افزایش بیسابقهی اعدامها در سالهای اخیر، نشانهی آن است که حکومت از مرگ بهعنوان ابزار سیاسی استفاده میکند. اما اعتصاب زندانیان قزلحصار این معادله را وارونه کرده است؛ در جایی که مرگ نهادینه شده، امتناع از غذا یعنی بازتعریف مفهوم «زندگی»
کانون حقوق بشر ایران، جمعه ۲۵ مهرماه ۱۴۰۴ – در پنجمین روز از اعتصاب غذای گسترده زندانیان در زندان قزلحصار، فریاد اعتراض از میان دیوارهایی برمیخیزد که سالهاست شاهد مرگ و خاموشیاند. این زندانیان، عمدتاً محکومان به اعدام، در برابر فشارها و تهدیدهای مقامات زندان تصمیم گرفتهاند تا بدنهای خود را به ابزار اعتراض بدل کنند. در جامعهای که مرگ به سیاست بدل شده، گرسنگیِ آگاهانه نشانهای از اراده برای زیستن است.
در ایران معاصر، اعدام دیگر یک «مجازات» نیست، بلکه رکن حیاتی بقای ساختار قدرت است. دیکتاتوری مذهبی حاکم از نخستین روزهای استقرار خود، مرگ را به مکانیزمی برای کنترل اجتماعی و حذف سیاسی تبدیل کرده است. از دهه ۱۳۶۰ تاکنون، بیش از صدهزار نفر از مخالفان، دگراندیشان، اقلیتهای مذهبی و معترضان اجتماعی با همین ابزار از میان برداشته شدهاند. بر پایه آمار نهادهای حقوق بشری، ایران نسبت به جمعیت خود بالاترین نرخ اعدام در جهان را دارد و همواره در میان سه کشور نخست از نظر اجرای حکم مرگ قرار گرفته است.اعدام در ایران در حقیقت «شیشه عمر نظام مرگاندیشان» است؛ ابزاری برای بازتولید ترس و تثبیت سلطه. موجهای اعدام، نه پاسخی به جرم، بلکه واکنشی سیاسی به بحرانهای درونی و اجتماعیاند. افزایش ۲۵۰ درصدی اعدامها در نیمه نخست سال ۱۴۰۴ نمونهای روشن از این واقعیت است. مهرماه خونین امسال، یادآور قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ است؛ زمانی که مرگ، قانون نانوشتهی حکومت بود.
«نه به اعدام»؛ صدایی از درون سلولها
در چنین شرایطی، زندانیان قزلحصار تصمیم گرفتند با اعتصاب غذا در برابر سیاست مرگ بایستند. بیش از ۱۵۰۰ زندانی، بهویژه در واحد ۲ این زندان، از روز ۲۱ مهرماه با خودداری از دریافت غذا، فریاد «نه به اعدام» سر دادند.
آنان نه تنها به اعدام همبندان خود، بلکه به چرخهی ناعادلانهی قضایی اعتراض دارند که هر روز جان انسانها را به آمار بدل میکند.
اعتصاب پس از انتقال ۱۶ زندانی به سلولهای انفرادی برای اجرای حکم آغاز شد. ساعاتی بعد، شعارهای «اعدام نکنید» از بندهای مختلف به گوش رسید. مأموران زندان با تهدید، ضربوشتم و قطع ارتباطات واکنش نشان دادند، اما نتوانستند شعلهی اعتراض را خاموش کنند. حتی نصب دستگاههای جمر برای قطع ارتباط زندانیان با بیرون از زندان، بهجای خاموشی، خشم و همبستگی بیشتری برانگیخت.
خانوادههایی که سکوت را شکستند
همزمان با گسترش اعتصاب، خانوادههای زندانیان در برابر زندان قزلحصار تجمع کردند. آنان با در دست داشتن عکس عزیزانشان، شعار «اعدام نکنید» سر دادند و خواستار لغو فوری احکام مرگ شدند. این تجمع، حلقهی ارتباط میان درون و بیرون زندان را بازسازی کرد؛ همان پیوندی که حکومت همواره کوشیده آن را بگسلد.
در حمایت از این اعتراض، زندانیان سیاسی بند ۷ اوین نیز با صدور بیانیهای اعلام کردند: «اعدام، نه مجازات که ابزار ظلم است.» این همبستگی میان زندانها نشانهی شکلگیری نوعی مقاومت شبکهای است؛ مقاومتی که از دل رنج، امکان تازهای برای اتحاد اجتماعی میآفریند.
مقاومت در برابر سیاست مرگ
افزایش بیسابقهی اعدامها در سالهای اخیر، نشانهی آن است که حکومت از مرگ بهعنوان ابزار سیاسی استفاده میکند. اما اعتصاب زندانیان قزلحصار این معادله را وارونه کرده است: در جایی که مرگ نهادینه شده، امتناع از غذا یعنی بازتعریف مفهوم «زندگی».
این زندانیان، با آگاهی کامل از خطر مرگ، به شکلی از زیست مقاوم رسیدهاند؛ زیستی که میگوید: «ما هنوز تصمیم میگیریم» حتی اگر حق نفس کشیدنمان گرفته شود. در بیانیههای منتشرشده از درون زندان آمده است:
«ما قربانیانی هستیم که هر روز کشته میشویم. حتی فردا دیر است.»
این جملات، از سطح اعتراض فردی فراتر رفته و به شعور جمعی تبدیل شده است؛ اعتراض به ساختاری که مرگ را تقدیس میکند.
تحویل ندادن جسد حسن ساعدی؛ پس از قتل در بازداشتگاه اطلاعات اهواز
پنجمین روز اعتصاب غذای گسترده در زندان قزلحصار؛ مقاومت زندانیان در برابر ماشین اعدام حکومتی
از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» تا اعتصاب قزلحصاراعتصاب غذای قزلحصار را باید ادامهی کارزارهای اعتراضی علیه مجازات مرگ دانست؛ از جمله پویش «سهشنبههای نه به اعدام» که ماهها پیش در جامعه شکل گرفت. این کارزار، صدای خانوادهها، فعالان و زندانیان سیاسی را در هم آمیخت تا مطالبهای مشترک را فریاد بزند: لغو کامل مجازات اعدام.
جنبش ضد اعدام در ایران، به مرحلهای از بلوغ سیاسی رسیده است؛ جایی که نفی مرگ، نه فقط شعار، بلکه شالودهی اخلاقی و سیاسی مقاومت شده است.
لحظهای تاریخی در زندان قزلحصار
اعتصاب غذای زندانیان قزلحصار لحظهای تاریخی است؛ لحظهای که در آن قدرت، مطلقیت خود را از دست میدهد و انسان محبوس، معنای تازهای از آزادی میآفریند. این اعتصاب، نه تنها علیه یک حکم یا یک زندان، بلکه علیه تمام دستگاهی است که مرگ را به سیاست روزمره بدل کرده است.
در برابر حکومتی که میخواهد با اعدام، قیام را متوقف کند، مقاومت درون زندان، نوید تولد دوبارهی امید است.
زندانیان قزلحصار با اعتصاب خود نشان دادند که حتی در تاریکترین مکانها، زندگی هنوز معنا دارد. آنان مرگ را به ابزار اعتراض تبدیل کردهاند تا جهان بشنود که هنوز میتوان ایستاد، حتی بر مرز نیستی.
نقض فاحش حقوق بشر در زندان قزلحصاردر جریان این اعتصاب، حقوق اولیهی زندانیان بهشدت نقض شده است. مأموران زندان با تهدید، ضربوشتم و محرومیت از تماس و درمان، واکنش نشان دادهاند. این اقدامات نقض آشکار ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر است که هرگونه رفتار غیرانسانی و تحقیرآمیز را ممنوع میکند.
ماده ۳ این اعلامیه نیز بر حق حیات و امنیت شخصی تأکید دارد؛ در حالی که اجرای مکرر احکام اعدام، این حق بنیادین را از میان میبرد. همچنین بر اساس ماده ۹، هیچ فردی نباید خودسرانه بازداشت، حبس یا تبعید شود — اصلی که در مورد بسیاری از زندانیان قزلحصار بهروشنی نقض شده است.
در چنین شرایطی، مسئولیت جامعه جهانی برای اقدام فوری دوچندان میشود. سازمانهای بینالمللی مانند عفو بینالملل باید این روند فزایندهی اعدامها و سرکوبها را در دستور کار خود قرار دهند و از حکومت ایران بخواهند به تعهدات خود بر پایه معاهدات بینالمللی پایبند بماند.
فرجام: از زندان تا وجدان جهانیاعتصاب غذای زندانیان در زندان قزلحصار تنها رویدادی محلی نیست؛ پژواکی است از دردی ملی و تاریخی. آنان در برابر دستگاهی ایستادهاند که مرگ را قانون کرده است. این اعتصاب، یادآور آن است که حتی در کشوری که عدالت به مرگ گره خورده، هنوز زندگی، مقاومت و کرامت انسانی معنا دارد.
در پایان، این حرکت باید نه فقط بهعنوان فریاد چند زندانی، بلکه بهمثابه نشانهای از بیداری جمعی دیده شود؛ بیداری مردمانی که دیگر نمیخواهند با مرگ، اداره شوند.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک













هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر