۳ شهریور, ۱۴۰۴دستهبندی حقوق بشر
داستان حمزه سواری تنها روایت زندگی یک زندانی سیاسی نیست؛ بلکه آینهای از رنج و بیعدالتی است که بر بسیاری از زندانیان سیاسی در ایران سایه افکنده است
کانون حقوق بشر ایران، دوشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۴ – زندانی سیاسی حمزه سواری لفته، بیش از نیمی از عمر خود را در پشت میلههای زندان گذرانده است؛ جوانی که در ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۴، تنها در سن ۱۸ سالگی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و از همان روز، زندگی او در تاریکترین و سختترین شرایط آغاز گردید. دادگاه انقلاب اهواز او را به اتهاماتی چون «افساد فیالارض»، «محاربه» و «اقدام علیه امنیت ملی» محاکمه و به اعدام محکوم کرد؛ اما پس از مدتی، این حکم سنگین به حبس ابد تقلیل یافت و اتهام افساد فیالارض از پرونده او برداشته شد.
بیست سال حبس و رنجهای بیپایان
طی این بیست سال، حمزه سواری دوران سختی را در زندان گذرانده است؛ نزدیک به ۹ماه را در سلول انفرادی سپری کرده و در این مدت، انواع بیماریها بر جسم او تحمیل شدهاند. او به بیماری واریکوسل دچار شد و یک بار تحت عمل جراحی قرار گرفت اما بیماری دوباره عود کرد. همچنین از کیست بیکر پشت زانوی راست، آرتروز، معدهدرد مزمن و مشکلات تنفسی رنج میبرد. در اواخر سال گذشته، پس از دردهای شدید در قفسه سینه، پزشکان تشخیص دادند که او به التهاب دیواره ریه مبتلا شده است؛ بیماریای که بر رنجهای پیشین او افزود.
شکنجهها و تبعید اجباری
از زمان بازداشت، حمزه سواری ابتدا هشت سال در زندان کارون اهواز محبوس بود. او در این مدت بارها تحت شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفت؛ شکنجههایی که با تحقیر، توهین و ناسزا همراه بود. او خود گفته است که برای رهایی از این شرایط غیرانسانی، حاضر شد تبعید به زندانی دور از خانواده را بپذیرد و به رجاییشهر منتقل شود. در دوران حبس در زندان کارون، یک بار همراه سایر زندانیان سیاسی به زندان شیبان منتقل شد اما پس از وقوع حادثه فرار یکی از زندانیان، او و دیگران با خشونت دوباره به کارون بازگردانده شدند. مأموران امنیتی آنها را با کیسه بر سر و دستبند پلاستیکی به بند قتلیها منتقل کردند. این تجربه تلخ سبب شد که حمزه تقاضای انتقال به زندان اوین بدهد، اما در نهایت به زندان رجاییشهر اعزام و سپس به زندان قزلحصار منتقل شد.
روند پرابهام محاکمهبازداشت حمزه سواری با ۵ماه انفرادی در بازداشتگاه اطلاعات اهواز آغاز شد. او در شرایطی غیرانسانی، چشمبسته و دستبسته به بازداشتگاه اطلاعات شیراز منتقل شد و ۳ماه دیگر نیز در آنجا حبس گردید. پس از بازگشت به اهواز، بدون اطلاع قبلی به شعبه سوم دادگاه انقلاب اهواز برده شد. در آستانه جلسه محاکمه، تنها ۵دقیقه پیش از شروع دادگاه، او برای اولین بار با وکیل تسخیری خود، آقای عطاشنه، ملاقات کرد؛ ملاقاتی که در حضور مأموران امنیتی و بدون امکان گفتوگوی آزاد انجام شد. حمزه در همان لحظه فهمید که قرار است محاکمه شود.
در دادگاه، تمامی حوادثی که در منطقه کوتعبدالله رخ داده بود به او نسبت داده شد و نماینده دادستان تقاضای اشد مجازات کرد. قاضی شعبانی کمتر از ۵دقیقه برای دفاع به او فرصت داد. وکیل تسخیری که هیچ اطلاعی از پرونده نداشت، درخواست مهلتی یک هفتهای برای مطالعه پرونده کرد اما همان روز، حمزه و دیگر متهمان بار دیگر به دادگاه بازگردانده شدند و قاضی از آنان خواست برگههایی را بدون مطالعه امضا کنند. فردای آن روز، حکم اعدام به حمزه در بازداشتگاه اطلاعات ابلاغ شد.
ضربه بزرگ: اعدام ۲برادریکی از دردناکترین بخشهای زندگی حمزه سواری، از دست دادن ۲برادرش بود. او همراه با دو برادر دیگرش، محمدعلی و جعفر، بازداشت و همگی به اعدام محکوم شدند. در ۲۰ شهریور ۱۳۸۶، دو برادرش به دار آویخته شدند و تنها او بود که با تقلیل حکم از اعدام به حبس ابد، زنده ماند. حمزه در روایت شب اعدام گفته است: «در لحظات خداحافظی با برادرانم، احساس میکردم قلبم از سینه بیرون میافتد. تمام خاطرات کودکیام در کوتعبدالله، که با فقر و سختی گذشته بود، جلوی چشمانم مرور شد.» برادران او که جان خود را از دست دادند، هر دو معلم بودند؛ انسانهایی فرهیخته که قربانی چرخهای از خشونت و بیعدالتی شدند.
آرش صادقی، زندانی سیاسی سابق و همبند حمزه، درباره شب اعدام دو برادر حمزه سواری چنین روایت میکند:
«وقتی حمزه از خداحافظی با برادرانش میگفت، چنان دردناک بود که گویی قلبش از سینه بیرون میافتاد. او میگفت در لحظه وداع، تمام خاطرات کودکیشان در محله فقیر کوتعبدالله جلوی چشمانش زنده شد. آرزو میکرد کاش همراه برادرانش اعدام میشد. در اولین ملاقات با خانواده، بعد از اعدام برادرانش، با جعبهای شیرینی آمد و به پدر و مادر شکستهدلش گفت: برای محمدعلی و جعفر گریه نکنید؛ آنها بیگناه اعدام شدند، آنها شهید راه آزادیاند.»
دو سال پیش، حسنا غانم، مادر حمزه سواری و دو برادر اعدامشدهاش، در حسرت دیدار دوباره فرزندان چشم از جهان فروبستحمزه سواری؛ هشت سال زندان کارون تلخترین دوران حبس
حمزه سواری سالهای زندان کارون را تلخترین دوران حبس خود عنوان کرده است وی در این رابطه نوشت:
هشت سال (زندان کارون اهواز) تلخ ترین دوران حبسم بوده است، دورانی که برای رهایی از آن، تبعید خودخواسته به رجاییشهر و دور افتادن از شهر و خانواده را به جان خریدم. در زندان کارون به وحشیانهترین شکل ممکن مورد شکنجه فیزیکی قرار گرفتم، تحقیر شدم، توهین و ناسزا شنیدم وبه سلولهای قرون وسطایی منتقل شدم. افراد بسیاری را دیدم که دراین سرنوشت بامن سهیم بودند و افراد دیگری را دیدم که سرنوشتی بسیار تلختر نصیبشان شد و از زیر شکنجهها جان سالم بِدر نبردند. افرادی که پروندۀ پایان حیاتشان با توجیه خشک و کلیشهایِ مرگِ ناشی از زیادهروی در مصرف مواد مخدر، پیش از آنکه باز شود، بسته میشد و به بایگانی فراموشی عمدی سپرده میشد».
حمزه سواری آینهای از رنج و بیعدالتی
داستان حمزه سواری تنها روایت زندگی یک زندانی سیاسی نیست؛ بلکه آینهای از رنج و بیعدالتی است که بر بسیاری از زندانیان سیاسی در ایران سایه افکنده است. بیست سال حبس مداوم، شکنجه، بیماری، از دست دادن دو برادر و دوری از خانواده، تصویری روشن از سرکوب و بیرحمی نظام قضایی و امنیتی ارائه میدهد. سرنوشت او نشان میدهد که چگونه جوانی ۱۸ ساله، در مسیری پر از درد و محرومیت قرار گرفت و اکنون در میانسالی، هنوز با امید به آزادی و عدالت، روزهای سخت زندان را پشت سر میگذارد.
وخامت وضعیت پدر شاهرخ دانشورکار؛ پدر دادخواه در بخش آی سی یو
گلرخ ایرایی؛ کسانی که بیواهمه در برابر ستمگر ایستادند
نقض حقوق بشر در پرونده حمزه سواریدر بررسی وضعیت زندانی سیاسی حمزه سواری، موارد متعدد نقض آشکار قوانین و معیارهای بینالمللی حقوق بشر مشاهده میشود:
ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر (ممنوعیت شکنجه و رفتار غیرانسانی): حمزه سواری بارها تحت شکنجههای فیزیکی و روحی قرار گرفته و ماهها در سلول انفرادی نگهداری شده است.
ماده ۹ (حق آزادی و امنیت فردی): بازداشت وی در سال ۱۳۸۴ بدون ارائه دلایل موجه و در شرایطی خودسرانه صورت گرفت.
ماده ۱۰ (حق محاکمه عادلانه): او تنها پنج دقیقه پیش از دادگاه و در حضور مأمور اطلاعات توانست با وکیل تسخیری خود ملاقات کند؛ جلسه دادرسی کمتر از چند دقیقه به طول انجامید.
ماده ۶ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (حق حیات): صدور حکم اعدام برای حمزه و اجرای حکم اعدام دو برادرش، نقض آشکار این ماده بوده است.
ماده ۱۲ (حق برخورداری از بالاترین سطح سلامت جسمی و روانی): محرومیت حمزه از درمان مؤثر برای بیماریهای جدی مانند مشکلات ریوی، واریکوسل و آرتروز، نقض جدی این حق است.
ماده ۱۹ (آزادی بیان و عقیده): اتهامات سیاسی وارده به او نشان میدهد که بازداشت و محکومیت، به دلیل عقاید و فعالیتهای منسوب به او بوده است.
این موارد نشان میدهد که پرونده حمزه سواری نمونه بارزی از نقض سیستماتیک و سازمانیافته حقوق بشر در ایران است.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر