۳۰ آذر, ۱۴۰۳دستهبندی گزارش ویژه
شب یلدا نویدبخش پایان بیعدالتی و فقر با بازگشت آفتاب
شب یلدا یکی از جشن های باستانی و مهم ایرانیان است که قدمتی بیش از دو هزار ساله دارد. از دیرباز در این شب مراسم و جشن هایی زیادی برپا می شده است زیرا در فرهنگ ایرانیان باستان این شب که طولانی ترین شب سال در نیم کره شمالی است، نویدبخش پایان سیاهی و تولد نور و خورشید بوده است اما با وجود نظام ولایت فقیه در ایران و ابعاد گسترده فقر و گرانی در جامعه که بیش از ۸۰ درصد مردم را در زیر خط فقر قرار داده که به نان شب خود نیز محتاج هستند جایی برای برگزاری این جشن و مراسم های سنتی مردم باقی نگذاشته است انچنان که تهیه گوشت، میوه و آجیل را برای آنها به رویا تبدیل ساخته است.
در چنین شرایطی صحبت از سفره شب یلدا و تزئین آن با میوه ها و آجیل های مربوطه بیشتر به افسانه شبیه است تا واقعیت. البته مقامات دزد و غارتگر این نظام از این قاعده مستثنی هستند و هزینه خورد و خوراک لاکچری یک وعده آنها گاه با درآمد یک سال یک کارگر برابری می کند شاید هم بیشتر!
با اینحال در آستانه شب یلدا نگاهی به پیشنه و سنت های آن کرده می کنیم:
پیشینه شب یلدا
یلدا به معنای زایش است که ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه خود از آن به نام « میلاد اکبر » یعنی تولد خورشید نام برده است
این جشن در ۹ آذر ۱۴۰۱ به عنوان زایش خورشید ثبت میراث جهانی شده است .
پیدایش این سنت و نامگذاری شب یلدا و شروع برگزاری جشن ها برای این مناسبت مطابق یافته های باستان شناسان و ظروف سفالی به ۷ هزار سال قبل برمیگردد اما طبق گفته مورخان این جشن ها از دوران داریوش اول به ثبت رسیده و رسمی شده است در این دوره بود که دولت و ادارات دولتی و سازمان های دولتی بصورت کلاسیک بنیانگذاری شده و نظم و ترتیب بسیار عالی و قانونی به خود گرفت و ثبت رسمی وقایع و قوانین و … شروع شد.
در آن زمان مردم ؛ شب یلدا را پایان نحوست و ظلمت و شروع برکت و نعمت با تولد مهر و خورشید میدانستند زیرا در کار کشاورزی و تولید محصولات مربوط به آن ؛ شروع و آغاز نوید بخش به حساب می آمد
سنت های شب یلدا
سنت های بسیار با معنا و مردمی در شب یلدا وجود دارد که برخی از آنها از آغاز بوده و برخی دیگر بمرور و در طول زمان به آنها اضافه شده است که مهمترین آنها را میتوان بشرح زیر نام برد:
خانوادههای ایرانی معمولاً در این شب یلدا هم جمع می شدند و انواع میوهها (رایجتر از همه هندوانه، انار و خرمالو ) و انواع آجیل را مهیا کرده و در سفره مخصوصی چیده و کنار هم جمع شده و تا دیر وقت و پاسی از شب گذشته به شاهنامهخوانی و قصهگویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای خانواده و همچنین فالگیری با دیوان حافظ مشغول می شدند.
همچنین از دیرباز برای مردم ایران رنگ سرخ بعنوان نماد نور خورشید، گرامی بوده است. رنگ سرخ انار و هندوانه و گزینش سیب سرخ در سفره شب یلدا نیز چه بسا اشاره به همین موضوع داشته است.
روشن کردن آتش در شب یلدا از دیگر سنت های رایج میباشد. مردم برای فراری دادن تاریکی و قوای اهریمن آتش روشن می کردند تا محفلی گرم در کنار یکدیگر ایجاد کنند.
فقر، یلدای ایرانیان را خاموش میکند
یلدا، نماد روشنایی و امید در بلندترین شب سال، امسال برای بسیاری از ایرانیان به کابوس دیگری از فقر و فلاکت تبدیل شده است. مردم به دلیل تورم اقتصادی در حال حاضر از برگزاری سادهترین مراسم نیز عاجزند. دلیل این وضعیت، سقوط آزاد اقتصادی و سیاستهای ویرانگر حکومتی است که به جای رفاه، فقر را میان مردم گسترش داده است.
ایران، با منابع طبیعی عظیم و ثروت ملی کمنظیر، از جمله میدان گازی پارس جنوبی که تنها ۸ درصد از ذخایر گازی جهان را در خود جای داده است، باید در زمرهی ثروتمندترین کشورهای جهان باشد. اما آمار رسمی نشان میدهد که بیش از ۸۰ درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند و حتی ۳۳ درصد در فقر مطلق دستوپا میزنند. میلیونها کودک کار، خیابانهای شهرها را پر کردهاند و میلیونها خانواده، حتی از تأمین خوراک ساده عاجزند.
خط فقر مطلق در ایران به گفته برخی کارشناسان، ۲۶ میلیون تومان است، اما بخش بزرگی از کارگران با دستمزدی بسیار کمتر زندگی میکنند. شکاف عمیق بین درآمد مردم و هزینههای زندگی، انعکاسی است از فساد گسترده و سوءمدیریت حاکمیتی که منافع ملی را فدای بقای سیاسی خود کرده است.
رابطه فقر با سیاستهای ضد ایرانی نظام
جمهوری اسلامی ایران در طی چهار دهه حکمرانی خود، فقر و فلاکت را به بخش جداییناپذیر زندگی بسیاری از ایرانیان تبدیل کرده است. امروز، شکاف طبقاتی بیسابقهای در جامعه دیده میشود که شاید در جهان کمنظیر باشد. در یک سو، زندگی لاکچری مقامات نظام با ویلاهای مجلل، ماشینهای طلایی، و سبک زندگی افسانهای قرار دارد؛ در سوی دیگر، لشکری از گرسنگان که به نان شب محتاجاند و برای زنده ماندن به قبرها، پشتبامها یا کارتنخوابی پناه میبرند.
این شکاف نه از کمبود منابع که از غارت و سیاستهای ضدملی نشأت میگیرد. ثروتهای ایران بهجای سرمایهگذاری در بهبود زندگی مردم، در راه سیاستهای توسعهطلبانه و جنگافروزانه هزینه میشود. نمونه بارز آن، ماجراجوییهای نظام در سوریه است. به اعتراف مقامات خود نظام، تنها در چند سال اخیر بیش از ۳۰ میلیارد دلار صرف حفظ بشار اسد شده است. این رقم معادل یارانه ۱۳ سال مردم ایران است، در حالی که بیش از ۱۱.۵ میلیارد دلار بدهی نفتی سوریه به ایران همچنان پرداخت نشده و میلیاردها دلار دیگر به هزینههای نظامی و پشتیبانی نیروهای نیابتی در سوریه اختصاص یافته است. لشکر فاطمیون، سپاه قدس و سایر گروههای وابسته، همه از جیب مردم ایران تأمین مالی میشوند.
این سیاستها تنها به سوریه محدود نمیشود. کمکهای مالی به حزبالله لبنان، از جمله وعده ۱۳ هزار دلار برای هر خانواده لبنانی، نشانگر گستاخی نظام در اولویت دادن به نیروهای نیابتی بهجای مردم ایران است. این مبلغ برای یک کارگر یا معلم ایرانی معادل چندین سال حقوق است، اما مقامات نظام بیتوجه به سفرههای خالی مردم، این منابع را بهراحتی از کشور خارج میکنند.
در یک کلام، منبع اصلی بدبختی مردم ایران دو چیز است: غارت بیامان منابع ملی و سیاستهای جنگطلبانه و ایدئولوژیک نظام. حکومتی که باید سرمایه ملی را برای رفاه مردم به کار گیرد، آن را صرف جاهطلبیهای ویرانگر خود کرده است. ایران، با همه ظرفیتهای طبیعی و انسانی خود، در مسیر فلاکت قرار دارد و تنها با تغییر این نظام میتوان امید به بهبود داشت.
پایان شب سیه سفید است
جامعه ایران امروز درگیر بحرانی عمیق و چندوجهی است که ریشه در ساختار فاسد و ناکارآمد جمهوری اسلامی دارد. مردم، گرفتار معیشتی نابسامان، حقوق پایمالشده، و آیندهای مبهم، توان شادمانی و بهرهگیری از سنتهای ملی را از دست دادهاند. در این میان، سرکوب آزادیها و بیتوجهی به حقوق اولیه انسانی، از جمله آزادی زندانیان سیاسی و مدنی، زخمهای تازهای بر پیکره این ملت افزوده است.
این بحرانهای سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی، با درمانهای موقت و سطحی قابل حل نیستند. راهحل، قیامی است برای آزادی و بازپسگیری حقوق انسانی و اجتماعی. تا زمانی که این حکومت سرکوبگر بر قدرت است، مردم ایران روی خوش نخواهند دید؛ نه در معیشت، نه در حقوق بشر، و نه در آزادیهایی که حق مسلم آنان است.
آزادی زندانیان، پایان سرکوب، و تحقق حقوق بشر تنها در سایه یک تغییر بنیادی ممکن خواهد شد. مردم ایران، شایسته حکومتیاند که کرامت انسانی و عدالت را پاس بدارد، نه حکومتی که از زندان و خشونت برای بقای خود استفاده کند. پایان این شب تاریک نزدیک است. روزی که این حکومت به پایان برسد، آزادی و عدالت در سراسر این سرزمین پرتو خواهد افکند. پایان شب سیه، سفید است، و آن سپیده در انتظار ماست.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / توییتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر