--> زندان فجر دزفول؛ از بند قرآن تا تقسیم قدرت بین زندانبانان و جاسوسان ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

زندان فجر دزفول؛ از بند قرآن تا تقسیم قدرت بین زندانبانان و جاسوسان


در سال‌های اخیر، زندان فجر دزفول به کانونی از بحران‌های انسانی و اجتماعی تبدیل شده است که ابعاد آن از حوزه سلامت و بهداشت فراتر رفته و به سطحی از فروپاشی اخلاقی، فرهنگی و مدیریتی رسیده است

کانون حقوق بشر ایران، دوشنبه ۱۹ بهمن‌‌ماه ۱۴۰۴ – زندان فجر دزفول یکی از پرتراکم‌ترین و بحرانی‌ترین مراکز بازداشت در دیکتاتوری حاکم بر ایران به شمار می‌آید و نمادی آشکار از فروپاشی ساختاری نظام زندانبانی، ضعف نظارت نهادی و نقض گسترده حقوق بنیادین زندانیان است. زندان فجر دزفول در کیلومتر سه جاده شوشتر و در مجاورت فرماندهی نیروی انتظامی واقع شده، از نظر تراکم جمعیتی چندین برابر ظرفیت طراحی‌شده خود زندانی در اختیار دارد و با گذر زمان به بستری برای مشاهده تبعات مستقیم بی‌توجهی ساختاری به حقوق زندانیان تبدیل شده است.

ازدحام بیش از حد، کیفیت پایین مواد غذایی، فقدان خدمات درمانی کافی و کمبود نیروی انسانی متخصص، تنها بخشی از عواملی هستند که شرایط زیست زندانیان در زندان فجر دزفول را به سطحی بحرانی رسانده‌ است. افزون بر این، سیاست‌های ناکارآمد مدیریت زندان و فقدان نظارت نهادهای مستقل باعث شده است که تخلفات گسترده درون زندان نه تنها پیگیری نشوند، بلکه به تدریج به رویه‌ای عادی بدل گردند.

بحران انسانی و بی‌قانونی ساختاری

رفتار تبعیض‌آمیز و فشار مضاعف بر زندانیان سیاسی

در سال‌های اخیر، زندان فجر دزفول به کانونی از بحران‌های انسانی و اجتماعی تبدیل شده است که ابعاد آن از حوزه سلامت و بهداشت فراتر رفته و به سطحی از فروپاشی اخلاقی، فرهنگی و مدیریتی رسیده است. گزارش‌های مختلف نشان می‌دهد که در این زندان، رفتار با زندانیان نه بر مبنای قانون بلکه بر اساس روابط غیررسمی و تبعیض‌آمیز شکل می‌گیرد. زندانیان به‌ویژه در جرائم سیاسی و عقیدتی، در معرض فشارهای مضاعف قرار دارند و حقوق اولیه آنان از جمله دسترسی به وکیل یا تماس با خانواده به صورت محدود اعمال می‌شود. از منظر جامعه‌شناسی کیفری، چنین وضعیتی نشانه‌ای از گسست میان اهداف اصلاحی نظام زندانبانی و واقعیت عملکرد آن است.

دیدگاه کارشناسان حقوقی و جامعه‌شناسی کیفری

ناتوانی ساختاری نظام قضایی

پژوهشگران حقوق کیفری و جامعه‌شناسی کیفری، این ندامتگاه را مصداق روشنی از ناتوانی ساختاری نظام قضایی در تضمین حقوق انسانی، اجرای عدالت کیفری و حفظ کرامت ذاتی افراد محبوس می‌دانند. آنان تأکید می‌کنند که بحران زندان فجر دزفول صرفاً مسئله‌ای محلی یا موردی نیست، بلکه بازتابی از الگوی تکرارشونده‌ای در کل نظام زندانبانی کشور است که ریشه در کمبود منابع، فقدان نظارت شفاف، و رویکرد امنیت‌محور به جای اصلاح‌محور دارد.

ظرفیت اسمی ۹۰۰ نفر؛ جمعیت واقعی بیش از ۲۵۰۰ نفر

بحران تراکم و شرایط زیستی بحرانی

مطابق داده‌های منتشرشده از منابع رسمی و غیررسمی، ظرفیت طراحی‌شده برای زندان فجر دزفول بین ۸۰۰ تا ۱۱۰۰ نفر تخمین زده می‌شود، اما در عمل بیش از ۲۵۰۰ نفر در این ندامتگاه محبوس هستند. این زندان محل بازداشت زندانیان از شهرستان‌های دزفول، شوش، اندیمشک، الوار و شاوور است.

زندان فجر دزفول از سوی نهادهای ناظر یازدهمین زندان‌های پرتراکم در ایران توصیف شده است. مسئولان زندان ظرفیت رسمی را ۹۰۰ نفر اعلام کرده‌اند، اما آمارهای غیررسمی حاکی از آن است که تقریباً سه برابر این ظرفیت در شرایطی به‌شدت غیربهداشتی، فاقد تهویه مناسب و با امکانات حداقلی زیستی نگهداری می‌شوند. ازدحام بیش از حد نه تنها شرایط زیستی زندانیان را بحرانی کرده، بلکه موجب افزایش خشونت، تنش روانی و ناهنجاری‌های رفتاری در میان آنان شده است.

تراکم شدید و بحران انسانی در بندها

ازدحام در سلول‌ها و شیوع بیماری

زندان فجر دزفول دارای ده بند اصلی است که هر کدام به طور میانگین بیش از دویست زندانی را در خود جای داده‌اند، در حالی که ظرفیت طراحی اولیه برای هر بند بسیار کمتر از این مقدار بوده است. سلول‌هایی که برای سکونت ده نفر ساخته شده‌اند، اکنون محل اقامت پنجاه تا شصت زندانی هستند. این تراکم بیش از حد، نه تنها تهویه هوا، دسترسی به آب سالم و امکانات بهداشتی را مختل کرده، بلکه منجر به کمبود فضای خواب، افزایش بیماری‌های عفونی و کاهش سلامت روانی زندانیان شده است.

بندهای پنج تا هشت که محل نگهداری متهمان مرتبط با جرائم مواد مخدر هستند، از نظر تهویه، بهداشت و ایمنی در شرایطی بحرانی قرار دارند و گزارش‌ها از گسترش بیماری‌های تنفسی، پوست و حتی درگیری‌های خشونت‌آمیز میان زندانیان حکایت دارد. بند نهم که به عنوان قرنطینه اولیه عمل می‌کند، معمولاً بیش از صد و پنجاه زندانی تازه‌وارد را در فضایی کوچک و فاقد امکانات اولیه جای می‌دهد. بند دهم، با عنوان رسمی «بند فرهنگی»، در ظاهر برای فعالیت‌های آموزشی و اصلاحی در نظر گرفته شده است، اما در عمل تفاوت معناداری با سایر بندها ندارد و با همان مشکلات ازدحام، کمبود امکانات آموزشی و نظارت ناکافی روبه‌رو است.

تفکیک بندهای زندان فجر دزفول

زندان فجر دزفول ۱۰تا بند دارد. که نزدیک به ۲۰۰۰ زندانی را در خود جای داده است.

بند ۱= متهمین مالی ۵۰ نفر

بند۲= متهمین نظامی ۸۰ نفر

بند۳= نوجوانان زندانی ۳۰ نفر

بند۴ =معروف به بند قرآن که متهمین سیاسی و امنیتی را در آن نگهداری می کنند ۷۰ نفر

بند ۵= ۲۵۰ نفر

بند ۶ = ۲۵۰ نفر

بند ۷= ۲۰۰ نفر

بند ۸= ۲۵۰ نفر

بند ۹= قرنطینه یا ورودی زندان ۱۵۰ نفر

بند ۱۰= ۳۰۰ نفر

بند ۸، ۷، ۶، و ۵ مربوط به زندانیان با جرائم مواد مخدر می‌باشد.

بند۹بند ورودی هست که ابتدا زندانی به آنجا رفته تا پس از چند روز به بندهای دیگر منتقل شود.

بند۱۰بند فرهنگی، مربوط به زندانیانی است که مصرف مواد نداشته باشند.

ساختار غیررسمی قدرت میان زندانبانان و زندانیان جاسوس

افزون بر این، گزارش‌ها نشان می‌دهد که در داخل هر بند سلسله‌مراتبی غیررسمی میان زندانیان وجود دارد. افرادی که ارتباطات جاسوسی و خبرچینی برای مأموران یا مسئولان دارند، از امتیازاتی مانند دسترسی بیشتر به تلفن، غذای بهتر یا امکان کار درون زندان برخوردارند.

این ساختار غیررسمی نوعی نظام قدرت درون زندان فجر دزفول ایجاد کرده که در آن برخی زندانیان بر دیگران سلطه دارند و از موقعیت خود برای اعمال فشار یا کسب منافع شخصی استفاده می‌کنند. نتیجه چنین روابطی، گسترش تبعیض، فساد و تضاد اجتماعی در فضای بسته زندان است که به طور مستقیم بر امنیت و سلامت جمعی زندانیان تأثیر می‌گذارد.




































بند قرآن؛ تمرکز زندانیان سیاسی و عقیدتی

انتقال ناگهانی و کنترل امنیتی

به دنبال تصمیم اخیر مدیریت زندان، تمام زندانیان با اتهامات سیاسی، امنیتی و عقیدتی به بند ۴ موسوم به «بند قرآن» منتقل شده‌اند. این بند که در گذشته برای فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی طراحی شده بود، اکنون تحت نظارت مستقیم اداره اطلاعات قرار دارد و عملاً به محل نگهداری زندانیان عقیدتی تبدیل شده است. بنا بر گزارش منابع آگاه، محدودیت در تماس‌های تلفنی، کنترل شدید مکاتبات و اعمال فشار روانی مداوم از ویژگی‌های غالب این بند است.

زندانیان سیاسی از محرومیت از کتاب، مطبوعات و ارتباط با خانواده شکایت دارند و در بسیاری از موارد، ملاقات‌ها بدون اطلاع قبلی لغو می‌شود. این بند در ظاهر نظم بیشتری نسبت به سایر بندها دارد، اما شرایط روحی ساکنان آن به دلیل فشارهای روانی، انزوا و بی‌اعتمادی به مراتب وخیم‌تر توصیف شده است.

فقدان خدمات درمانی و بحران بهداشتی گسترده

نبود پزشک و کمبود دارو

در سراسر زندان فجر دزفول، دسترسی به خدمات درمانی و دارویی در سطحی بحرانی محدود است، به‌ویژه برای زندانیان مبتلا به بیماری‌های مزمن که نیازمند درمان مداوم هستند. طبق گزارش‌های متعدد، حضور پزشک زندان به چند ساعت محدود در هفته تقلیل یافته و داروهای اساسی اغلب یا کمیاب‌اند یا با تأخیر قابل‌توجهی به بیماران می‌رسند. این کمبود خدمات منجر به گسترش سریع بیماری‌های واگیردار، از جمله عفونت‌های پوستی، قارچ، شپش و سایر بیماری‌های مرتبط با بهداشت محیطی شده است.

تنها بندهای ۴ و ۱۰ تا حدودی از نظم و نظارت برخوردارند، در حالی که سایر بندها عملاً در شرایطی رهاشده به سر می‌برند. زندانیان از طریق مکاتبات رسمی و غیررسمی با دستگاه قضایی، بارها خواستار رسیدگی فوری به بحران سلامت و تغذیه شده‌اند، اما هیچ‌گونه پاسخ یا اقدام ملموسی از سوی مقامات مشاهده نشده است.

فساد در توزیع مواد و امتیازدهی غیرقانونی

در کنار مشکلات بهداشتی، موضوع توزیع و مصرف مواد مخدر در داخل زندان فجر دزفول نیز به یکی از آسیب‌های ساختاری جدی بدل شده است. برخی زندانیان که با مأموران و مسئولان زندان همکاری دارند، به‌صورت ضمنی مجاز به فعالیت در این حوزه هستند و در ازای ارائه اطلاعات یا کنترل دیگر زندانیان از امتیازاتی مانند تماس تلفنی بیشتر، غذای باکیفیت‌تر یا دسترسی به امکانات رفاهی برخوردار می‌شوند. این چرخه ناسالم، نه تنها نشانه‌ای از فساد نهادی است بلکه به بازتولید روابط قدرت ناعادلانه، تشدید تبعیض و شکل‌گیری وابستگی متقابل میان زندانیان و مسئولان منجر شده است.

پیوستن زندانیان مرد زندان زاهدان به کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»

اعدام ۱۳ زندانی از جمله ۲زن در زندان‌های تایباد، مرکزی کرج، اندیمشک، اراک، تبریز، نهاوند، یاسوج، خرم‌آباد و بندرعباس

فساد ساختاری و تبعیض سازمان‌یافته

شبکه روابط پنهان میان مأموران و زندانیان خاص

تحقیقات میدانی و اظهارات منابع داخلی نشان می‌دهد که در زندان فجر دزفول شبکه‌ای از روابط غیررسمی میان مأموران، زندانیان خاص و مسئولان برقرار است. زندانیانی که با نهادهای امنیتی یا ریاست زندان همکاری دارند، از امکانات رفاهی، غذایی و ارتباطی بیشتری بهره‌مند می‌شوند. در مقابل، دیگر زندانیان از ابتدایی‌ترین حقوق خود محروم‌اند. این تبعیض سیستماتیک، موجب بروز حس بی‌عدالتی و بی‌اعتمادی عمیق میان زندانیان شده است.

شکست ساختاری نظام زندانبانی

به گفته کارشناسان، آنچه در زندان فجر دزفول جریان دارد، صرفاً بحران مدیریتی نیست بلکه نشانه‌ای از شکست ساختاری در نظام زندانبانی کشور است. فقدان بودجه کافی، کمبود نیروی متخصص، سیاست‌های سرکوبگرانه و نبود نظارت مستقل از عوامل اصلی استمرار این وضعیت بحرانی‌اند. تا زمانی که اصلاحات بنیادی در نظام قضایی و زندانبانی صورت نگیرد، بحران زندان فجر دزفول تکرارپذیر و پایدار خواهد ماند.

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک


اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ