۷ تیر, ۱۴۰۴دستهبندی حقوق بشر
رضا حمیداوی، جوان ۲۱ ساله، شامگاه چهارم تیر ۱۴۰۴ با شلیک مستقیم نیروهای بسیج در آبادان جان خود را از دست داد. مقامهای حکومتی در اقدامی آشنا، بهجای پاسخگویی، او را به جاسوسی متهم کردند.
کانون حقوق بشر ایران، شنبه ۷ تیرماه ۱۴۰۴ – شامگاه چهارشنبه ۴ تیر ۱۴۰۴، رضا حمیداوی، جوان ۲۱ ساله و ساکن شهر آبادان، بر اثر اصابت گلوله نیروهای بسیج به ناحیه سر، جان خود را از دست داد. این حادثه زمانی رخ داد که رضا، بنا بر روایت منابع محلی، از توقف در ایست بازرسی بسیج مسجد پیروز خودداری کرد. شلیک مستقیم به سر این شهروند در همان لحظه منجر به مرگ وی شد.
مرگ رضا حمیداوی تنها ساعاتی بعد، با روایتسازی نهادهای امنیتی همراه شد. آنچه که در ابتدا یک قتل توسط نیروهای مسلح حکومتی بود، خیلی زود با برچسب «جاسوسی» و «کشف ریزپرنده و چاشنی انفجاری» توسط اداره اطلاعات سپاه رنگ عوض کرد. ادعایی که برای ناظران، تکرار سناریویی آشنا بود.
سناریوی آشنا؛ پروژه امنیتیسازی پس از کشتار
بر اساس آنچه خانواده رضا حمیداوی اعلام کردهاند، ساعاتی پس از مرگ فرزندشان، مأموران اطلاعات سپاه به آنان اطلاع دادهاند که در خودروی وی «تعداد زیادی ریزپرنده و چاشنی انفجاری» کشف شده است. در کنار این ادعا، گشت بسیج مسجد پیروز نیز مدعی وجود «اسناد همکاری با دشمن خارجی» در وسایل او شده است.
چنین روایتهایی که همواره پس از کشتهشدن شهروندان معترض یا منتقد توسط نیروهای حکومتی به جریان میافتد، در افکار عمومی با تردیدهای جدی مواجه است. زیرا اغلب نه تنها هیچ سند مستقلی ارائه نمیشود، بلکه در بیشتر موارد، خانوادهها اجازه برگزاری مراسم سوگواری یا حتی تحویل جسد را نیز بهموقع نمییابند.
محکومیت ماموستا برزان ملکی به یک سال حبس تعزیری و خلع دائم از لباس روحانیت
بازداشت بهناز محجوبی، خواهر دادخواه بهنام محجوبی، در کرمان
انحراف افکار عمومی از بحران داخلیادعای جاسوسی، زمانی مطرح شد که فضای داخلی کشور با بحرانهای اقتصادی، اعتراضات کارگری، و تنشهای فزاینده اجتماعی مواجه است. مقامات حاکمیت مذهبی، همواره در چنین مقاطعی با طرح اتهامات امنیتی، سعی در انحراف افکار عمومی از مطالبات واقعی جامعه دارند.
جوانی بیسلاح، تنها به دلیل توقف نکردن در برابر نیروهای مسلح، هدف گلوله مستقیم قرار میگیرد، و سپس به جاسوسی متهم میشود. این سناریو، بارها تکرار شده و بخشی از سیاست کلی سرکوب حاکمیت علیه مردم است.
سکوت رسانهای و سانسور گسترده
رسانههای رسمی داخلی هیچ اشارهای به کشتهشدن رضا حمیداوی نکردهاند. این سکوت سنگین، در حالی است که خانوادهاش هنوز جسد وی را تحویل نگرفتهاند و مراسمی برگزار نکردهاند. موارد مشابه در سالهای اخیر، از کشتار نیزارهای ماهشهر در آبان ۹۸ تا مرگ مشکوک زندانیان سیاسی، نشان میدهد که این سکوت، بخشی از سیاستهای اطلاعرسانی هدفمند حاکمیت برای کنترل روایت است.
تحلیل حقوق بشری؛ نقض چندباره قوانین بینالمللیمرگ رضا حمیداوی نهتنها از منظر انسانی و اجتماعی تکاندهنده است، بلکه بهوضوح چندین ماده از اسناد بینالمللی حقوق بشر را نقض کرده است:
ماده ۶ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی: هر انسانی حق ذاتی حیات دارد. این حق باید توسط قانون حمایت شود. گرفتن جان شهروندی بدون محاکمه و با شلیک مستقیم، نقض فاحش این ماده است.
ماده ۹ همین میثاق: هیچکس نباید خودسرانه دستگیر یا بازداشت شود. در مورد رضا حمیداوی، اقدام بدون حکم قضایی و بدون تهدید فوری جانی برای نیروهای نظامی، مصداق قتل خودسرانه است.
ماده ۱۴ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی: هرکس حق دارد اتهامات خود را در دادگاه علنی، منصفانه و توسط مرجع صالح بشنود. متهمکردن فردی کشتهشده، بدون دفاع و شفافیت، انکار کامل این حق بنیادین است.
یک جوان، یک گلوله، یک دروغ بزرگ
کشتهشدن رضا حمیداوی تنها یکی از حلقههای زنجیرهای از سرکوبهای خشن، اتهامات بیاساس و امنیتیسازی شهروندان است. این چرخه سرکوب، در سکوت رسانهای، سانسور ساختاری و انکار حقوق اولیه انسانها تداوم دارد.
در حالیکه جامعه همچنان با تبعیض، بحران و فساد ساختاری درگیر است، حاکمیت با ابزار نظامی، تبلیغاتی و امنیتی تلاش میکند حقیقت را دفن کند؛ اما صدای دادخواهی، دیر یا زود، مرزهای سانسور را خواهد شکست.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر