۲۷ مرداد, ۱۴۰۴دستهبندی حقوق بشر
https://youtu.be/bjhinvEu3JI?t=1
مریم حسنی در کلیپی در رابطه با پدرش مهدی حسنی گفت: او هرگز تسلیم نشد
کانون حقوق بشر ایران، دوشنبه ۲۷ مردادماه ۱۴۰۴ – مریم حسنی، دختر زندانی سیاسی اعدامشده مهدی حسنی، با انتشار یک کلیپ از پدرش یاد کرد و سخنانش را در قالب دادخواهی به گوش جامعه رساند. او در این پیام ویدئویی تأکید کرد پدرش تنها به دلیل باورهای سیاسی و ایستادگیاش در برابر حاکمیت، به جوخه اعدام سپرده شد.
مریم حسنی گفت: «من مریم حسنی هستم. دختر زندانی سیاسی مهدی حسنی. پدر من کمتر از یک ماه پیش بیگناه اعدام شد. او یک مجاهد بود و هیچکس نمیتواند این حقیقت را کتمان کند. تنها به همین علت اعدام شد و من دادخواه او هستم.»
دختر این زندانی سیاسی در ادامه تأکید کرد که پدرش هرگز تسلیم فشارها نشد. به گفته او، مقامات بارها تلاش کردند با اجبار به توبهنامه یا عذرخواهی، او را به عقبنشینی وادارند، اما مهدی حسنی هیچگاه زیر بار نرفت.
او افزود: «همه از من میپرسند آیا راهی برای نجات پدرم بود؟ اگر از خودش میپرسیدم میگفت نه. چون هیچوقت حاضر نمیشد زیر بار زور برود یا توبهنامه امضا کند. از چه جرم توبه کند؟ با چه مدرک و سندی؟ پدرم هیچوقت این را قبول نکرد.»
دادخواهی برای همه قربانیان
مریم حسنی همچنین پیامش را فراتر از داستان شخصی پدرش دانست و آن را بخشی از یک جنبش جمعی برای عدالت معرفی کرد. او گفت: «داستان پدر من پایان ماجرا نیست. بلکه آغاز مبارزهای است که در آن من کنار دیگر دادخواهان ایستادهام. برای نه به اعدام، برای رسیدن به آزادی و عدالت، تا روزی که این حاکمیت کنار برود دست از مبارزه برنمیدارم.»
او با یادآوری سخنان پدرش تأکید کرد: «بابا همیشه میگفت تا وقتی این رژیم هست، مبارزه هم هست. آزادیخواهان روزی به آزادی میرسند، کافی است سمت درست تاریخ بایستیم. روزی خواهد آمد که حاکمان مجبور شوند در دادگاههای عادلانه پاسخ خونهای ریختهشده را بدهند و آن روز دیر نیست.»
متن کامل سخنان مریم حسنی در زیر آمده است:«من مریم حسنی هستم. دختر زندانی سیاسی مهدی حسنی, زندانی سیاسی که کمتر از یک ماه پیش توسط رژیم جمهوری اسلامی بیگناه سر بدار شد.
پدر من یک مجاهد بود و هیچکس نمیتونه اینو کتمان بکنند و فقط به همین علت بود که اعدام شد و من دادخواه پدرم هستم.
دادخواه پدری که بیگناه و بی دلیل و بی سند و مدرک اعدام شد و جمهوری اسلامی باید برای این کشتار پاسخگو باشد.
پدر من به خاطر ظلمی که در کشورش وجود داشت به اجبار از زندگی نرمال و خانوادهاش دور شد و وارد مبارزه ای شد که در آن جانش را گذاشت.
پدر من هیچ وقت قبول نکرد.
جلوی رژیم جمهوری اسلامی سر خم کنه.
همه از من می پرسند آیا راهی هم بود که اصلا پدر تو نجات بدی?
اگر از خودش می پرسیدم می گفت نه. چون هیچ وقت حاضر نمیشد زیر بار زور برود بخواهد توبه نامه امضا کنه یا بخواد معذرت بخواد بخاطر چی?
با اینکه این همه فشار روش بود که توبه کنه از کدوم جرم توبه کنه بخاطر کدوم مدرک به چه دلیل توبه کنه پیش کی تو بکنه و بابا هیچوقت اینو قبول نکرد داستان پدر من پایان ماجرا نیست.
بلکه شروع مبارزه ای که در آن من کنار بقیه دادخواهان ایستادم و برای نه به اعدام و رسیدن به عدالت و آزادی و برای فردای ایران آزاد مون تا روزی که جمهوری اسلامی کنار برود دست از مبارزه برنمی دارم.
همان طور که بابا همیشه میگفت تا وقتی این رژیم هست مبارزه هم هست و آزادیخواهان همیشه به آزادی که حقشون هست میرسن فقط کافی است سمت درست تاریخ بایستیم و میرسد روزی که جمهوری اسلامی.
در دادگاه های عادلانه مجبور میشه تقاص تمام این جان ها و خون هایی که ریخته شده را پس بده و اون روز دیر نیست نه به اعدام.»
اعدام در سکوت و پنهانکاری
مهدی حسنی، زندانی سیاسی ۴۸ ساله، بامداد روز یکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴ همراه با بهروز احسانی در زندان قزلحصار کرج اعدام شد. اتهام آنان «عضویت در سازمان مجاهدین خلق» عنوان شد؛ اتهامی که در بسیاری از پروندههای سیاسی بدون ادله کافی مطرح میشود. اما جنجالیترین بخش این پرونده، پنهانکاری مقامات درباره محل دفن این دو زندانی سیاسی بود؛ اقدامی که به شکنجه روانی خانوادههایشان انجامید.
زندگی و بازداشت مهدی حسنیمهدی حسنی متولد ۱۳۵۵ در زنجان و پدر سه فرزند بود. او روز ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ دستگیر و ابتدا به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. گزارشها حاکی از آن است که او مدتها تحت شکنجههای فیزیکی و روحی قرار داشت و سپس به بند ۸ زندان اوین انتقال یافت. در نهایت دادگاه انقلاب او را با اتهامات سنگین از جمله «بغی، محاربه، افساد فیالارض، جمعآوری اطلاعات طبقهبندی شده و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» محاکمه کرد.هشدار نهادهای حقوق بشری
سازمان عفو بینالملل در دیماه پیش از اجرای حکم، بیانیهای رسمی صادر کرد و خواستار توقف فوری اعدام مهدی حسنی و بهروز احسانی شد. در این بیانیه آمده بود که این زندانیان تحت شکنجه و سلول انفرادی طولانیمدت قرار گرفتهاند تا اقرار کنند. همچنین محاکمه آنها توسط دادگاه انقلاب تهران «به شدت ناعادلانه» توصیف شد. بیتوجهی به این هشدارها بار دیگر نشان داد که روند دادرسی در چنین پروندههایی فاقد معیارهای بینالمللی عدالت است.
تأثیر اعدام بر خانوادههااعدام ناگهانی و پنهانکاری در مورد محل دفن، خانواده مهدی حسنی و بهروز احسانی را در شوک و بیخبری مطلق فرو برد. دختر مهدی حسنی در سخنانش بارها تأکید کرد که این رفتارها مصداق شکنجه روانی است و خانوادهها را در شرایطی قرار داده که حتی امکان عزاداری درست برای عزیزانشان را ندارند.
تبعید ناگهانی ایمان جمالزهی به زندان اردبیل؛ نقض آشکار حقوق زندانیان بلوچ
اعدام ۹ زندانی در زندانهای آمل، خرمآباد، شیراز، اصفهان، ساری و همدان
پروندهای فراتر از یک فرد
اعدام مهدی حسنی تنها یک پرونده شخصی نیست؛ بلکه نمادی از روندی است که طی آن مخالفان سیاسی به اتهامات سنگین متهم میشوند، تحت فشار و شکنجه قرار میگیرند، و در نهایت بدون دادرسی عادلانه به پای چوبه دار میروند. سخنان دختر او این واقعیت را بار دیگر برجسته کرد و نشان داد که صدای خانوادهها خاموشنشدنی است.
پرونده اعدام مهدی حسنی و روایت دخترش بار دیگر نشان داد که نقض حقوق بشر در ایران ساختاری و سیستماتیک است. از شکنجه و بازجوییهای اجباری گرفته تا صدور احکام سنگین بدون محاکمه عادلانه و در نهایت پنهانکاری درباره محل دفن، همگی با تعهدات بینالمللی ایران در تضاد است.
موارد نقضشده حقوق بشردر پرونده مهدی حسنی و بهروز احسانیماده ۶ میثاق حقوق مدنی و سیاسی: حق حیات؛ اعدام خودسرانه نقض این حق بنیادین است.
ماده ۷ میثاق حقوق مدنی و سیاسی: منع شکنجه؛ نگهداری در سلول انفرادی و فشار برای اعتراف نقض آشکار این ماده است.
ماده ۱۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی: حق دادرسی عادلانه؛ محاکمه غیرعلنی و بدون وکیل مستقل ناقض این اصل است.
ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق محاکمه علنی و بیطرفانه؛ محرومیت از دادرسی عادلانه مصداق نقض این ماده است.
ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر: منع رفتار غیرانسانی؛ پنهانکاری درباره محل دفن و آزار خانوادهها نمونه روشن این نقض است.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر