--> تبعیض و سرکوب علیه پیروان اهل سنت در ایران – قسمت دوم؛ قتل روحانیون اهل سنت ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

تبعیض و سرکوب علیه پیروان اهل سنت در ایران – قسمت دوم؛ قتل روحانیون اهل سنت

۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۴دسته‌بندی گزارش ویژه


نمونه‌های ذکرشده، تنها بخشی از کشتار علمای اهل سنت توسط حاکمیت ولایت‌فقیه در ایران را نشان می‌دهد. کشتار و سرکوب مردمان اهل سنت، به‌ویژه در استان سیستان و بلوچستان، همچنان ادامه دارد

از زمان روی کار آمدن خمینی و ادامه حکومت آن توسط خامنه‌ای، همواره مخالفت‌ها و اعتراضات روحانیون اهل سنت با شدت فوق‌العاده‌ای مورد سرکوب قرار گرفته است؛ از دستگیری و زندان‌های طویل‌المدت گرفته تا تبعید و ممنوعیت مسافرت، از اعدام‌های مخفی و علنی گرفته تا ترورهای داخل و خارج کشور، از جمله در قتل‌های زنجیره‌ای معروف.

اما علیرغم همه این قتل و کشتارها و سرکوب، تعداد زیادی از آن‌ها شجاعت به خرج داده و به دفاع از حقوق بشر و دموکراسی و آزادی و دفاع از مردم خود برخاسته و کوتاه نیامده و به اعتراض خود ادامه داده‌اند و تعدادی از آن‌ها نیز متحمل قیمت‌های بسیار سنگینی در این راه شده و جان خود را برای آن داده‌اند که در زیر به برخی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌شود:











بهمن شکوری متولد تالش گیلان که دبیرکل جامعه اهل سنت ایران شده بود و پیش از انقلاب نیز مدتی به علت فعالیت‌های سیاسی سابقه بازداشت داشت. پس از انقلاب، بازداشت و به حکم محمدی گیلانی به اعدام محکوم شد. به گفته آقای شکوری که در نامه‌ای به بیرون درز کرده بود، محمدی گیلانی و نماینده دادستان و میرفندرسکی قاضی محکمه و حسینعلی نیری و چند پاسدار او را در دادگاه شدیداً کتک زده و در نهایت به اتهام ارتداد ۷۵ ضربه شلاق نیز به وی زده بودند. بهمن شکوری در پاییز ۱۳۵۹ به‌طور مخفیانه به حکم محمدی گیلانی در اوین اعدام شد. گیلانی تلاش داشت این قضیه و صدور حکم توسط او به بیرون درز نکند. بهمن شکوری هنگام اعدام در دهه پنجم زندگی‌اش بود.

قدرت‌الله جعفری که به نام مولوی عبدالحق جعفری هم شناخته می‌شود، از روحانیون جوان اهل سنت در خراسان بود. او رهبران جمهوری اسلامی را علناً مورد انتقاد قرار می‌داد و پس از سفری به کردستان در سال ۱۳۶۹ دستگیر و به اتهام واهی وهابی‌گری اعدام شد. از محاکمه او و جزئیات پرونده‌اش هیچ‌گونه اطلاعی در دست نیست. در اسفندماه سال ۶۹ که پدر پیر او برای ملاقات به زندان رفته بود، جسد فرزندش را به او تحویل دادند.

احمد مفتی‌زاده که از طرف هواداران خود به علامه مفتی‌زاده معروف است، از مردمان سنندج کردستان و شاعر و نویسنده و عالم اسلامی بود و در زمان سلطنت پهلوی چندین سال را در زندان سپری کرده بود. خمینی ابتدا او را دانشمند شجاع خطاب می‌کرد. وقتی در سال ۵۸ متوجه نقض عهدهای خمینی در عمل‌نکردن به وعده‌هایی که داده بود، از جمله عدم تشکیل شوراها و… شد، به مخالفت با او برخاسته و صف خود را از او جدا کرد؛ به همین خاطر مورد غضب خمینی قرار گرفت و با فاسد خواندن او، در سال ۶۱ دستور دستگیری او را صادر نمود. او تا مدت کوتاهی پیش از مرگ زندانی بود. بدون شک، او از اولین قربانیان روحانیون اهل تسنن بعد از روی کار آمدن خمینی بود. او در سال ۱۳۶۱ زندانی و به پنج سال زندان محکوم شد، اما پس از پایان این حکم نیز از زندان آزاد نشد و تا آذر ۱۳۶۷ در زندان انفرادی محبوس بود. این روحانی شاخص اهل سنت سپس در بند عمومی و از اواخر سال ۱۳۶۹ تا اوایل پاییز ۱۳۷۱ در یک خانه امن زندانی بود، تا این‌که پس از وخامت حالش آزاد شد و مدتی بعد مشخص شد که سرطان داشته است و در ۲۰ بهمن ۱۳۷۱ درگذشت.

ناصر سبحانی، متولد ۱۳۳۰ در شهر پاوه، از شاگردان برجسته مفتی‌زاده و از علمای برجسته اهل سنت بود. با تشکیل شورای مرکزی اهل سنت، آقای سبحانی به یکی از اعضای فعال آن تبدیل شد. به همین خاطر، حکم دستگیری او در سال ۱۳۶۱ از سوی مقامات حکومتی صادر شد. از این‌رو آقای سبحانی به زندگی مخفی رو آورد و تا زمان دستگیری در خردادماه سال ۱۳۶۸، به مدت ۷ سال این زندگی مخفیانه ادامه پیدا کرد. در اسفندماه همان سال، در شهر سنندج به دار آویخته شد و در شهرستان قروه به خاک سپرده شد. اتهام ایشان که منجر به اعدام او شد، هرگز اعلام و رسماً مشخص نشد. اما دلیل واقعی آن چیزی جز خواست خامنه‌ای برای کشتن و از بین بردن روحانیون برجسته اهل سنت نبود که از زمان روی کار آمدنش آن را با قتل‌های زنجیره‌ای شروع کرده بود و بی‌محابا ادامه می‌داد.

مولوی عبدالوهاب صدیقی خوافی، از علمای اهل سنت تایباد، در فروردین‌ماه ۱۳۷۰ در مشهد اعدام شد.

شیخ محمدصالح ضیایی، امام جمعه‌ اهل سنت بندرعباس، در تیرماه سال ۱۳۷۳ به شهر لار استان فارس برای بازجویی احضار شد. ۵ روز بعد، جسدش را در حالی‌که سر او را از تن جدا ساخته و یک دست و پایش را بریده بودند، در کنار جاده، کنار ماشین خودش که هیچ اثری از تصادف نداشت، پیدا شد. در حالی‌که مقامات دولتی علت مرگ او را تصادف اعلام کرده بودند، اما معلوم شد ایشان نیز از اولین قربانیان همان قتل‌های معروف زنجیره‌ای بوده است که وزارت اطلاعات و اکیپ سعید امامی با دستورات مافوق، بدون وقفه و با جدیت تمام در پی اجرای آن بودند.

مولوی عبدالعزیز الله‌یاری، متولد ۱۳۲۶، امام جمعه اهل سنت بیرجند و از بنیان‌گذاران شورای مرکزی سنت برای دفاع از حقوق سنی‌ها، پس از چند بار احضار توسط دادگاه روحانیت مشهد و وزارت اطلاعات، در مهرماه ۱۳۷۳ ترور شد.













مهندس حسین برازنده، مدرس قرآن، در دی‌ماه ۱۳۷۳ نزدیک زندان وکیل‌آباد مشهد ترور شد. او فردی مذهبی بود و تملق از مقامات را شرک می‌دانست. به گفته برخی رسانه‌ها، او نیز از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای به‌حساب می‌آید.

فاروق فرساد، متولد ۱۳۴۰ در شهر سقز، از دیگر شاگردان برجسته احمد مفتی‌زاده بود. او را به جرم فعالیت‌های مذهبی و برگزاری کلاس‌های درس و سخنرانی در سال ۱۳۶۱ دستگیر و به مدت ۳ سال و نیم در حبس نگه داشتند. بار دیگر در سال ۶۸ دستگیر و به مدت ۴۰ روز زندانی شد و در نهایت، بعد از چند بار دستگیری و احضار، به دلیل تداوم فعالیت‌هایش در سال ۷۰ او را به اردبیل تبعید کردند و در سال ۱۳۷۴، در این شهر، در جریان قتل‌های زنجیره‌ای، آن‌طور که بعدها افشا شد، بعد از ربوده‌شدن در خیابان با آمپول هوا به قتل رسید. وی از  قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای می‌باشد.

عبدالملک ملازاده، زاده ۱۳۲۸ از ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان، فرزند مولوی «عبدالعزیز ملازاده»، روحانی شاخص اهل سنت شرق کشور بود که در حزب اتحاد مسلمین که توسط پدرش در سال ۱۳۵۷ پایه‌گذاری شده بود، فعالیت می‌کرد. او در شهریور ۱۳۶۱ بازداشت و پس از شش ماه آزاد شد؛ اما به دلیل مخالفت‌ها و اعتراضات او نسبت به سرکوب جوانان بلوچ از سوی گشت‌های حکومتی و سخنرانی معروف او در مسجد مکی زاهدان که اقدامات سرکوبگرانه این گشتی‌ها را به عملکرد اسرائیلی‌ها تشبیه کرده بود، بارها برای بازجویی و اذیت و آزار به تهران احضار شد. او در سال ۱۳۶۸ به پاکستان رفت و فعالیت‌های افشاگرانه خود را علیه نظام در خارج کشور ادامه داد. به همین دلیل، روز ۱۴ اسفند ۱۳۷۴ همراه با مولوی «عبدالناصر جمشیدزهی»، دیگر روحانی اهل سنت، در شهر کراچی پاکستان توسط مأموران وزارت اطلاعات و مزدوران اجیرشده توسط سعید امامی، در ارتباط با قتل‌های زنجیره‌ای ترور شد.

مولوی حبیب‌الله حسین‌بر، از روحانیون برجسته اهل سنت در شهر سراوان سیستان و بلوچستان بود. او به دلیل فعالیت‌هایش در زمینه حقوق اهل سنت، دستگیر و به مدت سه سال در حبس به سر برد. در نهایت، در سال ۱۳۷۳ توسط سعید امامی به تهران فراخوانده شد، اما هرگز برنگشت. به‌طور کامل ناپدید شد و پیگیری خانواده‌اش نیز به جایی نرسید. به این ترتیب، به صف قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای پیوست.

دکتر مولوی احمد سیاد، بنیان‌گذار مدرسه دینی دارالسنه زرآباد در میناب، در بهمن ۷۴ توسط نیروهای وزارت اطلاعات ربوده و ترور شد. پنج روز بعد که جسد او پیدا شد، آثار شکنجه بر روی جسد به‌وضوح مشهود بود.

بهروز احسانی اسلاملو؛ رد اعاده دادرسی برای سومین بار، زندانی ۷۰ ساله در آستانه اعدام

قسامه؛ نهادی مانده از قرون گذشته – قسمت دوم
















ماموستا محمد ربیعی، نواندیش اهل سنت و امام جمعه کرمانشاه، زاده ۱۳۱۱ از شهر دیواندره، از جمله روحانیونی بود که در سال ۱۳۷۵ در ایران ترور شد و به قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای پیوست. او طی نامه‌ای به اختلاف‌افکنی بین شیعه و سنی اعتراض کرده بود. آثار زیادی از او در زمینه شعر، ادبیات، تعالیم اسلامی و… باقی مانده است که حاکی از تسلیم‌ناپذیری او در برابر عوامل حکومتی می‌باشد. به همین خاطر، یک روز در مسیر رفتن به محل کارش ربوده شد، با شکنجه و آمپول سمی به قتل رسید و نزدیک ترمینال سنندج در کنار ماشینش قرار داده شد. همسر ایشان، خانم عایشه مفاخری، در یک مصاحبه‌ای گفت: «جسد تکه‌پاره او را به ما نشان داده و گفتند سکته قلبی کرده است!!!»

مولوی نورالدین غریبی کردار، از علمای فعال اهل سنت خراسان که به‌دلیل فشارهای وزارت اطلاعات ایران به پاکستان مهاجرت کرد، وقتی متوجه عدم امنیت جانی خود در پاکستان شد، به تاجیکستان سفر کرد که در سال ۷۷ در تاجیکستان توسط عوامل اطلاعات ایران ترور شد.

مولوی موسی کرم‌پور، امام جمعه مسجد شیخ فیض و واعظ توانمند اهل سنت در مشهد بود. او سال ۶۰ به هنگام سخنرانی دستگیر و زندانی شد. پس از آن نیز از سال ۶۴ تا ۷۲ بارها توسط وزارت اطلاعات احضار و دستگیر شده بود که سال ۷۲ به افغانستان مهاجرت نمود. در سال ۸۰ طی یک بمب‌گذاری در افغانستان ترور شد.

مولوی عبدالقدوس ملازهی، امام جمعه و مدیر مدرسه دینی چاه جمال ایرانشهر، در فروردین ۷۸ در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد. در آذرماه سال ۸۶، مأموران اطلاعات وحشیانه به خانه‌هایشان حمله کردند و همه افراد خانواده را مورد ضرب‌وشتم شدید قرار داده و آقای ملازهی و چند تن از اعضای خانواده را دستگیر و به زندان منتقل کردند. در تفتیش خانه نیز هیچ‌گونه مدرکی پیدا نشد. در بهمن ماه همان سال، بدون یک محاکمه عادلانه و علنی و با اتهامات کاملاً واهی، آقای ملازهی محکوم به اعدام شد و در فروردین ۷۸، حکم به اجرا درآمد.

مولوی محمد یوسف سهرابی، استاد حوزه علمیه منبع‌العلوم کوه‌ون، هم‌زمان با مولوی عبدالقدوس ملازهی دستگیر و پس از شکنجه‌های بسیار و یک دادگاه نمایشی بدون سند و مدرک کافی، در فروردین ۷۸ در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد.

مولوی صلاح‌الدین سیدی، امام جماعت نصیرآباد سرباز، در خردادماه سال ۷۸ در حالی‌که در خانه آقای خلیل‌الله زارعی میهمان بود، همراه با تعداد زیادی از افراد خانه، از جمله آقای زارعی، دستگیر و به زندان زاهدان منتقل شدند و مورد شکنجه‌های بسیاری قرار گرفتند. در آذرماه همان سال، بدون وکیل مدافع، در یک دادگاه نمایشی به اعدام محکوم شده و در اسفندماه سال ۸۷، همراه با خلیل‌الله زارعی در زندان زاهدان اعدام شد.

مولوی خلیل زارعی، مدیر مکتب قرآن حومه نصیرآباد، در اسفند ۸۷ در زندان زاهدان همراه با صلاح‌الدین سیدی اعدام گردید.

برخی از روحانیون اهل سنت نیز در پاکستان و افغانستان ترور شدند. این ترورها در سال‌های اخیر نیز ادامه یافت و از جمله، مولوی «محمدابراهیم صفی‌زاده»، یکی از عالمان برجسته اهل سنت ایران، سال گذشته با شلیک گلوله افراد مسلح ناشناس زخمی شد.

نمونه‌های ذکرشده، تنها بخشی از کشتار علمای اهل سنت توسط حاکمیت ولایت‌فقیه در ایران را نشان می‌دهد. کشتار و سرکوب مردمان اهل سنت، به‌ویژه در استان سیستان و بلوچستان، همچنان ادامه دارد.

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک






اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ