترده برای روشنفکران و نویسندگان منجر شد.
زمینههای تاریخی: باز شدن فضای سیاسی در دهه ۱۳۵۰
در اواسط دهه ۱۳۵۰، رژیم پهلوی تحت فشارهای بینالمللی، بهویژه از سوی دولت کارتر، ناچار به کاهش سرکوبهای سیاسی شد. این فضای نسبتاً باز، امکان فعالیتهای فرهنگی و سیاسی را برای روشنفکران، بهویژه چپگرایان، فراهم کرد. نهادهایی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، روزنامههای کیهان و اطلاعات، و انجمن حکمت و فلسفه به پایگاههایی برای فعالیت روشنفکران تبدیل شدند. در این شرایط، کانون نویسندگان ایران که از سال ۱۳۴۷ به دلیل فشارهای رژیم فعالیت محدودی داشت، در سال ۱۳۵۶ احیا شد و با همکاری انستیتو گوته، برنامه «شب های شعر گوته» را برگزار کرد. این رویداد، که در مهر ۱۳۵۶ برگزار شد، به نقطه عطفی در جنبش روشنفکری و اعتراضات مردمی تبدیل شد.
شب های شعر گوته: جرقه انقلاب
«شب های شعر گوته» که از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ در باغ انجمن فرهنگی ایران-آلمان برگزار شد، یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی-سیاسی پیش از انقلاب بود. بیش از شصت نویسنده و شاعر برجسته، از جمله سیمین دانشور، بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی، مهدی اخوان ثالث، سعید سلطانپور و طاهره صفارزاده، در این برنامه علیه سانسور و اختناق رژیم پهلوی سخن گفتند و شعر خواندند. این رویداد، که در شبهای اولیه تا ۱۰ هزار نفر مخاطب داشت، نهتنها تمرینی برای دموکراسی و گفتوگوی مدنی بود، بلکه سرآغازی برای اعتراضات گسترده علیه رژیم شاه به شمار میرفت.
این ده شب، تحت تأثیر فضای باز سیاسی ناشی از فشارهای حقوق بشری دولت کارتر، به صحنهای برای همبستگی روشنفکران و دانشجویان تبدیل شد. با این حال، غیاب نیروهای مذهبی، که از طریق مساجد، هیئتها و بازار نفوذ گستردهای در میان تودهها داشتند، یکی از نقاط ضعف این جنبش بود. در شب پایانی، درگیری با پلیس به کشته شدن یک دانشجو، زخمی شدن هفتاد نفر و بازداشت بیش از صد تن منجر شد و اعتراضات بعدی، بهویژه در ۱۶ آذر ۱۳۵۶، را شعلهور کرد.
نقش کانون نویسندگان و چالشهای زمانه
کانون نویسندگان ایران در این دوره با نگارش نامههای سرگشاده به نخستوزیران وقت (هویدا و آموزگار) خواستار لغو سانسور و تضمین آزادی بیان شد. این نامهها، هر چند پاسخ رسمی دریافت نکردند، اما انعکاس گستردهای در میان مردم یافتند و به برگزاری شب های شعر گوته کمک کردند. با این حال، کانون با چالشهایی مواجه بود: اختلافات داخلی میان اعضای چپگرا و دیگر گرایشها، نفوذ افراد غیرمرتبط با ادبیات به دلیل اهداف سیاسی، و فشارهای رژیم پهلوی برای محدود کردن فعالیتهای علنی کانون، از جمله این موانع بودند.
انقلاب ۱۳۵۷: از آرمانهای دموکراتیک تا استیلای ارتجاع
انقلاب ۱۳۵۷ با مشارکت گسترده اقشار مختلف، از روشنفکران سکولار و چپگرا تا روحانیون و بازاریان، شکل گرفت. آرمانهای اولیه انقلاب، شامل آزادی، عدالت و دموکراسی، بسیاری از روشنفکران را به حمایت از آن سوق داد.
اما نفوذ روزافزون نیروهای واپسگرا، بهویژه پس از تظاهرات قم در دیماه ۱۳۵۶ و مراسم چهلم کشتهشدگان، اعتراضات را به سمت گفتمان روحانیون طرفدار خمینی سوق داد. روشنفکران چپ و سکولار، که عمدتاً به دلیل تمرکز بر مبارزه با رژیم شاه از درک ابعاد نفوذ جریان های مرتجع در جامعه غافل بودند، بهتدریج در حاشیه قرار گرفتند.
بهار زودگذر آزادی
پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، فضای اولیه سرشار از امید به آزادی بود. حضور گسترده احزاب، انتشار نشریات، و فعالیت زنان نویسنده و ناشر، نویدبخش یک نظام دموکراتیک بود. تعداد نویسندگان زن از ۱۱ نفر در ۱۳۵۷ به ۸۰ نفر در ۱۳۵۸ افزایش یافت. اما این بهار آزادی کوتاه بود.
تنها ۲۴ روز پس از پیروزی انقلاب، دستور حجاب اجباری توسط خمینی صادر شد که به تظاهرات گسترده زنان در ۱۷ تا ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ منجر شد. این تظاهرات، با شعارهایی مانند «آزادی جهانی است، نه شرقی است نه غربی»، با خشونت نیروهای حزباللهی سرکوب شد.
سرکوب آزادیها و ناکامی انقلاب
انقلاب ۱۳۵۷ بهسرعت از آرمانهای دموکراتیک فاصله گرفت. سرکوب سازمانهای سیاسی چپ و سکولار و مجاهدین خلق از سال ۱۳۵۸ آغاز شد. شوراهای کارگری و محلی، که در ابتدای انقلاب نقش مهمی داشتند، با تصویب قوانینی مانند «لایحه مدیریت» تضعیف شدند.
کانون نویسندگان نیز دچار دودستگی شد و بسیاری از اعضای آن به دلیل اختلافات سیاسی و سرکوبهای حکومتی مهاجرت کردند یا از فعالیت بازماندند. نظام جدید با اجباریسازی حجاب، طرد دگراندیشان، و نخبهستیزی، فضای عمومی را قبضه کرد و وعدههای آزادی و عدالت به تبعیض و سرکوب تبدیل شد.
نقش زنان: از درخشش تا سرکوب
قلم در زنجیر؛ از شب های شعر«گوته» تا صبح سرود آزادییکی از امیدبخشترین نشانههای انقلاب، رشد چشمگیر حضور زنان در عرصه ادبیات و انتشارات بود. اما مدتی پس از تفوق جریان های ارتجاعی حامی خمینی، با اجباری شدن حجاب و لغو قوانین حمایت از خانواده، به محدودیت حقوق زنان و سرکوب ساختاری منجر شد. گشتهای کمیته و نیروهای بسیجی با نظارت بر پوشش و رفتار زنان، فضای رعب و وحشت را در شهرها حاکم کردند. حجاب اجباری به نمادی از کنترل سیاسی زنان تبدیل شد و زنان طبقه متوسط شهری را به حاشیه راند.
چرا انقلاب ناکام ماند؟
ناکامی انقلاب ۱۳۵۷ در تحقق آرمانهای دموکراتیک را میتوان از چند منظر بررسی کرد:
– ائتلاف شکننده انقلابیون: اتحاد میان روشنفکران چپ، سکولار و نیروهای مذهبی پس از پیروزی انقلاب به دلیل اختلافات ایدئولوژیک فروپاشید.
– اقتدارگرایی رژیم جدید: مشروعیت اولیه رژیم و رهبری کاریزماتیک خمینی به استبداد دینی منجر شد و با سرکوب مخالفان، از آرمانهای آزادیخواهانه فاصله گرفت.
– ساختارهای مردسالارانه: گفتمان انقلاب تحت تأثیر نظامهای مردسالار بود و موضوع زنان و حجاب و لباس آنان، بهعنوان ابزاری سیاسی برای کنترل جامعه مورد استفاده قرار گرفت.
از بهار انقلاب تا زمستان ارتجاع
انقلاب ۱۳۵۷ ایران، با وجود مشارکت گسترده روشنفکران و نویسندگان، نتوانست به اهداف دموکراتیک خود دست یابد. شب های شعر گوته بهعنوان نمادی از جنبش روشنفکری، جرقهای برای انقلاب بود، اما نفوذ نیروهای ارتجاعی و غفلت روشنفکران از جریان های واپسگرا ، انقلاب را به مسیر اقتدارگرایی مذهبی سوق داد.
تجربه انقلاب ۱۳۵۷ نشان میدهد که انقلابها بدون هوشیاری در برابر پیچیدگیهای اجتماعی و حفظ ارزشهای دموکراتیک، ممکن است به کابوس منجر شوند. بازخوانی شب های شعر گوته نهتنها مرور تاریخ، بلکه یادآوری ضرورت گفتوگو، مدارا و مقاومت در برابر سرکوب و استبداد در پرده دین است.
ادامه دارد
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر