۲۹ تیر, ۱۴۰۴دستهبندی گزارش ویژه
زندان قزلحصار بهعنوان یکی از بزرگترین و پرتراکمترین زندانهای ایران، در زمینه خدمات بهداشتی، درمانی و رفاهی با بحرانی عمیق و مزمن مواجه است. این بحران نه تنها سلامت جسمی زندانیان را به خطر انداخته، بلکه از منظر انسانی و حقوق بشری، نقض آشکار اصول حداقلی رفتار با زندانیان طبق میثاقهای بینالمللی به شمار میرود
کانون حقوق بشر ایران، یکشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۴ – زندان قزلحصار، که در منطقه حصارک کرج و در حاشیه جاده مخصوص تهران-کرج واقع شده، یکی از بزرگترین و پرجمعیتترین زندانهای ایران و خاورمیانه محسوب میشود. این زندان در ابتدا در سال ۱۳۴۳ با هدف اسکان تعداد محدودی زندانی احداث شد، اما در طول زمان با افزایش سرکوب و تشدید معضلات اجتماعی چندین بار توسعه یافت و امروز به مجموعهای عظیم با کارکردهای مختلف تبدیل شده است. در حال حاضر این زندان حدود ۱۷ هزار زندانی را در خود جای داده است که ترکیبی از محکومان مواد مخدر، زندانیان جرایم خشن، محکومان مالی و در مواردی محدود زندانیان سیاسی را شامل میشود.
قزلحصار از نظر سازماندهی داخلی، متشکل از ۹ اندرزگاه اصلی، ۷ سالن ملاقات، ۱۴ واحد ستادی و اداری، یک واحد قرنطینه، یک واحد ویژه موسوم به «واحد امن» برای زندانیان محکوم به اعدام یا انفرادیهای تنبیهی، و همچنین یک بخش کشاورزی برای زندانیان موسوم به «رایباز» است. هر اندرزگاه در واقع یک مجموعه کوچکتر با چندین سالن و بند فرعی است که زندانیان را بر اساس نوع جرم، سابقه کیفری و گاه روابط غیررسمی میان مأموران تقسیم میکند. برخلاف استانداردهای جهانی که بر تفکیک طبقات زندانیان تأکید دارند، در قزلحصار اغلب زندانیان خطرناک، معتادان، بیماران روانی و حتی محکومان کمخطر در کنار یکدیگر نگهداری میشوند که این موضوع باعث گسترش خشونت، شیوع بیماری و افزایش جرم درون زندان شده است.بحران در زندان قزلحصار
این زندان به دلیل فرسودگی زیرساختها و تراکم شدید، در وضعیت بحرانی قرار دارد. سلولها و بندها، بهطور معمول بیش از دو برابر ظرفیت طراحیشده پر میشوند. به عنوان مثال، در بسیاری از بندها سلولهای ۳۰ متری که برای ۱۰ نفر طراحی شدهاند، با ۴۰ تا ۵۰ زندانی پر میشوند، بهگونهای که زندانیان ناچار به نوبتی خوابیدن یا استراحت روی زمینهای مرطوب و غیربهداشتی هستند. سیستم تهویه و نورپردازی زندان ناکافی است و در تابستان گرمای شدید و در زمستان سرمای طاقتفرسا شرایط زندانیان را دشوارتر میکند.
کمبود فضای سبز و تفریحی، محدودیت دسترسی به هواخوری و عدم وجود امکانات فرهنگی یا ورزشی، باعث شده بسیاری از زندانیان دچار افسردگی، خشونتگرایی یا اعتیاد مجدد شوند. همچنین نبود امکانات آموزشی و حرفهآموزی، چرخه بزهکاری را تقویت کرده و عملاً زندان را از یک مرکز بازپروری به کارخانه تولید جرم بدل کرده است.
از نظر مدیریتی، زندان قزلحصار تحت اداره سازمان زندانهای استان تهران است، اما در عمل روابط غیررسمی، فساد اداری و نفوذ باندهای مافیایی مواد مخدر، کنترل واقعی را از دست مدیریت رسمی خارج کرده و بسیاری از تصمیمات کلیدی توسط شبکههای غیرقانونی داخلی اتخاذ میشود. در حال حاضر ریاست این زندان برعهده الله کرم عزیزی است که به دلیل دست داشتن نقض قوانین حقوق بشری تحت تحریمهای بینالمللی قرار دارد. همچنین زندان قزلحصار به دلیل نقض قوانین حقوق بشری در زمستان ۱۴۰۳، تحت تحریمهای آمریکا قرار گرفت
۲. بحران بهداشت، درمان و خدمات عمومیزندان قزلحصار بهعنوان یکی از بزرگترین و پرتراکمترین زندانهای ایران، در زمینه خدمات بهداشتی، درمانی و رفاهی با بحرانی عمیق و مزمن مواجه است. این بحران نه تنها سلامت جسمی زندانیان را به خطر انداخته، بلکه از منظر انسانی و حقوق بشری، نقض آشکار اصول حداقلی رفتار با زندانیان طبق میثاقهای بینالمللی به شمار میرود.
وضعیت آب، بهداشت فردی و گرمایش
یکی از اساسیترین مشکلات زندان قزلحصار، کمبود شدید آب سالم و پایدار است. تأمین آب این زندان متکی بر چند چاه عمیق است که در تابستان و ماههای گرم سال با کاهش سطح آب مواجه میشوند. گزارشهای مستند حاکی از این است که در برخی مقاطع، قطع آب به مدت ۱۰ تا حتی ۲۵ روز ادامه یافته است. در چنین شرایطی، زندانیان برای شستوشو، آشامیدن یا حتی رفع نیازهای اولیه با دشواریهای طاقتفرسا روبهرو میشوند. نبود آب کافی، موجب گسترش بوی تعفن، انباشت زبالههای آلوده و ایجاد محیطی نامناسب برای شیوع بیماریهای عفونی شده است.
سیستم گرمایش و تأمین آب گرم نیز ناکارآمد است. تا سالهای اخیر آب گرم زندان از طریق دیگهای گازوئیلی تأمین میشد که همواره در معرض خرابیهای فنی قرار داشت. با وجود تغییر سیستم به سوخت گاز، کمبود بودجه و فقدان تعمیرات دورهای موجب شده که همچنان بخشهای زیادی از زندان در فصول سرد بدون آب گرم باقی بماند. در زمستان، سرمای شدید کرج، همراه با نبود پوشاک مناسب، پتو و سیستم گرمایشی کارآمد، وضعیت زندانیان را به مرز بحران انسانی میرساند.وضعیت سرویسهای بهداشتی و نظافت عمومی
تعداد سرویسهای بهداشتی موجود در هر اندرزگاه متناسب با جمعیت بالای زندانیان نیست. در بسیاری از بندها، تنها ۴ تا ۵ توالت فرسوده برای استفاده بیش از ۳۰۰ زندانی وجود دارد. این توالتها فاقد تهویه مناسب و شرایط بهداشتی اولیه هستند و اغلب پر از حشرات موذی میشوند. زندانیان مجبورند برای استفاده از سرویسها ساعتها در صف بمانند. سیستم دفع فاضلاب زندان نیز قدیمی و ناکارآمد است و بارها منجر به پسزدگی و بروز آلودگی در محیط زندان شده است.
حمامها نیز به دلیل کمبود آب گرم، فشار ضعیف آب و ازدحام زندانیان، عملاً امکان استفاده کافی را فراهم نمیکنند. بسیاری از زندانیان هفتهها بدون استحمام میمانند که این امر باعث بروز بیماریهای پوستی، شپش و قارچهای عفونی میشود. مواد شوینده و صابون نیز به قیمتهای گزاف و از طریق فروشگاه زندان (وابسته به بنیاد تعاون) عرضه میشود که بسیاری از زندانیان توان خرید آن را ندارند.
درمانگاه و وضعیت خدمات پزشکیدرمانگاه مرکزی زندان قزلحصار از نظر تجهیزات، دارو و نیروی متخصص در وضعیتی بحرانی قرار دارد. این درمانگاه تنها در شیفت صبح فعال است و خدمات آن بسیار محدود به معاینههای سطحی و تجویز مسکنهای ساده است. در شیفت عصر و شب، درمانگاه عملاً تعطیل است و در موارد اورژانسی، زندانیان باید ساعتها و گاه روزها منتظر رسیدگی بمانند. پزشکان متخصص نادرند و زندانیان با بیماریهای مزمن نظیر دیابت، آسم، صرع یا مشکلات قلبی در معرض خطر جدی قرار دارند.
اعزام زندانیان به بیمارستانهای خارج از زندان با موانع متعدد اداری و امنیتی مواجه است. زندان به دلیل بدهیهای سنگین به بیمارستانهای دولتی و خصوصی، اغلب با امتناع از پذیرش بیماران روبهرو میشود. حتی در مواردی که اعزام انجام میشود، مأموران امنیتی زندان با اعمال فشار، مدت درمان را کوتاه کرده و بیمار را پیش از تکمیل روند درمان به زندان بازمیگردانند.
شیوع بیماریهای عفونی و روانیبه دلیل ازدحام، کمبود امکانات بهداشتی، سوءتغذیه و نبود تهویه مناسب، بیماریهای عفونی نظیر هپاتیت، سل، بیماریهای پوستی و انگلی در زندان شیوع گستردهای دارد. بیماران مبتلا به بیماریهای مسری، برخلاف استانداردهای بهداشتی، از دیگر زندانیان جدا نمیشوند و این امر باعث انتقال سریع بیماری میشود. در دوران همهگیری کرونا، قزلحصار یکی از کانونهای اصلی ابتلا بود و به دلیل نبود ماسک، مواد ضدعفونیکننده و خدمات پزشکی، تعداد قابلتوجهی از زندانیان جان خود را از دست دادند.
از سوی دیگر، نبود خدمات روانشناختی و مشاوره، شرایط سخت حبس طولانیمدت، خشونت محیطی و ترس از شکنجه یا اعدام، موجب افزایش شدید اختلالات روانی در میان زندانیان شده است. موارد متعددی از خودزنی، افسردگی شدید، توهم و حتی خودکشی گزارش شده است که به دلیل نبود پیگیریهای درمانی، اغلب بدون ثبت رسمی باقی میمانند.
تغذیه ناکافی و فقدان استانداردهای تغذیهای
کیفیت و کمیت غذای زندان بسیار پایین است. غذای روزانه عمدتاً از برنج نامرغوب، سوپهای آبکی و حبوبات کهنه تشکیل شده و فاقد پروتئین و ویتامینهای ضروری است. این وضعیت باعث کمبود وزن، ضعف جسمانی، ریزش مو و شیوع کمخونی در میان زندانیان شده است. زندانیانی که خانوادهای در بیرون ندارند یا توان مالی خرید مواد غذایی از فروشگاه زندان را ندارند، عملاً در وضعیت سوءتغذیه دائمی قرار میگیرند.
۳. شکنجه سیستماتیک و خشونت سازمانیافتهشکنجه و اعمال خشونت سازمانیافته در زندان قزلحصار نه یک رفتار استثنایی، بلکه بخشی از سازوکار تثبیت قدرت و کنترل زندانیان است. ساختار امنیتی زندان به گونهای طراحی شده که زندانیان، بهویژه زندانیان سیاسی، عقیدتی و حتی برخی زندانیان عادی، همواره تحت فشار روانی، تهدید جانی و آزار جسمی قرار دارند. این شیوه سرکوب، هدفی دوگانه را دنبال میکند: نخست، ایجاد رعب و وحشت برای جلوگیری از هرگونه اعتراض و مقاومت جمعی؛ دوم، تحقیر و خرد کردن شخصیت زندانیان بهگونهای که امید به مقاومت در آنان از بین برود.
نقش فریدون فرجنژاد در مدیریت سرکوبدر رأس این شبکه خشونت، نام فریدون فرجنژاد بهعنوان یکی از مسئولان ارشد زندان قزلحصار مطرح است. او که سابقه طولانی در مدیریت امنیتی زندانها دارد، بهعنوان «چهره اصلی سرکوب» شناخته میشود. زندانیان سابق او را فردی خشن، بیرحم و دارای گرایشهای سادیستی توصیف کردهاند که اعمال شکنجه روانی را بخشی از برنامه روزانه خود قرار داده است.
فرجنژاد در جلسات بازجویی یا هنگام بازدید از اندرزگاهها، از تهدیدهای مستقیم تا رفتارهای نمادین خشونتآمیز برای ایجاد وحشت استفاده میکند. نمونه مشهور رفتار او، دار زدن موش در برابر زندانیان است؛ اقدامی که بهظاهر بیاهمیت جلوه میکند اما هدف آن القای این پیام است که «سرنوشت شما هیچ ارزشی بیش از یک موش ندارد.» این نوع شکنجه روانی، بارها منجر به فروپاشی روحی زندانیان و بروز علائم استرس پس از سانحه شده است.
او در بین زندانیان به لقب «پیک مرگ» معروف شده، زیرا اغلب کسی است که خبر اجرای قریبالوقوع حکم اعدام را به زندانیان منتقل میکند، آن هم به شکلی تحقیرآمیز و همراه با تمسخر و تهدید. این رفتار باعث شده زندانیانی که منتظر اجرای حکم هستند، شبها را در هراس دائمی و مرگی تدریجی سپری کنند.
انواع شکنجههای رایجشکنجههای اعمالشده در قزلحصار به دو بخش جسمی و روانی تقسیم میشود.
شکنجه جسمی: شامل ضربوشتم شدید با کابل، باتوم و شوکر برقی، آویزان کردن از سقف در وضعیتهای دردناک، بستن زندانی به تخت فلزی در سلولهای تاریک، و محرومیت عمدی از غذا و آب است. برخی زندانیان سیاسی گزارش دادهاند که فرجنژاد شخصاً دستور داده تا افراد معترض را به اندرزگاههای خطرناک، در میان زندانیان خشن و وابسته به باندهای مافیایی، منتقل کنند تا مورد ضربوشتم یا تعرض قرار گیرند.
شکنجه روانی: تهدید به تعرض جنسی، تهدید خانوادهها، ایجاد صدای مصنوعی اعدام در نیمهشب، وادار کردن زندانی به تماشای صحنههای اعدام دیگران، استفاده از سلولهای انفرادی کوچک و تاریک و تحقیرهای مداوم لفظی از روشهای رایج شکنجه روحی در این زندان است.
فرجنژاد با استفاده از همین روشها، زندانیان را مجبور به امضای اعترافات ساختگی، همکاری اطلاعاتی یا پرداخت رشوههای کلان برای کاهش فشار کرده است.
واحد امن و «اتاقهای خاموش»
بخشی از زندان که به نام «واحد امن» شناخته میشود، در اصل مرکزی برای اعمال شدیدترین شکنجههاست. این واحد شامل چند سلول انفرادی بدون نور، تهویه و امکانات اولیه است که زندانیان به مدت طولانی در آن نگهداری میشوند.
بر اساس شهادت زندانیان سابق، فریدون فرجنژاد شخصاً بر روند بازجوییها در واحد امن نظارت دارد و مأموران تحت امر او، از جمله افراد شناختهشدهای چون نبی سحرخیز، بهعنوان مجریان اصلی شکنجه فعالیت میکنند.
استفاده ابزاری از اعدام بهعنوان شکنجه
یکی از مخوفترین روشهای شکنجه روانی در قزلحصار، استفاده ابزاری از اعدام است. زندانیانی که در صف اعدام هستند، بارها و بارها به سلولهای اعدام برده شده، چشمبند زده و تا پای چوبه دار کشیده میشوند، سپس در آخرین لحظه برگردانده میشوند. این تکرار، روح زندانی را میشکند و او را به مرز جنون میکشاند.
فرجنژاد بارها از این روش برای باجگیری از خانوادهها یا تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی استفاده کرده است. گزارشهایی وجود دارد که او در ازای دریافت مبالغ کلان، اجرای حکم را به تعویق انداخته یا برعکس، در صورت نپرداختن رشوه، اجرای فوری حکم را تسریع کرده است.
پیامدهای روانی و اجتماعی شکنجههاپیامدهای این شکنجهها تنها محدود به دوران حبس نیست، بلکه آثار آن سالها پس از آزادی نیز ادامه دارد. زندانیان آزادشده از قزلحصار اغلب دچار اختلالات روانی شدید، کابوسهای مکرر، از دست دادن اعتمادبهنفس، و حتی فروپاشی کامل اجتماعی میشوند. خانوادههای آنان نیز با تهدید و آزار مأموران امنیتی روبهرو هستند و در بسیاری موارد مجبور به سکوت یا مهاجرت اجباری شدهاند.
۴. فساد ساختاری و شبکه توزیع مواد مخدر در زندان قزلحصار
زندان قزلحصار نهتنها بهعنوان یکی از مراکز اصلی اجرای احکام اعدام در ایران شناخته میشود، بلکه در سالهای اخیر، به نمادی از فساد ساختاری و انحطاط درونسازمانی در نظام زندانبانی دیکتاتوری حاکم نیز بدل شده است. دو محور اصلی این بحران، شامل سوءاستفاده مالی در بنیاد تعاون زندان و شبکه گسترده و سازمانیافته توزیع مواد مخدر در درون زندان است.
بنیاد تعاون زندان قزلحصار – بستر فساد اقتصادیبنیاد تعاون زندان قزلحصار که در ظاهر با هدف تأمین نیازهای اولیه زندانیان و ارتقاء شرایط معیشتی آنان فعالیت میکند، عملاً به یک بستر رسمی برای فساد اقتصادی گسترده تبدیل شده است. این بنیاد که انحصار فروش اقلام مصرفی، خوراکی و بهداشتی را در داخل زندان در اختیار دارد، کالاهایی را با کیفیت بسیار پایین و در عین حال با قیمتی چند برابر نرخ بازار به زندانیان عرضه میکند.
از آنجا که زندانیان در شرایط اقتصادی بسیار محدود و اغلب وابسته به کمکهای خانواده یا درآمد ناچیز درون زندان هستند، این رویه فشار مالی مضاعفی را بر آنها وارد میکند. زندانیانی که توان خرید ندارند، با تبعیض سیستماتیک مواجه میشوند و حتی در تأمین ابتداییترین نیازهای خود نیز دچار بحران میشوند.
در همین حال، مسئولان بنیاد تعاون بدون هیچ نظارت مؤثر و شفافیتی، مبالغ هنگفتی را از این تجارت ناعادلانه به جیب میزنند. شواهد نشان میدهد که هیچگونه حسابرسی مستقل یا گزارش شفافی از گردش مالی این بنیاد ارائه نمیشود، و این شرایط، راه را برای اختلاس و فساد مالی گسترده هموار کرده است.
شبکه توزیع مواد مخدر – همدستی قدرت و قاچاقجنبهای نگرانکنندهتر از فساد ساختاری در زندان قزلحصار، به وجود یک شبکه سازمانیافته قاچاق و توزیع مواد مخدر در داخل زندان بازمیگردد. برخلاف تصور عمومی که زندان را مکانی با کنترل شدید امنیتی میپندارد، منابع متعدد تأیید کردهاند که انواع مواد مخدر، بهویژه شیشه و تریاک، بهصورت منظم در بین زندانیان توزیع میشود و این روند با اطلاع و مشارکت مستقیم برخی از مسئولان زندان انجام میشود.
اسامی برخی از چهرههای کلیدی این شبکه فساد عبارتاند از:
مهندس ابنرحمان – رئیس شعبه بنیاد تعاون زندان قزلحصار، متهم به تسهیل ورود مواد از طریق مسیرهای رسمی توزیع کالا.
امیر دهکده، فرزاد جوانفر، علی علیکاهی – مسئولان خرید و امور مالی که در تأمین منابع مالی و پنهانسازی تراکنشهای غیرقانونی نقش دارند.
اکبر و جعفر رضوانی – دو افسر امنیتی که وظیفه حفظ نظم را بر عهده دارند، اما در واقع از عاملان اصلی توزیع داخلی مواد هستند.
نبی سحرخیز – ناظر عملیاتی که بر روند توزیع و هماهنگی میان عوامل مختلف نظارت دارد.
وجود چنین شبکهای در بطن یکی از نهادهای امنیتی کشور نهتنها نشان از ناکارآمدی سیستم قضایی دیکتاتوری حاکم دارد، بلکه عملاً بیانگر آن است که مرز بین نهادهای رسمی قدرت و گروههای تبهکار از بین رفته است. زندان، که باید محل اصلاح و مراقبت باشد، به جولانگاه مافیای مواد مخدر تبدیل شده و قربانیان اصلی این فساد، زندانیان عادی و بیدفاعی هستند که نه قدرت مالی مقابله دارند و نه پشتوانهای برای احقاق حق.
در این میان، نه تنها اقدامی برای اصلاح ساختارها انجام نشده، بلکه هر گونه اعتراض از سوی زندانیان یا خانوادههای آنها با سرکوب و تهدید مواجه میشود. انتشار چنین اطلاعاتی نیز با خطرات جدی همراه است و بسیاری از افشاگران داخلی با مجازاتهای سنگین روبرو شدهاند.
سلولهای انفرادی زندان قزلحصار مملو از محکومان به مرگ؛ اعدام، سیاست رسمی سرکوبدر میانهی موجی بیپایان از اعدامها که همچون سایهای سنگین بر جامعه ایران گسترده شده است، زندان قزلحصار کرج بار دیگر بهعنوان یکی از نمادهای سرکوب سیستماتیک، در کانون نگرانیهای بینالمللی قرار گرفته است. طبق آمار منتشره این زندان بیشتر آمار اعدام در سال را داشته است. بر اساس گزارشهای معتبر و منابع موثق درون زندان، سلولهای انفرادی این مرکز که بهطور معمول با عنوان «واحد امن» شناخته میشوند و سابقاً برای مجازاتهای انضباطی استفاده میشدند، اینک کاملاً در اختیار محکومان به اعدامی قرار گرفته که در انتظار اجرای حکم خود هستند.
این تغییر کاربری واحد امن نشان از بحرانی عمیقتر دارد: گستردگی بیسابقه احکام مرگ در زندانهای ایران، بهویژه قزلحصار، که آن را به یکی از مراکز اصلی اجرای احکام اعدام در کشور بدل کرده است. در روزهای اخیر، به گفته شاهدان عینی و منابع آگاه، هیچ زندانی به دلیل تخلف انضباطی به سلولهای انفرادی منتقل نشده است. دلیل این امر نه کاهش تخلفات که اشغال کامل این سلولها توسط محکومان به مرگ است؛ کسانی که تنها منتظر فرا رسیدن نوبت خود در صف مرگ هستند.
صف مرگ در قزلحصار؛ بیش از یک فاجعه قضایی
تراکم شدید زندانیان محکوم به مرگ و صف طولانی اجرای احکام، سبب شده تا حتی مسئولان قضایی نیز از اداره این وضعیت ناتوان شوند. گزارشها حاکیست که شهریاری، دادیار اجرای احکام، اخیراً با حضور در زندان قزلحصار، کوشیده تا امور مربوط به اجرای احکام را سامان دهد؛ اما حجم پروندههای انباشته، او را نیز با چالش جدی مواجه کرده است. این ناتوانی، خود مؤید بحرانزایی اجرای گسترده احکام مرگ در دستگاه قضایی دیکتاتوری حاکم است.
اعدام بهمثابه سیاست؛ ترس، ابزار کنترلاعدام در زندان قزلحصار دیگر نه یک ابزار استثنایی در مواجهه با جرائم جدی، بلکه به یک روال اداری و روزمره تبدیل شده است. گزارشها نشان میدهند که علاوه بر چهارشنبهها، که پیشتر روز معمول اجرای احکام اعدام بود، اکنون روزهای دوشنبه نیز به جمع روزهای اعدام در این زندان افزوده شدهاند. این تصمیم، نه تنها نشانه افزایش ظرفیت اجرای احکام، بلکه حاکی از شتاب گرفتن اراده حاکمیت برای بهرهگیری از اعدام بهعنوان ابزاری سیاسی-امنیتی است.
افزایش شمار روزهای اجرای حکم، از یکسو نشاندهنده حجم بالای احکام معوق مانده، و از سوی دیگر، گویای این واقعیت است که اعدام، به سیاست رسمی نظام در برابر اعتراض، بحران مشروعیت و نارضایتی عمومی تبدیل شده است. ناظران حقوق بشری معتقدند که حاکمیت با بهرهگیری از خشونت قضایی و عادیسازی اعدام، در پی بازتولید فضای رعب و کنترل بر بدنه ناراضی جامعه است.
قزلحصار؛ ماشین کشتار خاموش
زندان قزلحصار در کرج، طی سالهای اخیر بارها بهدلیل میزان بالای اعدامها و شرایط غیرانسانی حاکم بر آن مورد انتقاد نهادهای حقوق بشری قرار گرفته است. این زندان با بیش از ۲۰ هزار زندانی، یکی از بزرگترین زندانهای ایران محسوب میشود و بهطور خاص در حوزه اجرای احکام اعدام، نقشی محوری دارد.
زندانیان این مرکز اغلب از اقشار کمدرآمد و حاشیهنشین جامعه هستند؛ کسانی که نه از حق وکیل برخوردارند، نه امکان دادرسی عادلانه دارند و نه توان رسانهای برای دفاع از خود یا جلب توجه افکار عمومی. بسیاری از احکام صادره علیه آنها، فاقد شفافیت، مبتنی بر اعترافات تحت فشار و فاقد الزامات دادرسی عادلانه است. سازمانهای حقوق بشری بارها نسبت به این روند هشدار دادهاند، اما سران حکومت همچنان با بیاعتنایی به این هشدارها، مسیر سرکوب را ادامه میدهند.
نقض آشکار اصول جهانی حقوق بشر در زندان قزلحصارافزایش گسترده اعدامها در زندان قزلحصار و دیگر مراکز مشابه، بهروشنی با اصول حقوق بشر در تضاد است. برخی از مهمترین موارد نقض، بر اساس اسناد بینالمللی، به شرح زیر است:
ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: «هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.» اعدامهای گسترده، بهویژه در غیاب دادرسی عادلانه، نقض صریح این اصل است.
ماده ۵: «هیچکس نباید تحت شکنجه یا رفتار غیرانسانی و تحقیرآمیز قرار گیرد.» گزارشهای متعدد حاکی از شکنجه جسمی و روانی زندانیان در قزلحصار، ناقض این ماده است.
ماده ۱۰: «هر فردی در برابر اتهامات وارده، حق برخورداری از دادگاهی مستقل و بیطرف را دارد.» بسیاری از اعدامشدگان از چنین فرصتی برخوردار نبودهاند.
ماده ۱۴ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی: «همه باید از مساوات در برابر قانون و دادرسی عادلانه بهرهمند شوند.» نابرابری در برخورد با متهمان، بهویژه فقرا و اقلیتها، نقض آشکار این اصل است.
ممنوعیت اعدام نوجوانان: مطابق با کنوانسیون حقوق کودک، اعدام افرادی که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشتهاند، مطلقاً ممنوع است. اما گزارشهایی از اجرای چنین احکامی در ایران وجود دارد.
قزلحصار بازتاب بحران انسانی عمیق
روایت تلخ قزلحصار، بازتابدهنده یک بحران انسانی عمیق در دل ساختار بیعدالتی در دیکتاتوری حاکم است. ساختاری که از عدالت تهی و به ابزاری در خدمت سرکوب بدل شده است. سلولهایی که باید محل بازنگری و بازپروری باشند، به اتاق انتظار مرگ تبدیل شدهاند. تا زمانی که این چرخه خشونت ادامه دارد، صدای قربانیان، وجدان جهانی را مخاطب قرار میدهد؛ برای توقف اعدام، بازخواست ناقضان حقوق بشر، و پایان دادن به فرهنگ مرگ که بهجای اصلاح، انتقام را به قاعده بدل کرده است.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر