۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۴دستهبندی گزارش ویژه
ایران تحت سرکوب دیکتاتوری مذهبی، همچنان یکی از بدترین کشورها در زمینه آزادی رسانه است. در ایران سرکوب روزنامهنگاران و توقیف رسانهها نهادینه شده و همچنان ادامه دارد
کانون حقوق بشر ایران، شنبه ۱۳ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ – روز سوم ماه می، روزیست که تقویم جهانی آن را به عنوان «روز جهانی آزادی مطبوعات» به رسمیت شناخته است. این روز، صرفاً یک نماد یا رویداد تشریفاتی نیست، بلکه فریادی است برای یادآوری یکی از بنیادیترین حقوق ِ بشری یعنی «آزادی بیان». در جهانی که با امواج سانسور، تحریف، تهدید و خشونت علیه حقیقت روبهروست، روز جهانی آزادی مطبوعات فرصتیست برای توقف و تأمل. نگاهی دوباره به وضعیت خبرنگارانی که در سنگرهای بیسلاح، تنها با قلم و دوربین ایستادهاند تا دروغ و فریب را افشا و حقیقت را مستند کنند و صدای بیصدایان باشند.
در بسیاری از کشورهای آزاد و دموکراتیک، شاید این روز بیشتر جنبه نمادین و فرهنگی داشته باشد، اما در کشورهایی که آزادی رسانه جرم است و روزنامهنگار و خبرنگار مجرم، سوم می یادآور زخمهای سر باز کردهایست که هر سال عمیقتر میشوند. در کشوری مانند ایران، که تحت سلطه یک دیکتاتوری مذهبی قرار دارد، مفهوم آزادی مطبوعات نهتنها سرکوب شده، بلکه با تهدید مستقیم، بازداشت، شکنجه و حتی مرگ به خشونت بارترین شکل پاسخ داده میشود.
از ابتدای شکلگیری این حاکمیت، رسانهها هرگز در جایگاه واقعی خود قرار نگرفتهاند. روزنامهنگاران مستقل و رسانههایی که از چارچوبهای رسمی فراتر رفتهاند، بهسرعت مورد حمله قرار گرفتهاند. ساختار سرکوب بهگونهای طراحی شده که خبرنگار مستقل را یا به سکوت وادار میکند، یا به تبعید می فرسد و یا روانه زندان کرده و در مواردی نیز به گور سپرده است. این الگو نه پدیدهای موقتی، بلکه سیاستی نهادینهشده و هدفمند در جهت خفهکردن هرگونه جریان اطلاعرسانی مستقل و خارج از کنترل دستگاههای امنیتی است.
با افزایش استفاده از فناوریهای ارتباطی، بهویژه رسانههای اجتماعی، این تهدید دوچندان شده و حکومت سعی کرده با ابزارهای تازهتری به مقابله با آزادی اطلاعات بپردازد؛ از فیلترینگ گسترده گرفته تا خاموشی سراسری اینترنت در جریان اعتراضات، و از احضار و بازجویی روزنامهنگاران گرفته تا اجرای پروژههایی چون اینترنت ملی، همهوهمه تلاشیست برای مسدود کردن گردش آزاد اطلاعات.
آمار هولناک روزنامه نگاران در زندانروز جهانی آزادی مطبوعات در ایران با مراسم گرامیداشته نمی شود، بلکه با آمارهای هولناک و زندانهایی پر از روزنامهنگاران شناخته میشود. از اعدامهای دهه ۶۰ گرفته تا قتلهای زنجیرهای در دهه ۷۰، توقیف فلهای مطبوعات در سال ۷۹، سرکوب گسترده پس از اعتراضات ۸۸، و خفقان رسانهای پس از جانباختن ژینا (مهسا) امینی، همه نشان از استمرار یک سیاست ضد اطلاعرسانی دارد؛ سیاستی که رسانه را دشمن میبیند و خبرنگار را تهدید امنیتی.
در چنین فضایی، یادآوری روز جهانی آزادی مطبوعات، نه فقط برای همدلی با خبرنگاران زندانی و رسانههای در تبعید، بلکه برای جلب توجه جهانی به استمرار یک وضعیت بحرانی در ایران حیاتیست. جامعه جهانی باید بداند که در پشت درهای بستهی زندانهای اوین، قرچک، شیبان و دیگر مراکز امنیتی، خبرنگارانی محبوساند که جرمشان تنها انتشار حقیقت بوده است. این روز، فرصتیست برای تبدیل سکوت به اعتراض، بیتفاوتی به همبستگی، و نظارهگری به مطالبهگری.
وضعیت آزادی مطبوعات در ایران
بر اساس آخرین گزارش سازمان “گزارشگران بدون مرز”، ایران در میان ۱۸۰ کشور بررسی شده، در رتبه ۱۷۰ قرار گرفته است. این جایگاه ناامیدکننده نشاندهنده تداوم فضای خفقان، سانسور گسترده و سرکوب شدید روزنامهنگاران در ایران تحت حاکمیت دیکتاتوری مذهبی است.
ایران، سومین زندان بزرگ برای روزنامهنگاران
حاکمیت مذهبی در ایران پس از چین و میانمار، سومین زندان بزرگ جهان برای روزنامهنگاران به شمار میرود. به ویژه پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، بازداشت، محاکمه و تهدید روزنامهنگاران شدت یافته است. طی این اعتراضات، دستکم ۷۹ روزنامهنگار بازداشت شدند که برخی همچنان در زندان به سر میبرند.
از جمله نمونههای بارز این سرکوب، بازداشت نیلوفر حامدی و الهه محمدی است که تنها به دلیل پوشش اخبار مرتبط با قتل ژینا (مهسا) امینی تحت تعقیب قرار گرفتند. این رویکرد نشان میدهد که کوچکترین تلاش برای اطلاعرسانی، با مجازاتهای سنگین روبهروست.
سرکوب سیستماتیک آزادی بیانمطابق اصل ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر، “هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد”. با این حال، دیکتاتوری مذهبی ایران به صورت سیستماتیک این حق را نقض میکند. از بازداشت خودسرانه گرفته تا شکنجه و اعدام روزنامهنگاران، ابزارهای سرکوب به شکلی سازمانیافته علیه آزادی بیان به کار گرفته میشود.
سازمان گزارشگران بدون مرز اعلام کرده است که در فاصله سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۸، دستکم ۸۶۰ روزنامهنگار در ایران بازداشت یا زندانی شدهاند. روندی که همچنان ادامه دارد.
توقیف فلهای مطبوعات؛ نقطه عطف سرکوب رسانهها
در سال ۱۳۷۹، موج گستردهای از توقیف مطبوعات در ایران آغاز شد. سخنرانی خامنه ای و اتهام زدن به رسانهها به عنوان “پایگاه دشمن”، توسط او، بهانهای شد تا سعید مرتضوی، دادستان وقت، ظرف چند روز بیش از ۲۰ روزنامه را تعطیل کند. این سرکوب بیسابقه منجر به بیکار شدن بیش از ۱۵۰۰ روزنامهنگار و سقوط آزاد تیراژ مطبوعات گردید.
سانسور اینترنت؛ نحوه جدید سرکوب
با گسترش فضای مجازی، حاکمیت مذهبی ایران سانسور را به شبکههای اجتماعی و اینترنت نیز تعمیم داد. از فیلترینگ گسترده تلگرام، توییتر و فیسبوک گرفته تا خاموشی کامل اینترنت در اعتراضات آبان ۹۸، نشان میدهد که کنترل اطلاعات به یکی از محورهای اصلی سرکوب تبدیل شده است.
گزارشهای بینالمللی، ایران را یکی از “دشمنان اینترنت” معرفی کردهاند. هدف، قطع ارتباط معترضان و جلوگیری از اطلاعرسانی درباره جنایات حکومت است.
قتل روزنامهنگاران؛ پدیدهای نگرانکننده
قتل مشکوک بکتاش آبتین، شاعر و عضو کانون نویسندگان، نمونهای دیگر از هزینهای است که روزنامهنگاران و هنرمندان در ایران میپردازند. این مرگها معمولا با سناریوهای رسمی مشکوک توضیح داده میشوند و روند تحقیقات مستقلی هم برای شفافسازی آنها وجود ندارد.
سیاست رسمی؛ جرمانگاری آزادی بیاندادگاههای انقلاب، بازوی اصلی حاکمیت برای سرکوب آزادی بیان هستند. روزنامهنگاران و نویسندگان به اتهاماتی همچون “تبلیغ علیه نظام”، “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” یا “افساد فیالارض” به زندانهای طویلالمدت محکوم میشوند.
این سیاست نه تنها ناقض اصل ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر است، بلکه ماده ۱۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی را نیز نقض میکند؛ میثاقی که ایران به آن پیوسته اما به تعهدات خود پایبند نیست.
افشای سرکوب؛ نقش رسانههای در تبعید
در مقابل سرکوب داخلی، بسیاری از رسانهها و روزنامهنگاران ایرانی در تبعید، نقش مهمی در افشای جنایات حکومت دارند. این رسانهها، با وجود فشارها، تهدیدها و حملات سایبری، به اطلاعرسانی آزاد ادامه میدهند و صدای زندانیان و قربانیان سرکوب را به جهان میرسانند.
ضرورت مقاومت در برابر سانسور
در آستانه روز جهانی آزادی مطبوعات، بار دیگر ضرورت ایستادگی در برابر سرکوب رسانهها آشکار میشود. در حالی که حاکمیت مذهبی در ایران تلاش میکند با ایجاد فضای رعب و ارعاب، صدای حقطلبان را خاموش کند، وظیفه نهادهای بینالمللی، جامعه مدنی و هر انسان آزادهای است که در برابر این سرکوب بایستند. به این ترتیب است که ما دیگر شاهد مرگ های مشکوک و دلخراش همچون قتل خبرنگار ایرانی-کانادایی زهرا کاظمی نخواهیم بود.
تا زمانی که روزنامهنگاران به خاطر انجام وظیفه حرفهای خود در زندان باشند، نمیتوان از آزادی مطبوعات سخن گفت. حمایت از خبرنگاران مستقل، دفاع از حقوق بشر و افشای جنایات علیه آزادی بیان باید به یک وظیفه جهانی تبدیل شود.
اعدام ۲زندانی در زندانهای قم و خرمآباد
زندان خاش؛ فشار مالی بیسابقه بر زندانیان، هر زندانی ماهانه بیش از ۱۱ میلیون تومان باید بپردازد
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر