--> ویدئوی ۳بعدی از بند ۵ زندان وکیل آباد مشهد؛ روایتی از سرکوب، انزوا و مرگ خاموش ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

ویدئوی ۳بعدی از بند ۵ زندان وکیل آباد مشهد؛ روایتی از سرکوب، انزوا و مرگ خاموش

۱ شهریور, ۱۴۰۴دسته‌بندی گزارش ویژه


https://youtu.be/pSTJqxKnAlk

https://youtu.be/KN_cr7wL7To

ازدحام شدید، نبود تهویه و کمبود امکانات، شرایطی غیرقابل تحمل ایجاد می‌کرد. نفس کشیدن سخت بود، اما زنده ماندن سخت‌تر. بند ۵ زندان وکیل آباد به معنای واقعی کلمه، نه بازداشتگاه، بلکه محل مرگ تدریجی انسان‌ها بود

کانون حقوق بشر ایران، شنبه اول شهریورماه ۱۴۰۴ – زندان وکیل آباد مشهد، یکی از مخوف‌ترین و در عین حال ناشناخته‌ترین زندان‌های ایران، سال‌هاست که به عنوان نماد سرکوب، شکنجه و نقض سیستماتیک حقوق بشر شناخته می‌شود. در میان بخش‌های مختلف این زندان، بند ۵ زندان وکیل آباد جایگاه ویژه‌ای دارد؛ جایی که تاریخ آن با خون و رنج هزاران زندانی سیاسی و عقیدتی در هم آمیخته است. بند ۵، به‌ویژه در دهه ۶۰ خورشیدی و در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، به یکی از کانون‌های اصلی مرگ و شکنجه بدل شد. امروز نیز روایت‌ها و خاطرات بازماندگان، آن را به نمادی از انزوا، مرگ تدریجی و بی‌عدالتی تبدیل کرده است.

























انتشار بی‌سابقه تصاویر سه‌بعدی

برای نخستین‌بار، تصاویر سه‌بعدی و بازسازی‌شده‌ای از فضای داخلی زندان وکیل آباد منتشر شده است. این تصاویر، بر اساس شهادت‌های مستقیم زندانیان سابق، یادداشت‌های محرمانه، و بازسازی‌های دقیق معماری تهیه شده‌اند. اهمیت این اقدام در آن است که جهانیان برای نخستین‌بار می‌توانند تصور کنند که زندانیان در چه محیطی نفس می‌کشند، می‌خوابند، و رنج می‌برند.

بر خلاف زندان‌های مدرن که تا حدی تلاش می‌کنند کرامت انسانی را حفظ کنند، معماری وکیل آباد اساساً در خدمت کنترل و تحقیر طراحی شده است. نور طبیعی تقریباً جایی در این محیط ندارد، پنجره‌ها با ورق‌های فلزی مسدود شده و تهویه به‌سختی انجام می‌شود. بندهای مختلف همچون جزیره‌هایی منزوی با دیوارهای بلند از هم جدا شده‌اند، تا کوچک‌ترین احساس همبستگی یا ارتباط از بین برود.

معماری سرکوب؛ دو طبقه برای انزوا، نه آسایش

بند ۵ زندان وکیل آباد از دو طبقه تشکیل شده است؛ اما این ساختار نه برای رفاه و تسهیل زندگی زندانیان، بلکه برای تشدید انزوا و جدایی میان آن‌ها طراحی شده است. این بند شامل سه بخش مجزاست که هرکدام با دیوارها و درهای آهنین از دیگری جدا شده‌اند. یکی از بخش‌های مشهور آن «قرنطینه» است؛ بخشی که برخلاف نامش، هدفی جز نابودی پیوندهای انسانی ندارد.

قرنطینه شامل دو طبقه، دو سالن و ۱۲ سلول انفرادی در هر طبقه است؛ در مجموع ۲۴ سلول که به زندانیان سیاسی اختصاص داشت. روایت‌ها نشان می‌دهد که برخی زندانیان سال‌ها در همین سلول‌های تاریک، بدون نور، بدون امکان تماس با دیگران و در شرایطی غیرانسانی محبوس بودند. این سلول‌ها نه محل زندگی، بلکه ابزاری برای شکنجه روانی و فرسایش جسم و روح بودند.

در سایر بخش‌های بند ۵، حدود ۵۲ سلول وجود داشت که هر یک تا ۱۲ زندانی را در خود جای می‌داد. ازدحام شدید، نبود تهویه و کمبود امکانات، شرایطی غیرقابل تحمل ایجاد می‌کرد. نفس کشیدن سخت بود، اما زنده ماندن سخت‌تر. بند ۵ زندان وکیل آباد به معنای واقعی کلمه، نه بازداشتگاه، بلکه محل مرگ تدریجی انسان‌ها بود.

کانون اعدام‌های دهه ۶۰

در دهه ۶۰ و به‌ویژه در تابستان ۱۳۶۷، بند ۵ زندان وکیل آباد به یکی از صحنه‌های اصلی اعدام‌های گسترده زندانیان سیاسی بدل شد. روایت‌های بازماندگان نشان می‌دهد که از بند فرعی ۲ از بند ۵، تنها تعداد اندکی جان به در بردند و از قرنطینه فقط یک نفر توانست زنده بماند؛ باقی همه به دار آویخته شدند. این اعدام‌ها در سکوت و بی‌خبری مطلق صورت گرفت و بسیاری از قربانیان بی‌نام و نشان در گورهای جمعی دفن شدند. هنوز هم بسیاری از خانواده‌ها نمی‌دانند عزیزانشان در کجا آرمیده‌اند.

این وقایع تنها یادآور یک دوره سرکوب خونین نیست، بلکه سندی از جنایتی سازمان‌یافته است که از سوی سازمان‌های بین‌المللی همچون عفو بین‌الملل و گزارشگر ویژه سازمان ملل بارها به عنوان «جنایت علیه بشریت» مورد اشاره قرار گرفته است.

شکنجه روانی؛ تماشای درد دیگران

رنج زندانیان در بند ۵ تنها به انزوا یا اعدام ختم نمی‌شد. در پشت بند یک، محوطه‌ای برای اجرای احکام قطع عضو محکومان جرائم اجتماعی وجود داشت. زندانیان سیاسی از پنجره‌های بندهای خود، صحنه‌های دلخراش قطع دست انسان‌ها را به چشم می‌دیدند. این نمایش خشونت، بخشی از سیاست سیستماتیک برای شکستن روح زندانیان بود.

شکنجه روانی به همین‌جا ختم نمی‌شد. بند زنان درست در کنار بند یک قرار داشت. صدای فریادهای زنان زیر شکنجه، شب‌ها خواب را از چشمان مردان و زنان دیگر می‌ربود. روایت‌ها حاکی از آن است که صدای زنجیر، شلاق و جیغ، بخشی از فضای دائمی بند ۵ بود. سکوت بعد از شکنجه، به اندازه‌ی خود فریادها سنگین و خردکننده بود.

اسناد زنده تاریخ

امروز، روایت‌هایی که از بند ۵ زندان وکیل آباد به بیرون درز کرده‌اند، نه صرفاً خاطرات شخصی، بلکه اسناد زنده‌ای از تاریخ معاصر ایران‌اند. آنچه در این بند گذشت، بخشی از حافظه جمعی ملتی است که هنوز هم با زخم‌های سرکوب، شکنجه و اعدام‌های دهه ۶۰ زندگی می‌کند. این شهادت‌ها نشان می‌دهد که بند ۵ نه یک ساختمان ساده، بلکه ماشینی برای خرد کردن انسان‌ها و از بین بردن هر نشانه‌ای از مقاومت بود.

این ویدئوی سه‌بعدی که جدیدا منتشرشده، بخش‌هایی از بند ۵ وکیل آباد را به تصویر می‌کشد؛ جایی که زندانیان در فضایی کوچک و تاریک، بدون امکانات اولیه، در هم فشرده‌اند. این تصاویر به وضوح نشان می‌دهند که چگونه «خشونت ساختاری» در کالبد زندان نهادینه شده است؛ خشونتی که هر دیوار، هر قفل و هر راهروی آن حامل آن است.

بازسازی ۳بعدی فراتر از مستند‌سازی حرفه‌ای

اهمیت این بازسازی فراتر از مستندسازی صرف است. فعالان حقوق بشر، خبرنگاران و نهادهای بین‌المللی اکنون ابزاری عینی‌تر در دست دارند تا روایت‌های شفاهی زندانیان را به اسنادی مستدل تبدیل کنند. تصاویر، برخلاف کلمات، کمتر قابل انکارند؛ آن‌ها می‌توانند سکوت تحمیل‌شده بر این زندان را بشکنند و فشار برای پاسخگویی را در سطح بین‌المللی افزایش دهند.


تخریب مزار کشته‌شدگان دهه ۶۰؛ عفو بین الملل: تلاش برای پاک‌کردن شواهد جنایت علیه بشریت

تداوم فشار قضایی و امنیتی بر یونس آزادبر و ۳فعال صنفی در رشت

نقض سیستماتیک حقوق بشردر بند ۵ زندان وکیل آباد مشهد

آنچه در بند ۵ زندان وکیل آباد رخ داده است، مصداق روشن نقض چندین ماده از اسناد بین‌المللی حقوق بشر است:

ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق زندگی، آزادی و امنیت فردی. اعدام‌های گسترده و خودسرانه، نقض آشکار این ماده است.

ماده ۵: منع شکنجه و رفتار یا مجازات بی‌رحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز. سلول‌های انفرادی طولانی‌مدت و شکنجه روانی، نقض مستقیم این اصل است.

ماده ۹: منع بازداشت یا تبعید خودسرانه. بسیاری از زندانیان بند ۵ بدون روند قضایی عادلانه زندانی شدند.

ماده ۱۰: حق دادرسی عادلانه. محرومیت از وکیل و محاکمه‌های چند دقیقه‌ای، نمونه‌ای از نقض این حق است.

ماده ۱۸ و ۱۹: حق آزادی اندیشه، عقیده و بیان. بسیاری تنها به دلیل عقاید سیاسی یا مذهبی خود زندانی شدند.

این موارد به وضوح نشان می‌دهد که بند ۵ زندان وکیل آباد تنها یک مکان فیزیکی نبود، بلکه بخشی از یک سیستم سرکوب سازمان‌یافته و برنامه‌ریزی‌شده برای خاموش کردن صداهای مخالف بود.

یادآوری برای نسل‌های آینده

امروز، اگرچه سال‌ها از آن وقایع می‌گذرد، بند ۵ زندان وکیل آباد همچنان به عنوان نمادی از تاریک‌ترین دوره‌های تاریخ ایران مطرح است. بازماندگان آن سال‌ها روایت می‌کنند نه برای انتقام، بلکه برای اینکه تاریخ تکرار نشود.

بند ۵ زندان وکیل آباد یادآور این حقیقت است که حتی در دل تاریک‌ترین شرایط، انسان‌هایی بودند که ایستادند، مقاومت کردند و صدای خود را به نسل‌های بعد رساندند. این روایت‌ها وظیفه‌ای بر دوش جامعه و نهادهای حقوق بشری می‌گذارند: ثبت، مستندسازی و جلوگیری از فراموشی.

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک


اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ