۱۰ مرداد, ۱۴۰۴دستهبندی گزارش ویژه
فهرست مطالب
1. مقدمه
2. سال ۱۴۰۲: بیدادگری علیه اهل قلم
3. سال ۱۴۰۳: اوجگیری سرکوب نویسندگان، شاعران و اهل قلم
4. سال ۱۴۰۴: سرکوب در دولت پزشکیان و پیامدهای جنگ اخیر
5. شکستن قلم، رکنی از استراتژی اختناق
6. سرکوب می کنیم تا هستیم!
7. آینده صدای بلندتر!
قلم در زنجیر؛ بیدادگری: مزد اهل قلم برای افشای حقیقت – شماره ۱۰ ؛ سال نویسندگی در ایران زیر سایه استبداد
مقدمه
در سالهای ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۴، ایران شاهد تشدید سرکوب نویسندگان، شاعران، روزنامهنگاران و اهل قلم بود که بخشی از استراتژی دیکتاتوری حاکم برای کنترل روایتهای اجتماعی و سیاسی و حذف صداهای منتقد به شمار میرود. این سرکوبها، که از سانسور و اخراج تا بازداشت، شکنجه، و حتی اعدام را در بر میگیرد، نه تنها نقض آشکار حقوق بشر است، بلکه تلاشی سیستماتیک برای خفه کردن آزادی بیان و جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات محسوب میشود.
سال ۱۴۰۲: بیدادگری علیه اهل قلم
پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، که در پی کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد شکل گرفت، رژیم حاکم بر ایران فشار بر نویسندگان، شاعران، روزنامهنگاران و اهل قلم را بهطرز بیسابقهای افزایش داد. این سرکوبها بخشی از تلاش برای ساکت کردن صداهای معترض بود که در قالب آثار ادبی، گزارشهای خبری، و فعالیتهای رسانهای به نقد سیاستهای حکومتی میپرداختند.
موسسه میدپوینت در گزارش سالانه خود به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات اعلام کرد که در سال ۱۴۰۲، روزنامهنگاران در ۲۲۶ مورد سرکوب شدند. این موارد شامل ۱۴۴ برخورد قضایی، ۱۰۲ مورد بازداشت و محاکمه، و حبس دستکم ۶ روزنامهنگار بود. موضوعات حساس برای نهادهای امنیتی شامل اطلاعرسانی درباره مسائل زنان و حجاب اجباری (۲۶ درصد موارد)، مسائل سیاسی مانند انتخابات (۲۳ درصد)، و افشای فساد، فقر، و خودکشی بود.
روشهای سرکوب متنوع و پیچیده بود. سانسور پیش از انتشار، از طریق تماس مستقیم نهادهای امنیتی با مدیران رسانهها، به ابزاری رایج تبدیل شد. به گفته مدیر موسسه میدپوینت، «الگوی سانسور در سالهای اخیر تغییر کرده و نهادهای امنیتی با شیوههای جدیدتر، مانند مدیریت اخبار پیش از انتشار، مانع گردش آزاد اطلاعات میشوند.» این روش، همراه با اخراج ۱۸ روزنامهنگار، تعطیلی موقت یا دائم ۸ رسانه، و فشارهای فیزیکی مانند شلیک گلوله، شکنجه، و حمله به خانههای خبرنگاران، نشاندهنده عمق و گستردگی سرکوب است.
در مناطق خارج از تهران، بهویژه در استانهایی با جمعیت اقلیتهای قومی و مذهبی، شدت سرکوبها دوچندان بود. گزارشها حاکی از شکنجه، شلاق، و بازداشت اعضای خانواده روزنامهنگاران در این مناطق است. برای مثال، ۱۴۱ مورد سرکوب در تهران و ۷۱ مورد در سایر استانها ثبت شد، که نشاندهنده تمرکز رژیم بر کنترل صدای فعالان رسانهای در مناطق محروم است.
نمونهای از این فشارها، خشونت علیه روزنامهنگاران و اهل قلم در سفر ابراهیم رئیسی به سازمان ملل در نیویورک بود، جایی که محافظان مقامات ایرانی به خبرنگاران حمله کرده و تلفن همراه آنها را ربودند. این اقدامات، که حتی در خارج از ایران نیز رخ داد، نشاندهنده گستردگی و جسارت رژیم در سرکوب آزادی بیان است.
سال ۱۴۰۳: اوجگیری سرکوب نویسندگان، شاعران و اهل قلم
در سال ۱۴۰۳، سرکوب نویسندگان، شاعران و اهل قلم به مرحلهای جدید و وحشتناک رسید. دستکم ۱۹ شاعر، نویسنده، و فعال ادبی بهصورت خودسرانه بازداشت، احضار، یا بازجویی شدند. محکومیت پیمان فرحآور، شاعر اهل گیلان، به اعدام به اتهامات مبهم مانند «محاربه» و «توهین به مقدسات»، نمونهای تکاندهنده از شدت این سرکوبهاست. همچنین، شماری از نویسندگان و شاعران در مناطق مختلف به حبسهای طولانیمدت محکوم شدند.
گزارش انجمن قلم آمریکا نشان داد که ایران در سال ۲۰۲۴ دومین زندان بزرگ نویسندگان در جهان و بزرگترین زندان نویسندگان زن بود، با ۴۳ نویسنده زندانی که ۱۳ نفر آنها زن بودند. این آمار نه تنها نشاندهنده سرکوب سیستماتیک زنان نویسنده است، بلکه تبعیض مضاعف علیه اقلیتهای قومی و مذهبی را نیز برجسته میکند.
اتهامات وارده به نویسندگان و شاعران اغلب مبهم و کلی بود، مانند «تبلیغ علیه نظام» یا «تشویش اذهان عمومی». دلایل اصلی این برخوردها، انتشار آثار انتقادی در فضای مجازی، برگزاری جلسات شعرخوانی، یا نقد موضوعاتی چون فقر، اعدام، تبعیض قومی، و تخریب محیط زیست بود. برای مثال، مصطفی هلیچی و رضا حزباوی، دو شاعر عرب اهوازی، پس از یک ماه بازداشت تحت شکنجه شدید قرار گرفتند. سکینه (سیمین) اسودی، شاعر نابینا، نیز به دلیل انتشار مطالب انتقادی در فضای مجازی با پرونده قضایی مواجه شد.
کانون نویسندگان ایران، که در سال ۱۳۴۷ برای دفاع از آزادی بیان تأسیس شد، نیز از این سرکوبها در امان نماند. اعضای هیئت دبیران مانند اکبر معصومبیگی و فرامرز سهدهی احضار یا محاکمه شدند. سهدهی به اتهام «توهین به مقدسات و رهبر» با وثیقه ۸۰۰ میلیون تومانی آزاد شد، اما این فشارها نشاندهنده تلاش رژیم برای محدود کردن فعالیت این نهاد مستقل است.
گزارش سازمان دفاع از جریان آزاد اطلاعات دفی(DeFFI) نشان میدهد که در سال ۱۴۰۳، ۲۵۶ روزنامهنگار و رسانه در ۳۸۵ مورد برخورد قضایی و امنیتی هدف قرار گرفتند. این برخوردها شامل ۶۹ سال و ۱۰ ماه زندان، ۱۱۰ ضربه شلاق، و بیش از ۲۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی بود. اتهام «نشر اکاذیب» با ۲۰۵ مورد، پرتکرارترین اتهام بود، که نشاندهنده استفاده ابزاری از قوه قضاییه برای سرکوب است.
سال ۱۴۰۴: سرکوب در دولت پزشکیان و پیامدهای جنگ اخیر
مرگ ابراهیم رئیسی در سقوط هلیکوپتر و انتخابات ریاستجمهوری در ۱۴۰۳، موج جدیدی از سرکوب را به دنبال داشت. رژیم با هدف کنترل روایتهای غیررسمی، به بازداشت، احضار، و تهدید روزنامهنگاران پرداخت
به گزارش DeFFI با روی کار آمدن مسعود پزشکیان، سرکوبها پیچیدهتر و گستردهتر شد. در ماه های اول سال ۱۴۰۴، ۴۶ پرونده قضایی جدید علیه روزنامهنگاران تشکیل شد و ۹۵ روزنامهنگار در ۱۱۰ مورد برخورد قضایی و امنیتی را تجربه کردند.
شکستن قلم، رکنی از استراتژی اختناق
سرکوب نویسندگان و روزنامهنگاران در ایران بخشی از یک استراتژی کلان برای حفظ قدرت از طریق کنترل اطلاعات است. رژیم با استفاده از اتهامات مبهم و ابزارهای قضایی، نه تنها به دنبال ساکت کردن منتقدان است، بلکه تلاش میکند روایتهای مستقل را بیاعتبار کرده و روایتهای حکومتی را جایگزین کند. این روند، بهویژه پس از اعتراضات ۱۴۰۱، شدت گرفت و با رویدادهایی چون مرگ رئیسی و جنگ با اسرائیل، به اوج رسید.
زنان و اقلیتهای قومی و مذهبی، به دلیل نقش کلیدیشان در تولید محتوای انتقادی، هدف اصلی این سرکوبها بودند. ادبیات و هنر، بهعنوان آخرین پناهگاههای مقاومت، با شدت بیشتری سرکوب شدند، زیرا رژیم این حوزهها را تهدیدی برای مشروعیت خود میبیند. محکومیتهایی چون اعدام پیمان فرحآور یا حبس طولانیمدت نویسندگان، نشاندهنده عمق این هراس است.
نقض اصل ۱۶۸ قانون اساسی، که برگزاری علنی دادگاههای مطبوعاتی با حضور هیئت منصفه را الزامی میکند، نشاندهنده سوءاستفاده سیستماتیک از قوه قضاییه است. همچنین، سکوت مدیران رسانهها به دلیل فشارهای امنیتی، مستندسازی دقیق این سرکوبها را دشوار کرده است. این موضوع، همراه با تهدیدات فرامرزی علیه روزنامهنگاران ایرانی در خارج از کشور، نشاندهنده جهانی شدن استراتژی سرکوب رژیم است.با این حال، مقاومت اهل قلم ادامه دارد. رمانهایی چون عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک، توپ مرواری، همسایهها، و حاجی آقا، که به دلیل نقد قدرت، خرافات، و فساد حکومتی ممنوع شدهاند، همچنان در خفا خوانده میشوند. این آثار، که به موضوعاتی چون جنگ، فقر، و سرکوب میپردازند، نشاندهنده تعهد نویسندگان ایرانی به حقیقتگویی است، حتی به قیمت انزوا،زندان و تبعید…
سرکوب می کنیم تا هستیم!
سرکوب نویسندگان و روزنامهنگاران در ایران طی سالهای ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۴، تلاشی سازمانیافته برای حذف صداهای مستقل و کنترل روایتهای اجتماعی است. این سرکوبها، که با ابزارهای قضایی، امنیتی، و اقتصادی اعمال میشوند، نه تنها حقوق بشر را نقض میکنند، بلکه حق شهروندان برای دسترسی به اطلاعات را پایمال میکنند. با وجود این فشارها، نویسندگان و روزنامهنگاران ایرانی با خلق آثار انتقادی و مقاومت در برابر سانسور، به مبارزه ادامه میدهند. حمایت بینالمللی، مستندسازی دقیق، و انعکاس صدای این افراد در سطح جهانی، بیش از پیش ضروری است تا این مقاومت تقویت شده و آزادی بیان در ایران حفظ شود.
آینده صدای بلندتر!
مجموعه رویدادهای توصیفشده در این سالها، نمایی از حکومتی ارائه میدهند که نه تنها از اعتراض خیابانی، که از نقد نوشتاری نیز در هراس است. این حکومت برای تثبیت انحصار روایت، نهتنها خبر، که خیال را نیز سانسور میکند.
با این حال، سرکوب مداوم، همیشه منجر به سکوت نمیشود. تاریخ نشان داده که ادبیات و روزنامهنگاری، حتی در تاریکترین شرایط، راهی برای بقا مییابند. اهل قلم و نویسندگانی که امروز در زنداناند، در خاطره تاریخی مردم فردا، به نماد ایستادگی بدل خواهند شد.
نویسندگی در ایران امروز، مبارزهایست با سلاحی بهنام قلم. و این قلم، گرچه زخمیست، اما هنوز مینویسد؛ هنوز میگوید؛ هنوز حقیقت را فریاد میزند…
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر