--> خودسوزی احمد بالدی؛ فریادی از دل فقر، تحقیر و بی‌عدالتی در اهواز + کلیپ‌های صحبت‌های مادرش و تشییع جنازه ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

خودسوزی احمد بالدی؛ فریادی از دل فقر، تحقیر و بی‌عدالتی در اهواز + کلیپ‌های صحبت‌های مادرش و تشییع جنازه


https://youtu.be/I1uxXGOeLX4

https://youtu.be/gxTwgjE88_w

مرگ احمد بالدی، فریاد اعتراض نسل جوانی است که دیگر به وعده‌های دروغین اصلاح و تغییر باور ندارد. این آتش، نشانه‌ی خشم فروخفته‌ای است که دیر یا زود، به قیام سراسری مردم علیه این حکومت فاسد و سرکوبگر خواهد انجامید

کانون حقوق بشر ایران، پنج‌شنبه ۲۲ آبان‌ماه ۱۴۰۴ – در ایران تحت دیکتاتوری و در زیر سایه‌ی فقر، فساد و سرکوب، مرگ دیگر تصادف نیست؛ نتیجه‌ای است از سیاست‌های ضد انسانی و نابرابری ساختاری. مرگ دلخراش احمد بالدی، جوان ۲۰ ساله اهوازی، بار دیگر پرده از چهره‌ی تلخ حاکمیت برداشت؛ حاکمیتی که فقر را تحمیل، اعتراض را جرم و انسان را قربانی می‌کند.

احمد بالدی، دانشجوی جوان، پس از تخریب دکه خانوادگی‌اش توسط مأموران شهرداری اهواز ـ تنها منبع درآمد خانواده در ۲۱ سال گذشته ـ در اعتراض به این بی‌عدالتی دست به خودسوزی زد و پس از چند روز جان سپرد.

آتش فقر، آتش خشم؛ احمد بالدی قربانی سیاست‌های ظالمانه

به گفته‌ی شاهدان، مأموران شهرداری در جریان تخریب دکه نه‌تنها هیچ حکم قانونی نداشتند، بلکه با رفتار تحقیرآمیز و خشونت علیه مادر احمد، باعث درگیری شدند.

احمد که شاهد تحقیر مادرش بود، در اعتراض به این ظلم، خود را در پارک زیتون اهواز به آتش کشید. ۷۰ درصد بدن او سوخت، اما مأموران نه‌تنها برای نجاتش اقدامی نکردند، بلکه با بی‌رحمی نظاره‌گر سوختنش بودند.

پدرش، مجاهد بالدی، در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس اعتراف کرده است:

«یکی از مأموران شهرداری به پسرم گفت خودت را بسوزان ببینیم چطور می‌سوزی… بعد هم بدون هیچ حکمی به دست‌های همسرم دستبند زدند.»

این جمله، سندی است از سقوط اخلاقی و انسانی ساختار حکومتی که مردمش را به مرز نابودی می‌کشاند. در نظامی که نه دادرسی مستقل وجود دارد و نه وجدان عمومی، مأموران تشویق به خودسوزی می‌کنند و بی‌محاکمه آزاد می‌گردند.

فشار امنیتی بر خانواده برای خاموش کردن اعتراض

پس از مرگ احمد، حکومت تلاش کرد با ایجاد جوّ رعب و تهدید، از گسترش اعتراض جلوگیری کند.

مراسم خاک‌سپاری او شبانه و زیر تدابیر امنیتی شدید برگزار شد. نیروهای امنیتی در مسیر و محل دفن، با تهدید و زور از تجمع مردم و فیلم‌برداری جلوگیری کردند.

به‌رغم این محدودیت‌ها، صدها نفر از مردم اهواز خود را به محل دفن رساندند تا با این جوان معترض وداع کنند.

منابع محلی می‌گویند خانواده‌ی احمد بالدی تحت فشار شدید قرار گرفته‌اند تا از گفت‌وگو با رسانه‌ها خودداری کنند و هیچ مراسم عمومی برای یادبود او برگزار نشود.

فعالان محلی می‌گویند حکومت نگران آن است که مرگ احمد، به نماد تازه‌ای از اعتراض به بی‌عدالتی و فقر ساختاری در خوزستان تبدیل شود.

اعدام ۱۸زندانی در زندان‌های قزلحصار کرج، چابهار، ایلام، ساوه، الیگودرز، کرمان، اهواز، قزوین، زنجان، دامغان، بجنورد و اراک

مرگ مشکوک سحر شهبازیان در زندان فردیس کرج؛ هشدار نسبت به افزایش مرگ‌های زنجیره‌ای در زندان‌های زنان

صدای مادر احمد بالدی؛ شهادت یک مادر در برابر سکوت حاکمیت

در فایل صوتی منتشرشده از مادر احمد بالدی، عمق فاجعه و خشونت اعمال‌شده آشکار می‌شود.

او با صدایی لرزان اما استوار می‌گوید:

«من مادر احمد بالدی هستم. وقتی پسرم خودش را آتش زد، فریاد می‌زدم کمک کنید، اما مأموران فقط نگاه می‌کردند. پسرم در حالی که می‌سوخت داد می‌زد: “مادرم را رها کنید، مادرم گناهی نکرده است.”

من فقط می‌خواستم ماشین بگیرم تا او را به بیمارستان ببرم، اما مأموران مانع شدند و بعد مرا به زور بازداشت کردند.»

این روایت تکان‌دهنده نه‌فقط سندی از ظلم، بلکه نشانه‌ای از مقاومت مادرانی است که در برابر بیداد حکومت سکوت نکرده‌اند.

خودسوزی احمد بالدی؛ نماد خشم فروخفته یک ملت

خودسوزی احمد، تنها یک تراژدی فردی نیست؛ نماد خشم و درماندگی میلیون‌ها انسان است که در برابر فقر و تبعیض، صدایی برای فریاد ندارند.

کارشناسان اجتماعی می‌گویند در سال‌های اخیر، موج خودکشی‌های ناشی از فقر در میان مردم خوزستان و دیگر استان‌ها افزایش یافته است.

از جمله رعد سیلاوی، کارگر اخراجی شرکت نفت، و کمال بالدی، جوان ۲۶ ساله عرب اهوازی که به‌دلیل بیکاری و فشار معیشتی جان باختند.

در تمامی این موارد، فقر ساختاری، تبعیض و بی‌عدالتی نهادینه‌شده عامل اصلی مرگ‌هاست؛ مرگ‌هایی که حکومت تلاش دارد عادی‌سازی کند.

مرگ احمد بالدی، فریاد اعتراض نسل جوانی است که دیگر به وعده‌های دروغین اصلاح و تغییر باور ندارد. این آتش، نشانه‌ی خشم فروخفته‌ای است که دیر یا زود، به قیام سراسری مردم علیه این حکومت فاسد و سرکوبگر خواهد انجامید.

نقض فاحش حقوق بشر در پرونده خودسوزی اعتراضی احمد بالدی

ماده ۶ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (حق حیات):

دولت موظف به حفاظت از جان شهروندان است. بی‌تفاوتی مأموران در قبال خودسوزی احمد و عدم انتقال فوری او به بیمارستان، نقض مستقیم این حق است.

 ماده ۷ (منع رفتار ظالمانه و تحقیرآمیز):

رفتار مأموران شهرداری و نیروی انتظامی با احمد و مادرش، مصداق بارز تحقیر و خشونت رفتاری است که کرامت انسانی را زیر پا گذاشته است.

 ماده ۱۹ (حق آزادی بیان و اعتراض):

فشار بر خانواده برای جلوگیری از برگزاری مراسم و بیان حقیقت، نقض آشکار حق آزادی بیان و تجمع مسالمت‌آمیز است.

مرگ احمد بالدی، فریادی خاموش نیست؛ آتشی است که از دل فقر و بی‌عدالتی برخاسته و وجدان جامعه را به داوری فرا می‌خواند. تا زمانی که این نظام فاسد بر سر کار است، مرگ احمدها ادامه خواهد داشت — اما آتش عدالت، روزی در سراسر ایران شعله‌ور خواهد شد.

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک


اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ