--> بحران سوءتغذیه در ایران؛ حاصل فقر، فساد و بی‌عدالتی ساختاری ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

بحران سوءتغذیه در ایران؛ حاصل فقر، فساد و بی‌عدالتی ساختاری


سوءتغذیه در میان کودکان یکی از بحرانی‌ترین چالش‌های نظام سلامت است. طبق گزارش‌های دانشگاه علوم پزشکی اهواز، در استان خوزستان (با وجود منابع عظیم نفتی و اقتصادی) ده‌ها هزار کودک با علائم کم‌وزنی، کوتاه‌قدی و کم‌خونی مواجه‌اند

کانون حقوق بشر ایران، پنج‌شنبه ۸ آبان‌ماه ۱۴۰۴ – در ایران امروز، گرسنگی دیگر تنها یک واژه در کتاب‌های تاریخ یا نشانه‌ای از فقر مطلق در کشورهای عقب‌مانده نیست؛ بلکه واقعیتی تلخ و روزمره در سفره میلیون‌ها خانواده ایرانی است. بر اساس داده‌های رسمی وزارت بهداشت، سالانه بیش از ۱۲۰ هزار نفر در کشور بر اثر سوءتغذیه جان خود را از دست می‌دهند؛ آماری تکان‌دهنده که به‌روشنی نشان می‌دهد حدود ۳۰ درصد از مرگ‌ومیرهای سالانه در ایران مستقیماً با کمبود مواد غذایی و سوءتغذیه مرتبط است.

این فاجعه خاموش در شرایطی رخ می‌دهد که ایران، کشوری با منابع عظیم نفت، گاز و زمین‌های حاصل‌خیز، درگیر یکی از عمیق‌ترین بحران‌های غذایی معاصر خود است. فساد ساختاری، دزدی‌های سازمان‌یافته، و سوءمدیریت گسترده، منابع کشور را به جیب سران حکومت و اطرافیان آن روانه کرده و مردم را در فقر غذایی بی‌سابقه‌ای فرو برده است.

لبنیات و گوشت؛ از نیاز روزانه تا کالای لوکس

لبنیات که زمانی بخش جدایی‌ناپذیر سفره ایرانیان و نماد تغذیه سالم بود، امروز به کالایی لوکس و دور از دسترس برای طبقات ضعیف جامعه تبدیل شده است. بنا بر آمار رسمی، مصرف سرانه لبنیات در ایران به کمتر از نصف میزان توصیه‌شده جهانی رسیده است. کارشناسان وزارت بهداشت می‌گویند هر ایرانی باید روزانه ۲۵۰ گرم لبنیات مصرف کند، اما در بسیاری از خانواده‌ها این میزان به زحمت به ۱۰۰ گرم می‌رسد.

هم‌زمان، میزان مصرف گوشت قرمز نیز به‌شدت کاهش یافته است. طبق سبد استاندارد غذایی، هر فرد باید ۹۰ گرم گوشت در روز مصرف کند، اما در ایران، متوسط مصرف کمتر از ۵۰ گرم است. افزایش تورم و جهش ۳۰ درصدی قیمت لبنیات تنها در یک هفته، آخرین امید برای حفظ تعادل غذایی در سفره‌های مردم را از بین برد. در بسیاری از خانواده‌ها، لبنیات، گوشت و میوه نخستین اقلامی هستند که از فهرست خرید حذف می‌شوند.

فقر، سوءتغذیه و مرگ خاموش

به گفته احمد اسماعیل‌زاده، مدیر دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت، از میان حدود ۴۰۰ تا ۴۲۰ هزار مرگ سالانه در کشور، نزدیک به یک‌سوم آن‌ها ناشی از مسائل تغذیه‌ای است.

او هشدار داده است که کمبود ویتامین D در ایران بین ۵۰ تا ۷۰ درصد جمعیت را درگیر کرده و سالانه ۱۰ هزار نفر تنها به دلیل مصرف ناکافی میوه و سبزی جان می‌سپارند. همچنین، ۹۴ هزار مرگ ناشی از فشار خون بالا و ۴۷ هزار مرگ ناشی از قند بالا ثبت شده است؛ بیماری‌هایی که ارتباط مستقیم با فقر غذایی و مصرف ناکافی مواد مغذی دارند.

در چنین شرایطی، فساد اقتصادی و رانت‌خواری حکومتی به شکلی گسترده‌تر از همیشه ادامه دارد. در حالی که فرزندان مقامات در ویلاهای شمال و برج‌های گران‌قیمت تهران زندگی می‌کنند، میلیون‌ها ایرانی در روستاها و حاشیه شهرها توان خرید شیر، گوشت یا حتی نان تازه را ندارند.

سوءتغذیه کودکان؛ زنگ خطری برای آینده

سوءتغذیه در میان کودکان یکی از بحرانی‌ترین چالش‌های نظام سلامت است. طبق گزارش‌های دانشگاه علوم پزشکی اهواز، در استان خوزستان (با وجود منابع عظیم نفتی و اقتصادی) ده‌ها هزار کودک با علائم کم‌وزنی، کوتاه‌قدی و کم‌خونی مواجه‌اند.

مهرداد شریفی، رئیس مرکز بهداشت خوزستان، هشدار داده که این وضعیت می‌تواند «آثار جبران‌ناپذیری بر رشد جسمی، ذهنی و آینده شغلی نسل آینده بر جای بگذارد».

در خوزستان، فقر غذایی نه‌تنها ناشی از گرانی مواد غذایی، بلکه نتیجه مستقیم سیاست‌های اقتصادی ناعادلانه و فساد گسترده در سیستم توزیع یارانه‌هاست. خانواده‌های فقیر ناچارند کودکان خود را با غذاهای کم‌ارزش و پرکالری مانند نان خشک، برنج یا سیب‌زمینی سیر کنند.

مرگ تدریجی ملت زیر سایه بی‌تفاوتی حکومت

در حالی که کارشناسان از وقوع بحران سلامت در آینده‌ای نه‌چندان دور هشدار می‌دهند، حکومت نه‌تنها هیچ برنامه مؤثری برای مقابله با سوءتغذیه ندارد، بلکه با سیاست‌های تورم‌زا، حذف یارانه‌ها و رانت‌های کلان، شرایط را بدتر کرده است.

دولت‌های اخیر در ایران عملاً با بی‌تفاوتی از کنار واقعیتی می‌گذرند که روزانه جان صدها ایرانی را می‌گیرد. فساد اداری و دزدی سیستماتیک در وزارت‌خانه‌ها باعث شده بودجه‌های مربوط به حمایت غذایی، یا هرگز تخصیص نیابند یا در مسیرهای غیرشفاف ناپدید شوند.

تداوم بازداشت و بلاتکلیفی محمدعلی و امیرحسن اکبری منفرد + کلیپ صوتی

اعدام ۱۲ زندانی در زندان‌های قزلحصار، تایباد، بافت، گنبد، ساری، یاسوج و یزد

سوءتغذیه؛ تهدیدی علیه امنیت ملی

سوءتغذیه تنها یک مسئله بهداشتی نیست؛ بلکه بحرانی اجتماعی و امنیتی است. کاهش بهره‌وری نیروی کار، افت توان فکری نسل جوان، افزایش هزینه‌های درمان و ناتوانی نظام سلامت در مدیریت بیماری‌ها، پیامد مستقیم گرسنگی مزمن در جامعه است.

تداوم این روند، ایران را با نسلی مواجه خواهد کرد که از لحاظ جسمی و ذهنی ضعیف‌تر است و توان تولید، تفکر و خلاقیت پایین‌تری دارد.

فساد، عامل ریشه‌ای گرسنگی در ایران

در نهایت، آنچه امروز به نام سوءتغذیه شناخته می‌شود، در اصل محصول فساد سیستماتیک و بی‌عدالتی اقتصادی است. ثروت کشور نه در خدمت رفاه مردم، بلکه در جیب طبقه‌ای کوچک از وابستگان حکومتی متمرکز شده است.

وقتی اختلاس‌گران میلیاردی آزادانه می‌چرخند و مردم برای خرید یک لیتر شیر در صف می‌ایستند، سوءتغذیه دیگر تصادف نیست، بلکه سیاستی آگاهانه برای فقیر نگه‌داشتن مردم و تضعیف جامعه است.

در بررسی نهایی بحران سوءتغذیه و فقر گسترده در ایران، نمی‌توان از واقعیتی بنیادی چشم پوشید: تمامی این مشکلات ریشه در دیکتاتوری و ساختار بسته قدرت دارند. نظامی که بر پایه سرکوب، رانت و فساد شکل گرفته، نه‌تنها توانایی حل مشکلات مردم را ندارد، بلکه خود خالق و تداوم‌بخش آن‌هاست. در چنین ساختاری، سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و اجتماعی بر مبنای منافع ملت انجام نمی‌شود، بلکه در خدمت حفظ قدرت و ثروت اقلیت حاکم است.

بنابراین، نباید انتظار داشت که از درون این حکومت، راه‌حلی واقعی برای فقر، گرسنگی یا تبعیض بیرون بیاید. اصلاح درون‌سیستمی در نظامی که بنیان آن بر بی‌عدالتی و سرکوب بنا شده، توهمی بیش نیست. تجربه چهار دهه گذشته نشان داده است که هر تلاشی برای اصلاح، یا سرکوب شده یا به انحراف کشیده شده است.

تنها با تغییر این ساختار دیکتاتوری و جایگزینی آن با نظامی مردمی، پاسخ‌گو و آزاد است که می‌توان به آینده‌ای امید داشت؛ آینده‌ای که در آن مردم ایران بتوانند بدون ترس از فقر و گرسنگی، از حق طبیعی خود برای زندگی، آسایش و آزادی بهره‌مند شوند.

نقض حقوق بشر در سوء‌تغذیه مردم ایران

در ایران، فقر گسترده و سوءتغذیه نه‌تنها پیامد سیاست‌های اقتصادی نادرست، بلکه شکلی آشکار از نقض حقوق بشر است. حق برخورداری از غذا، سلامت، و زندگی شایسته از حقوق بنیادین هر انسان است که در اسناد بین‌المللی از جمله ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۱ میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تصریح شده است.

زمانی که حکومت به‌جای تأمین حداقل معیشت برای مردم، منابع کشور را صرف سرکوب، فساد و منافع گروه‌های قدرت می‌کند، در واقع حقوق اولیه شهروندان را سلب می‌نماید. محرومیت میلیون‌ها نفر از دسترسی به غذای سالم، مرگ‌ومیر ناشی از فقر، و افزایش سوءتغذیه در کودکان، بازتاب مستقیم ساختار ناعادلانه‌ای است که در آن حق حیات، سلامت و کرامت انسانی قربانی فساد و بی‌عدالتی سیاسی می‌شود.

اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸)

ماده ۲۵:

«هر کس حق دارد که از سطح زندگی کافی برای تأمین سلامت و رفاه خود و خانواده‌اش، از جمله خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت‌های پزشکی و خدمات اجتماعی لازم برخوردار باشد.»

این ماده مستقیماً به حق تغذیه مناسب و سلامت اشاره دارد و سوءتغذیه را نقض این حق می‌داند.

میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR – ۱۹۶۶)

ماده ۱۱:

«دولت‌های عضو این میثاق حق هر فرد را برای داشتن سطح زندگی کافی برای خود و خانواده‌اش از جمله خوراک، پوشاک و مسکن مناسب به رسمیت می‌شناسند، و اقداماتی را برای تحقق این حق به‌کار خواهند بست.»

این ماده صراحتاً دولت‌ها را متعهد به تضمین دسترسی همگان به غذای کافی و سالم می‌داند.

ماده ۱۲:

«دولت‌ها حق هر کس را برای برخورداری از بالاترین استاندارد قابل حصول سلامت جسمی و روانی به رسمیت می‌شناسند.»

سوءتغذیه، فقر غذایی و عدم دسترسی به مواد مغذی، مصداق نقض این ماده است.

کنوانسیون حقوق کودک (CRC – ۱۹۸۹)

ماده ۲۴ بند ۲ (ج):

دولت‌ها باید برای تأمین تغذیه کافی و آب سالم برای کودکان و جلوگیری از سوءتغذیه اقدام کنند.

در ایران، آمار بالای سوءتغذیه و کم‌وزنی در کودکان، نقض آشکار این ماده محسوب می‌شود.

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک


اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ