--> تخریب قطعه ۴۱ بهشت زهرا و خاطره‌ای از خسرو صحرایی ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

تخریب قطعه ۴۱ بهشت زهرا و خاطره‌ای از خسرو صحرایی


خاطرات یک زندانی سیاسی دهه۶۰ 
تخریب قطعه ۴۱ بهشت زهرا و خاطره‌ای از خسرو صحرایی
در روزهایی که خبر تخریب قطعه ۴۱ بهشت زهرا برای ساخت پارکینگ افکار عمومی را جریحه‌دار کرده است، یاد هزاران جان‌باخته دهه ۶۰ بار دیگر زنده شده است.

سازمان عفو بین‌الملل این اقدام را «از بین بردن شواهد جنایت علیه بشریت» دانسته و شدیداً محکوم کرده است. این قطعه، آرامگاه بی‌نام و نشان صدها جوانی است که در سال‌های سیاه دهه ۶۰ به دست رژیم کشته شدند.
یکی از این شهدای راه آزادی، خسرو صحرایی، فرزند محمدعلی، متولد ۱۳۴۳ در آبادان است. خسرو در ۲۸ شهریور ۱۳۶۰ و تنها در ۱۷ سالگی، تیرباران شد و در قطعه ۴۱ به خاک سپرده شد.

روایت شهادت خسرو
خسرو، سومین فرزند خانواده، جوانی پرشور با چهره‌ای معصوم بود که دوستانش او را نماد مقاومت می‌دانستند. روزی که برای شرکت در تظاهرات رفت، راوی خاطره تردید داشت همراهش برود. خسرو با شوق جوانی جلو رفت و دیگر هرگز بازنگشت.
در صحنه‌ای که مأموران با گاز اشک‌آور و تیراندازی جمعیت را پراکنده می‌کردند، خسرو سنگی به سوی فرمانده پاسداران پرتاب کرد. گلوله‌ای به پایش نشست، او را زخمی و دستگیر کردند. تنها یک هفته بعد، در اوین، همراه دیگر بازداشت‌شدگان تیربارانش کردند.
خبر اعدام را در روزنامه‌ها منتشر کردند. پدرش، در آغوش اشک‌بار، می‌گفت: «نازنینم پرپر شد... اینها دین و ایمان ندارند.» مادرش هر روز در برابر اوین چشم‌انتظار ایستاد، اما هیچ نشانی از پسرش به دست نیاورد.
پس از هفته‌ها جست‌وجو و حتی پرداخت رشوه، شماره قبرش را یافتند: قطعه ۴۱. اما آنجا بیابانی برهوت بود؛ تل‌های خاک و سنگ‌های بی‌نام، و مادرانی که بر خاکی بی‌نشانه زاری می‌کردند. چندی بعد، همان نشانه‌های اندک نیز با پتک و کلنگ مأموران از بین رفت.
قطعه ۴۱؛ گورستان بی‌نام تاریخ
قطعه ۴۱ بهشت زهرا به «قطعه کودکان» شهرت یافت. جایی که پیکر هزاران جوان دهه ۶۰، بی‌نام و بی‌سنگ قبر، در خاک آرمید.
رژیم حتی از قبرهایشان نیز نگذشت و بارها مزارها را تخریب کرد تا اثری باقی نماند.
اما یاد خسرو و هزاران خسرو دیگر، از دل تاریخ و حافظه‌ی مردم پاک نخواهد شد. آنها با خونشان حقیقت را نوشتند، هرچند رژیم کوشید حتی سنگ قبرشان را هم نابود کند.
این روایت، همزمان با تخریب دوباره قطعه ۴۱، یادآور آن است که حقیقت هرگز دفن نمی‌شود.
پایان

 

اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ