--> قلم در زنجیر – ۳دهه کشاکش نویسندگان ایران با استبداد و سرکوب – ۸ ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

قلم در زنجیر – ۳دهه کشاکش نویسندگان ایران با استبداد و سرکوب – ۸

۲۶ تیر, ۱۴۰۴دسته‌بندی گزارش ویژه


فهرست مطالب

1. مقدمه

2. ادبیات دهه ۷۰ : روایت‌گری در مرز سانسور

3. بازی با زبان – پناهگاهی در برابر سرکوب

4. قتل‌های زنجیره‌ای – زبان‌هایی که باید بریده می شدند

5. پیام قتل‌ها-ادبیات، تهدیدی امنیتی است

6. تناقضی تلخ – شکوفایی در تاریکی

7. آیا قلم هنوز جرم است؟

8. در دهه ۸۰ و ۹۰ ، بحران های سیاسی رژیم ایران، دامن نویسندگان و روشنفکران را گرفت

قلم در زنجیر – ۳دهه کشاکش نویسندگان ایران با استبداد و سرکوب – ۸؛ ۱۰۰سال نویسندگی در ایران زیر سایه استبداد

مقدمه

سه دهه پایانی قرن چهاردهم خورشیدی، صحنه نبردی سخت، نابرابر و خونین میان نویسندگان، شاعران و روشنفکران ایران با حاکمیتی بود که اندیشه را تهدید تلقی می‌کرد. دهه ۷۰، اوج این مواجهه بود؛ دوره‌ای که از یک‌سو شکوفایی ادبی، نوآوری‌های زبانی و خیزش جریان‌های تازه در شعر و داستان را شاهد بود، و از سوی دیگر، با سرکوب و حذف فیزیکی چهره‌های فرهنگی در قالب «قتل‌های زنجیره‌ای»، نقابی خونین بر صورت ادبیات ایران انداخت.

ادبیات دهه ۷۰ : روایت‌گری در مرز سانسور

دهه ۱۳۷۰، دهه‌ای پیچیده در تاریخ ادبیات ایران بود. پایان جنگ ایران و عراق و روی کار آمدن دولت‌های رفسنجانی و خاتمی، زمینه‌ساز دگرگونی‌هایی در داستان‌نویسی و شعر شد. داستان‌نویسان از الگوهای کلاسیک و تعهد سیاسی فاصله گرفتند و به سوی فرم‌گرایی، تجربه‌گرایی زبانی، چندصدایی و فردیت‌محوری حرکت کردند. به تعبیر حسن میرعابدینی، «تعهد اجتماعی» جای خود را به «تعهد به فرم» داد.

نویسندگانی چون شهریار مندنی‌پور، محمد محمدعلی و رضا فرخ‌فال، با خلق آثاری که خواب، خاطره و واقعیت را درهم می‌آمیختند، نمایندگان این چرخش محسوب می‌شدند. همچنین تلاش‌هایی برای بومی‌سازی نظریات پست‌مدرن در قالب آثاری چون «آزاده خانم و نویسنده‌اش» نوشته رضا براهنی صورت گرفت، گرچه تناقض میان نظریه و زمینه فرهنگی ایران، این تلاش‌ها را گاه در مرز شکست قرار داد.





در شعر نیز، گذر از مدرنیسم به پسامدرنیسم با ظهور شاعرانی چون منصور پویان و بهزاد خواجات مشهود بود. شعر به جای روایت صریح، به بازی‌های زبانی، تداعی‌های آزاد و ساختارشکنی روی آورد. زبان از ابزار بیان به جوهره اثر بدل شد. اما نبود نقد ادبی جدی و نهادهای داوری مستقل، مانع از تعمیق و تثبیت این نوآوری‌ها گردید.

بازی با زبان – پناهگاهی در برابر سرکوب

در شرایطی که واژه می‌توانست جرم تلقی شود، نویسندگان به زبان نمادین، تمثیلی و چندلایه پناه بردند. این چرخش به فرم‌گرایی را می‌توان واکنشی دفاعی به فشارهای امنیتی دانست؛ تلاشی برای حفظ بقا در سایه نظمی که تفکر مستقل را تاب نمی‌آورد. میرعابدینی این عقب‌نشینی را حاصل «شکست روانی روشنفکران» می‌داند؛ شکست ناشی از ناامیدی سیاسی یا ضرورت سکوت برای زنده‌ماندن.

قتل‌های زنجیره‌ای – زبان‌هایی که باید بریده می شدند

از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷، پروژه‌ای سازمان‌یافته برای حذف فیزیکی روشنفکران، نویسندگان و منتقدان توسط وزارت اطلاعات کلید خورد. این ترورها که عمدتاً با صحنه‌سازی‌هایی چون سکته، تصادف یا سرقت همراه بود، دست‌کم ۸۰ قربانی برجای گذاشت.



قتل علی‌اکبر سعیدی سیرجانی در سال ۱۳۷۳، نقطه عطف این پروژه بود. او نویسنده‌ای بود که زبان تمثیلی‌اش، ساختار دینی قدرت حاکم را به نقد می‌کشید. تزریق پتاسیم و سکوت خبری درباره قتل او، الگویی شد برای حذف دیگران. او در نامه‌ای به علی خامنه‌ای خواستار رفع توقیف کتاب‌هایش شده بود، اما پاسخ، فتوای ارتداد و مرگ بود.


در پاییز ۱۳۷۷، محمدجعفر پوینده و محمد مختاری، دو عضو فعال کانون نویسندگان ایران، به‌طرز فجیعی به قتل رسیدند. پیش‌تر احمد میرعلائی، مترجم آثار بورخس، نیز به دلیل دیدار با وی.اس. نایپل، نویسنده نوبلیست، در اصفهان کشته شده بود. الکل به رگ‌هایش تزریق شده بود تا قتل‌اش طبیعی جلوه کند.






غفار حسینی، مترجم و نظریه‌پرداز ادبی، به‌سبب افشای پروژه معروف به «اتوبوس ارمنستان» هدف قرار گرفت. طرحی که قصد داشت ۲۱ نویسنده را در یک تصادف ساختگی به قتل برساند. احمد تفضلی، ایران‌شناس برجسته و بی‌حاشیه، نیز در یک «تصادف» جان باخت. مرگی که نشان داد حتی دوری از سیاست در حاکمیت دیکتاتوری، تضمینی برای امنیت نیست.


حمید حاجی‌زاده، شاعر کرمانی، به همراه پسر ۹‌ساله‌اش، با ۲۷ ضربه چاقو به قتل رسید. قتلی که وزارت اطلاعات بعدها آن را «اشتباه در هدف» خواند و جامعه روشنفکری را بیش از پیش به خشم آورد.

پیام قتل‌ها-ادبیات، تهدیدی امنیتی است


این قتل‌ها نشان می‌دهند که نویسندگی آزاد، از دید نظام ولایت مطلقه فقیه، تهدیدی برای امنیت ملی است. حذف فیزیکی نویسندگان، نه تنها خاموش‌کردن یک صدا، بلکه تلاشی برای مرعوب‌سازی جامعه فرهنگی بود. پیام روشن بود: «واژه‌هایی که سرپیچی کنند، تاوان خواهند داد».

تناقضی تلخ – شکوفایی در تاریکی

در حالی‌که دهه ۷۰ شاهد افزایش نشر، رشد فمینیسم ادبی، حضور گسترده‌تر زنان نویسنده و تنوع گفتمان‌ها بود، در عین حال دهه‌ای سراسر حذف، ترور، سانسور و وحشت بود. این تضاد بنیادین – رشد و سرکوب – یکی از ویژگی‌های پارادوکسیکال این دوران بود.

شاید راز ماندگاری برخی آثار همین باشد: تجربه زیستن و نوشتن در مرز میان خلق و حذف. واژه‌هایی که گاه با خون نویسنده نوشته شدند، گاه در سایه سانسور گم شدند و گاه همچون سندی از مقاومت، در حافظه یک یا چند نسل باقی ماندند.

آیا قلم هنوز جرم است؟

دهه ۷۰ خورشیدی، دهه‌ای بود که ادبیات ایران در آن با دستانی لرزان اما خلاق، از میان سانسور و ترور، راه خود را گشود. واژه‌ها، هم ابزار بیان بودند و هم دلیل قتل. نویسندگان این دهه نشان دادند که حتی در تاریکی، می‌توان از نور نوشت. اما تا زمانی که حقیقت کامل قتل‌های زنجیره‌ای روشن نشود، پرسش ِ«آیا قلم هنوز جرم است؟» همچنان بی‌پاسخ باقی می‌ماند.

در دهه ۸۰ و ۹۰ ، بحران های سیاسی رژیم ایران، دامن نویسندگان و روشنفکران را گرفت

پس از گذر از دهه خونبار هفتاد، در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ خورشیدی نیز در ایران، بحران‌های سیاسی و اجتماعی متعددی وجود داشت که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر نویسندگان، روشنفکران و فعالان فرهنگی تأثیر گذاشت.

دهه ۸۰ ؛ فشار بر آزادی بیان و سانسور: در این دهه، سانسور کتاب و مطبوعات به شدت اعمال می‌شد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نظارت سختی بر انتشار آثار ادبی و فکری داشت، و بسیاری از نویسندگان با ممیزی‌های سنگین مواجه بودند. برخی نویسندگان و روشنفکران به دلیل آثار یا اظهاراتشان با اتهاماتی مانند «تبلیغ علیه نظام» یا «توهین به مقدسات» روبه‌رو شدند.

با قدرت گرفتن جریان‌های محافظه‌کار، به‌ویژه پس از روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴، فشار بر روشنفکران افزایش یافت. تعطیلی روزنامه‌های منتقد و بازداشت روزنامه‌نگاران و نویسندگان از نمونه‌های بارز این دوره است.

قتل‌های زنجیره‌ای و تبعات آن:  هرچند قتل‌های زنجیره‌ای روشنفکران و نویسندگان در اواخر دهه ۷۰ رخ داد، اما تبعات آن در دهه ۸۰ ادامه داشت. این موضوع باعث ایجاد فضای ترس و خودسانسوری در میان نویسندگان شد.

اعتراضات ۱۳۸۸ اعتراضات پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸، که به جنبش سبز معروف شد، تأثیر عمیقی بر روشنفکران گذاشت. بسیاری از نویسندگان و فعالان فرهنگی که از این جنبش حمایت کردند، مورد بازجویی، بازداشت یا تبعید قرار گرفتند.

دهه ۹۰ ؛ تشدید نظارت بر فعالیت‌های فرهنگی:  در این دهه، فضای فرهنگی و ادبی همچنان تحت فشار بود. انتشار کتاب‌های نویسندگان منتقد یا روشنفکران با موانع جدی مواجه می‌شد، و برخی نویسندگان مجبور به انتشار آثارشان در خارج از کشور شدند. شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام که در این دهه گسترش یافتند، به بستری برای بیان دیدگاه‌های روشنفکران تبدیل شدند، اما این امر نیز با فیلترینگ و بازداشت‌هایی همراه بود.

بازداشت و مهاجرت نویسندگان:  نویسندگان و روشنفکرانی که به مسائل سیاسی و اجتماعی حساس می‌پرداختند، گاه با اتهامات قضایی مواجه می‌شدند. برخی به دلیل فشارها مجبور به ترک ایران شدند.  برخی فعالان نیز که در حوزه حقوق بشر و آزادی بیان فعالیت داشتند، با احکام سنگین زندان روبه‌رو شدند.

اعتراضات سراسری (۱۳۹۶ و ۱۳۹۸): اعتراضات اقتصادی و سیاسی در دی‌ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸، که با سرکوب شدید همراه بود، فضای عمومی را ملتهب کرد. روشنفکران و نویسندگانی که به این اعتراضات واکنش نشان دادند، تحت فشار قرار گرفتند. برخی نویسندگان با نوشتن بیانیه‌ها یا مقالات انتقادی، به نوعی در معرض خطر قرار گرفتند.

فشار بر زنان نویسنده و فعالان فمینیست:  زنان نویسنده و روشنفکر، به‌ویژه آن‌هایی که به مسائل حقوق زنان می‌پرداختند، با محدودیت‌های بیشتری مواجه بودند. فعالیت‌هایی مانند کمپین یک میلیون امضا یا انتشار آثار فمینیستی با واکنش‌های تند نهادهای امنیتی روبه‌رو می‌شد.

در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ خورشیدی، نویسندگان و روشنفکران ایرانی به دلیل سانسور، فشارهای قضایی، بازداشت، و فضای سیاسی ملتهب با چالش‌های جدی مواجه بودند. این فشارها باعث شد برخی به خودسانسوری روی بیاورند، برخی مهاجرت کنند، و برخی دیگر به فعالیت ادامه دهند، هرچند با هزینه‌های سنگین.  نقش روشنفکران در نقد قدرت  در این دهه نیز برجسته‌تر گردید…

و این کشاکش قلم با سانسور و سرکوب به قرن پانزدهم خورشیدی کشیده شد…

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک



اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ