۴ شهریور, ۱۴۰۴دستهبندی حقوق بشر
به گفته حمزه درویش، این فشارها با همکاری مستقیم دادستان گیلان، مهدی فلاح میری، و نیز مسئولان زندان از جمله رئیس حفاظت اطلاعات زندان، فرشید گلزاده، و معاونانش سعید رحمانی و طاهری صورت گرفته است
کانون حقوق بشر ایران، سهشنبه ۴ شهریورماه ۱۴۰۴ – حمزه درویش، زندانی سنیمذهب اهل تالش که دوران محکومیت ده سال و شش ماه خود را در زندان لاکان رشت میگذراند، بار دیگر با اعلام اعتصاب غذا صدای اعتراض خود را علیه فشارها و شکنجههای سیستماتیک بلند کرده است. وی همچنین با نوشتن نامهای خطاب به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل از فشارهای طاقتفرسا در زندان و افشای تشویق به خودکشی توسط مقامات زندان پرده برداشت. او از یازدهم مردادماه امسال در اعتراض به حبس ناعادلانه، نقض اصل تفکیک جرائم، شکنجههای روحی و جسمی و بیتوجهی مطلق به درخواستهایش، اعتصاب غذا را آغاز کرد. هرچند در مقطعی کوتاه و پس از دریافت وعدههایی از مسئولان زندان، اعتصاب خود را متوقف کرد، اما با خلف وعده و کارشکنیهای مسئولان مجبور شد بار دیگر به این اقدام اعتراضی بازگردد.
نامهای برای افشای واقعیتهای زندان لاکاننسخهای از سومین نامه حمزه درویش خطاب به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد منتشر شده که در آن به وضوح از فشارهای طاقتفرسا، تهدیدهای مستقیم و سیاستهای سازمانیافته برای سوق دادن زندانیان به مرگ سخن گفته است. او نوشته است:
«در تاریخ ۲۵ مرداد به اجبار و تهدید وادار به پایان اعتصاب شدم، اما از فردای آن روز بار دیگر اعتصاب را از سر گرفتم. مسئولان زندان به من گفتند راههای راحتتری برای خودکشی وجود دارد و مرا به این اقدام تشویق کردند.»
این جملات تکاندهنده به روشنی نشان میدهد که مسئولان زندان لاکان نه تنها به مسئولیت قانونی خود در قبال حفاظت از جان زندانیان عمل نمیکنند، بلکه عملاً آنان را به سمت مرگی اجباری سوق میدهند.
تشویق به خودکشی با داروهای مرگآور
در بخش دیگری از نامه، درویش با اشاره به استفاده سیستماتیک از داروهایی همچون پروپرانول (قرص قلب) توضیح داده است که این دارو بارها به زندانیان داده شده و سپس آنان به خودکشی تشویق شدهاند. او نوشته است:
«در سالهای اخیر بیش از ۹ زندانی تنها در سالن ۸ زندان لاکان با مصرف این دارو جان باختهاند. هیچ شکی ندارم که این مرگها با تحریک مستقیم مسئولان زندان رخ داده است.»
این روایت هولناک، پرده از روی یکی از سیاهترین شیوههای نقض حقوق بشر در زندانهای ایران برمیدارد؛ شیوهای که به جای اعدام رسمی، زندانیان را به سمت مرگی خاموش و پنهان سوق میدهد تا حکومت از پاسخگویی در سطح بینالمللی بگریزد.
پنج سال شکنجه، انفرادی و اتهامات بیاساسحمزه درویش در ادامه نامه خود یادآور شده است که طی پنج سال اخیر بارها بیش از سه ماه در سلولهای انفرادی نگهداری شده و تحت شدیدترین شکنجههای روحی و جسمی قرار گرفته است. او حتی شورش زندان لاکان را که یکی از اعتراضات گسترده درون زندان بود، به ناحق به پای او نوشتهاند.
به گفته حمزه درویش، این فشارها با همکاری مستقیم دادستان گیلان، مهدی فلاح میری، و نیز مسئولان زندان از جمله رئیس حفاظت اطلاعات زندان، فرشید گلزاده، و معاونانش سعید رحمانی و طاهری صورت گرفته است. چنین نامبردنی، سندی است بر اینکه نقض حقوق بشر در این زندان نه امری موردی، بلکه سیاستی سازمانیافته و هماهنگ است.
فقدان امنیت جانی؛ هشداری که نباید نادیده گرفت
حمزه درویش در پایان نامهاش هشدار داده است که هیچ امنیت جانی ندارد و اگر اقدامی فوری صورت نگیرد، احتمال دارد نام او نیز به فهرست طولانی زندانیان «خودکشیشده» در زندان لاکان اضافه شود. او بار دیگر از گزارشگر ویژه سازمان ملل خواسته است به دو مطالبه اصلی او که پیشتر نیز در نامههای قبلی مطرح کرده بود، رسیدگی فوری شود: پایان فشارها و شکنجههای سیستماتیک، و اجرای اصل تفکیک جرائم در زندان.
نقض فاحش حقوق بشروضعیت حمزه درویش نمونهای آشکار از نقض سازمانیافته حقوق بشر در ایران است:
ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر: منع شکنجه و رفتار غیرانسانی. حمزه درویش بارها از شکنجههای جسمی و روحی و نگهداری طولانیمدت در انفرادی خبر داده است.
ماده ۳: حق زندگی، آزادی و امنیت فردی. تهدید مستقیم زندانی به خودکشی و تشویق او به مرگ، نقض آشکار این ماده است.
ماده ۱۰: حق برخورداری از دادرسی عادلانه. اتهامات بیاساس همچون نسبت دادن شورش زندان به او، مصداق روشن نقض این حق است.
اصل تفکیک جرائم در آییننامه زندانهای ایران نیز بهطور کامل زیر پا گذاشته شده و او به همراه مجرمان خطرناک در یک بند نگهداری میشود
حمید حاج جعفر کاشانی: حتی مزار مبارزان هم از تجاوزات در امان نیست!
در سراسر ایران فریاد نه به اعدام طنینانداز شد + کلیپها
صدای خاموششده یا آغازی برای اعتراض گستردهتر؟پرونده حمزه درویش تنها یک نمونه از دهها و صدها زندانی عقیدتی و سیاسی در ایران است که تحت فشارهای سیستماتیک قرار دارند. مرگهای مشکوک در زندانهای کشور، بهویژه تحت عنوان «خودکشی»، بارها از سوی خانوادهها، فعالان حقوق بشر و نهادهای بینالمللی مورد اعتراض قرار گرفته، اما همچنان ادامه دارد.
اعتصاب غذای او بار دیگر زنگ خطری جدی برای وجدان عمومی جامعه و نهادهای بینالمللی است. اگر بیتوجهی ادامه یابد، این بار نیز ممکن است شاهد اضافه شدن نام یک زندانی دیگر به فهرست قربانیان خاموش زندانهای ایران باشیم.
اعتراض حمزه درویش به بیعدالتی، شکنجه و تهدید به مرگ اجباری، تنها دادخواهی فردی نیست؛ بلکه تصویری روشن از وضعیتی است که در زندانهای ایران جریان دارد. او در حالی هشدار میدهد که جانش در خطر است که جامعه جهانی بارها درباره نقض گسترده حقوق بشر در ایران هشدار داده است. اکنون چشمها به واکنش نهادهای بینالمللی و وجدانهای بیدار در سراسر جهان دوخته شده تا پیش از آنکه دیر شود، صدای این زندانی سنیمذهب و دهها زندانی دیگر شنیده شود.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر