--> گلرخ ایرایی؛ کسانی که بی‌واهمه در برابر ستمگر ایستادند ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

گلرخ ایرایی؛ کسانی که بی‌واهمه در برابر ستمگر ایستادند

۲ شهریور, ۱۴۰۴دسته‌بندی حقوق بشر


گلرخ ایرایی، تاریخ را به مثابه زنجیری پیوسته از مقاومت معرفی کرده و از نسل‌هایی یاد کرده است که بی‌هراس در برابر دیکتاتوری ایستادند و با خون و جان خویش راه آزادی را روشن کردند

کانون حقوق بشر ایران، یک شنبه ۲ شهریورماه ۱۴۰۴ – در شامگاه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ و همزمان با هشتاد و دومین هفته از کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین، نامه‌ای منتشر کرد که در آن با یادآوری کودتای ننگین ۲۸ مرداد و نقش ایستادگی مردمان در برابر استبداد، بار دیگر بر تداوم مبارزه علیه سرکوب و اعدام تأکید شده است.

گلرخ ایرایی در این نامه، تاریخ را به مثابه زنجیری پیوسته از مقاومت معرفی کرده و از نسل‌هایی یاد کرده است که بی‌هراس در برابر دیکتاتوری ایستادند و با خون و جان خویش راه آزادی را روشن کردند. گلرخ ایرایی با اشاره به بربریت و خشونت رژیم‌های سرکوبگر، نوشت که امروز نیز همان چرخه ستم در زندان‌ها و کوچه‌ها تکرار می‌شود؛ جایی که زندانیان سیاسی، فعالان مدنی و حتی خانواده‌هایشان زیر فشار دستگاه امنیتی قرار دارند.

در این نامه به وضعیت کنونی نیز پرداخته شده است: ربوده‌شدن هفت محکوم به مرگ در هفته‌های اخیر و انتقال آنان به بند سیاسی زندان قزلحصار، بی‌خبری از زندانیان عرب محکوم به اعدام، و تأیید حکم اعدام شریفه محمدی، از جمله مواردی است که گلرخ ایرایی به آن‌ها اشاره کرده است. او با یادآوری لالایی مادری که فرزندش را در آستانه نوجوانی بدون آغوش مادر تنها می‌گذارد، تصویر دردناکی از اثرات گسترده مجازات اعدام بر خانواده‌ها ترسیم می‌کند.


نامه گلرخ ایرایی در حالی منتشر شده که گزارش‌ها از افزایش اعدام‌ها حکایت دارند؛ صدها نفر تنها در سال گذشته به دار آویخته شده‌اند و «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» به بستری برای همبستگی زندانیان و خانواده‌ها علیه این چرخه مرگ تبدیل شده است.

متن کامل نامه گلرخ ایرایی در زیر آمده است:

کسانی که بی‌واهمه در برابر ستمگر ایستادند

افتادند و برخاستند. کودتا پایان یافت. زمان گذشت با فراز و فرودهایش و تاریخ سهم «ما» شد بی‌آنکه ورق خورده باشد. سردر آویخته دفتر روزنامه که بوی خون و باروت از تابلوی مفقود شده‌اش هنوز به مشام می‌رسد، قرنی را متاثر از خود نموده است. قرنی مملو از مردمانی پا به زنجیر که شکنجه را ناله‌ای سر ندادند و میراثی این‌چنین را حلقه به حلقه در زنجیر بی‌گسست مقاومت با بهت و خون و امید به «ما» پیوند زده‌اند. به «ما» که آن نقطه آسمان را دیده‌ایم. که آن تن‌های بی‌جان، آن‌گاه که زیر چکمه‌های امپریالیست و دیکتاتور دست‌نشانده‌اش بر سنگ‌فرش خیابان افتاده، تاریخ را رقم می‌زدند. بر آن چشم دوخته بودند. آن تن‌های بی‌جان که در «ما» هزاران هزار، تکثیر شدند و «ما» که از پی آنان و از پی قرنی که خشم و خون و ترکه بیداد را بر پیکر دارد، به میدان آمدیم.

شامگاه بیست و هشت مرداد ۱۴۰۴ است و آوای مرگ در چوب دست شعبان‌های بی‌مخ در ترکه‌های بیداد و ستم همچنان بر تن‌هامان ردی از خون و بربریت می‌نشاند و «ما» که همیشه دیرتر از موعد از کوچه‌ها به خیابان سرازیر می‌شویم، همچون قندیل‌های وارونه دریای مواج را از ساحل وحشت و کین، کین و خشم نظاره‌گریم.

شامگاه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ است و هشتاد و دومین هفته از «سه‌شنبه‌های نه به اعدام». بیش از ۷۰ سال از آن مرداد گران می‌گذرد. هفت محکوم به مرگ طی هفته‌های اخیر یه‌دست نیروهای امنیتی ربوده و مفقود شدند و سرانجام به بند سیاسی زندان قزلحصار برده شدند. از زندانیان عرب محکوم به اعدام که از سال گذشته به انفرادی منتقل شده‌اند، همچنان خبری در دست نیست.

در هفته گذشته حکم اعدام شریفه محمدی تایید شد. هر بار که نامش را می‌شنوم، ناخودآگاه به اولین مواجهه او با فرزندش بعد از اعلام تایید حکم فکر می‌کنم و آواز حزن پدری در گوشم می‌پیچد که تلخی‌های بسیاری برای گفتن دارد. او که لالایی‌های شریفه را برای کودکی که چوبه دار را می‌فهمد و آستانه نوجوانی را بی آغوش مادر در می‌کوبد، زمزمه می‌کند.

صدها تن فقط در یک سال اخیر به دار آویخته شدند. هر صبح‌گاه صدایی مثل کوبش طنابی سنگین از پیکری که بر آن آویخته در خواب رخنه می‌کند و جان را می‌آشوبد تا چیزی مثل مرگ راه گلو را مسدود کند.

خشمی در خاکستر تابستان خفته است و نقش‌آفرینان بیش از یک قرن مبارزه با ستم از مقابل چشمانم عبور می‌کنند. هریک با داستان‌ها و روایت‌هاشان. به یاد نقش‌آفرینان کودتای ۲۸ مرداد و تمامی کسانی که زیر بار ستم زیستن را تاب نیاوردند و بی‌واهمه در برابر ستمگر ایستادند.

گلرخ ایرایی

مرداد ۱۴۰۴

زندان قرچک ورامین

بازداشت و بی‌خبری۷۰ روزه از پرویز منصوری‌نژاد؛ وکیل دادگستری در تهران

حسینعلی نیری؛ رئیس و مهره اصلی هیئت مرگ

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک


اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ