نگاهی به آمار فروردین تا پایان مهرماه ۱۴۰۴ نشان میدهد که تنها در هفت ماه، دستکم ۱۱۳۸ زندانی در سراسر کشور اعدام شدهاند
افزایش بیسابقه اعدامها در مهرماه ۱۴۰۴
کانون حقوق بشر ایران، چهارشنبه ۷ آبانماه ۱۴۰۴ – کل اعدامهای صورتگرفته در مهرماه ۱۴۰۴ دستکم به رقم بیسابقه ۲۸۳ نفر رسیده است؛ بالاترین آمار در چهار دهه گذشته. منابع مستقل و حقوق بشری تأکید دارند که این عدد، تنها بخش اعلامشده واقعیت است و بسیاری از اعدامها بهصورت مخفیانه و بدون اطلاعرسانی رسمی انجام میشوند.
مقایسه این آمار با سالهای پیشین روندی تکاندهنده را نشان میدهد:
مهر ۱۴۰۱ = ۳۶ اعدام
۱۴۰۲ = ۸۱ اعدام
مهر ۱۴۰۳ = ۱۵۲ اعداممهر ۱۴۰۴ = ۲۸۳ اعدام
رشد جهشی این ارقام، تصویری از سیاست سرکوب مضاعف و تشدید فشار داخلی در آستانه بحرانهای سیاسی و اجتماعی است.
ترکیب آماری اعدامها؛ چهره واقعی خشونت ساختاری
تحلیل آمار مهرماه ۱۴۰۴ نشان میدهد که ساختار اجرای احکام مرگ، از زنان تا نوجوانان و از اقلیتهای قومی تا اتباع خارجی را در بر گرفته است:
زنان اعدامشده: ۷ نفر
کودکمجرمان (کمتر از ۱۸ سال در زمان جرم): ۲ نفر
زندانیان سیاسی: ۷ نفر
متهمان مواد مخدر: ۱۳۴ نفر
متهمان قتل: ۱۳۴ نفر
زندانیان بلوچ: ۱۰ نفر
اتباع افغانستان: ۱۱ نفر
متهمان جاسوسی: ۲ نفر
اعدام در ایران، نه صرفاً واکنشی قضایی بلکه بخشی از ساختار حکمرانی است؛ سازوکاری برای حذف، نه اصلاح.
کوروش بزرگ؛ نماد عدالت، آزادی و حقوق بشر
اعدام ۷زندانی در زندانهای گرگان، اهواز، الیگودرز، دورود و اصفهان
اعدام در هفتماهه نخست ۱۴۰۴؛ گسترش دامنهی مرگ
نگاهی به آمار فروردین تا پایان مهرماه ۱۴۰۴ نشان میدهد که در تنها هفت ماه، دستکم ۱۱۳۸ زندانی در سراسر کشور اعدام شدهاند. جزئیات این آمار نیز خود گویای عمق فاجعه است:
زنان اعدامشده: ۳۶ نفر
کودکمجرمان اعدامشده: ۶ نفرزندانیان سیاسی: ۲۲ نفر
اتهام مواد مخدر: ۵۵۵ نفر
اتهام قتل: ۴۸۹ نفر
زندانیان بلوچ: ۱۱۶ نفر
زندانیان کرد: ۴۴ نفر
اتباع افغانستان: ۵۹ نفر
اتهام جاسوسی: ۱۲ نفر
اعدام در این گستره، نشاندهنده تمرکز نظام بر مجازاتهای مرگآور بهعنوان ابزاری برای نمایش اقتدار ظاهری و ایجاد ترس در جامعه است.
چرا شتاب اعدامها افزایش یافته است؟پرسش کلیدی این است که چرا دیکتاتوری حاکم بر ایران، در شرایطی که با بحرانهای متعدد داخلی و بینالمللی مواجه است، به شتابدادن اعدامها روی آورده؟
از یکسو، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها، بنبست در سیاست منطقهای و انزوای جهانی، پایههای مشروعیت سیاسی حاکمیت را متزلزل کرده است. از سوی دیگر، جامعه ایران پس از اعتراضات گسترده ۱۴۰۱ نشان داد که توان و اراده تغییر را در خود دارد.
در چنین وضعیتی، «اعدام» برای حکومت، نقش ابزاری روانی دارد: تهدید جامعه، ارعاب مخالفان و حفظ کنترل در برابر نارضایتی فزاینده. با این حال، نشانههای میدانی حاکی از آن است که این سیاست سرکوبگرانه، اثر بازدارنده خود را از دست داده است.
اعتراض در دل زندانها؛ نشانهی فروپاشی ترساعتصاب ۱۵۰۰ زندانی در واحد ۲ زندان قزلحصار و تجمع خانوادههای آنان در اعتراض به اجرای احکام اعدام، تصویری روشن از مقاومت در برابر این سیاست مرگبار است.
حمایت از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» چه در زندانها و چه در سطح جامعه نشان میدهد که حکومت حتی در پشت دیوارهای زندان نیز نتوانسته سکوت مطلق ایجاد کند.
«اعدام» که قرار بود ابزار ترس باشد، اکنون به جرقهای برای اعتراض و همبستگی بدل شده است.
نقض فاحش حقوق بشر؛ از اعدام تا بیعدالتی قضاییاعدام در دیکتاتوری حاکم، با استانداردهای بینالمللی حقوق بشر در تضاد کامل است. موارد نقضشده در این روند عبارتند از:
حق حیات (ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
ممنوعیت شکنجه و رفتار غیرانسانی (ماده ۵)
حق محاکمه عادلانه و علنی (ماده ۱۰)
منع مجازات کودکان و زنان باردار به اعدام (پروتکلهای اختیاری میثاق حقوق مدنی و سیاسی)
گزارشهای متعدد حاکی از آن است که بسیاری از متهمان بدون دسترسی به وکیل، در دادگاههای چند دقیقهای و بر پایه اعترافات اجباری محاکمه میشوند. این ساختار، نه عدالت بلکه بازتولید ترس است.
مسئولیت جامعه جهانی و وجدان انسانی
در چنین وضعیت فاجعهباری، مسئولیت جامعه جهانی، نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل متحد بیش از پیش سنگین است.
گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران و دیگر ارگانهای بینالمللی باید بهصورت مستمر و علنی، سران حکومت را برای توقف اعدامها تحت فشار قرار دهند.
سکوت یا بیعملی در برابر این جنایتها، به معنای همراهی با چرخه مرگ است.
نه به اعدام خط مقدم مبارزه برای زندگیمردم ایران، بهویژه خانوادههای زندانیان زیر حکم اعدام، در خط مقدم مبارزه برای حق حیات قرار دارند. آنان با شجاعت، صدای بیصدایان شدهاند.
اکنون بیش از هر زمان دیگر، ضرورت دارد جامعه مدنی، فعالان حقوق بشر و افکار عمومی جهانی، به پشتیبانی از این جنبش برخیزند.
اعدام، نه راهحل که نشانه ناتوانی است؛ و مقاومت در برابر آن، گامی در مسیر بازگرداندن کرامت انسانی و عدالت اجتماعی است.
آمارها هشدار میدهند، اما حقیقت فراتر از اعداد است. پشت هر رقم، چهرهای انسانی نهفته است؛ مادری که چشمانتظار است، کودکی که پدرش را از دست داده، و جامعهای که هر روز بخشی از خود را در پای چوبه دار از دست میدهد.
اکنون، ایستادن در برابر اعدام، تنها یک وظیفه حقوق بشری نیست؛ فریادی است برای زندگی.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک















هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر