--> قلم در زنجیر؛ دهه خونین ۶۰ و قلم شکسته نویسندگان – ۷ ~ کانون حقوق بشر ایران

کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

قلم در زنجیر؛ دهه خونین ۶۰ و قلم شکسته نویسندگان – ۷

۱۶ تیر, ۱۴۰۴دسته‌بندی گزارش ویژه



فهرست مطالب

1. مقدمه

2. کانون نویسندگان – مقاومتی در برابر اختناق

3. ادبیات در سایه جنگ

4. رویای ایرانی – مرثیه‌ای برای شکست

5. داستان کوتاه – صدای بحران

6. زنان در ادبیات دهه ۶۰

7. قلم شکسته، اما نه خاموش

قلم در زنجیر؛ دهه خونین۶۰ و قلم شکسته نویسنده – ۷؛ ۱۰۰سال نویسندگی در ایران زیر سایه استبداد

مقدمه

دهه ۱۳۶۰ در ایران، که به «دهه خونین» شهرت یافته، یکی از تاریک‌ترین و پیچیده‌ترین مقاطع تاریخ معاصر این کشور است. این دهه، همراه با سرکوب گسترده گروهها، احزاب و سازمانهای مخالف حاکمیت ولایت فقیه و دگراندیشان و جنگ با عراق، عرصه‌ای از اختناق، تبعید و اعدام برای نویسندگان و روشنفکران بود. با تکیه بر منابع انتشار یافته، می توان تأثیر این شرایط بر ادبیات و نویسندگان را نشان داد که چگونه فضای سرکوب و بحران، قلم نویسندگان را شکسته و ادبیات را به حاشیه راند، هر چند مقاومت‌هایی در قالب آثار ادبی برجسته نویسندگان مستقل و فعالیت‌های پراکنده کانون نویسندگان ایران به چشم می‌خورد.

کانون نویسندگان – مقاومتی در برابر اختناق






کانون نویسندگان ایران، به‌عنوان نهادی پیشرو در دفاع از آزادی اندیشه و بیان، در سال‌های پس از انقلاب ۱۳۵۷ تلاش کرد تا استقلال خود را حفظ کند. در سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹، کانون در اوج فعالیت‌های فرهنگی و ادبی خود بود. انتشار مجله اندیشه آزاد، برگزاری سمینارها و اعزام اعضا به نهادهای آزادی‌خواه، نشان‌دهنده تعهد کانون به رسالت روشنفکری‌اش بود. با این حال، درخواست‌های مکرر برای به‌رسمیت‌شناخته‌شدن توسط دولت وقت، از جمله نامه به مهدی بازرگان، بی‌پاسخ ماند. این بی‌اعتنایی نشان‌دهنده عدم پذیرش آزادی بیان توسط حاکمیتی بود که خمینی آن را نمایندگی می کرد.

در تیرماه ۱۳۶۰، با هجوم افراد مسلح به کانون، فعالیت‌های آن متوقف شد. این واقعه نقطه عطفی در سرکوب روشنفکران بود. اعدام سعید سلطان‌پور، نمایشنامه‌نویس و عضو هیئت دبیران کانون، در همان سال، و مرگ غلامحسین ساعدی در سال ۱۳۶۴، نمونه‌هایی از فشارهای مرگبار بر نویسندگان بودند. بسیاری از اعضای کانون، از جمله هما ناطق، منوچهر هزارخانی و نسیم خاکسار، ناچار به تبعید شدند و کانون نویسندگان ایران (در تبعید) شکل گرفت. فضای اختناق، امکان فعالیت علنی را از آنانی که در ایران ماندند، سلب کرد. تا اواخر دهه ۶۰، تلاش‌هایی برای بازسازی کانون در جمع‌های خصوصی آغاز شد، اما سایه سنگین سرکوب همچنان بر ادبیات و نویسندگان باقی ماند.









ادبیات در سایه جنگ

دهه ۶۰، به گفته حسن میرعابدینی، آغاز دوره‌ای جدید در ادبیات معاصر ایران بود که رمان به‌عنوان فرمی مدرن، نقشی محوری در بازتاب پیچیدگی‌های زندگی در زمانه انقلاب و جنگ یافت. با این حال، سایه جنگ و حاکمیت ارتجاعی، ادبیات این دهه را به شدت تحت تأثیر قرار داد.

از سال ۶۰ به بعد و با یک‌صدایی شدن عرصه سیاسی، ناگهان ریتم زندگی برای روشنفکران تغییر می‌کند. دوران خانه‌نشینی روشنفکران است و مهاجرت‌های گسترده و کم شدن تفریحات شهری. دورانی که روشنفکرانی بازداشته شده از کار، ناچار به ترجمه رو می‌آورند و به همین نسبت کتاب خواندن هم رونق می‌گیرد، هر چند از نیمه‌های دهه با افزایش مشکلات اقتصادی کشوری که در جنگ است و بحران کاغذ، صنعت نشر دچار گرفتاری‌های مالی می‌شود.

رمان‌هایی مانند جای خالی سلوچ (محمود دولت‌آبادی)، زمین سوخته (احمد محمود) و سمفونی مردگان (عباس معروفی) از آثار برجسته این دهه هستند که نشان‌دهنده تلاش نویسندگان برای ثبت تجربه‌های اجتماعی و انسانی در بستری پرآشوب‌اند.









در مقابل، آثاری مانند طوبی و معنای شب (شهرنوش پارسی‌پور) و اهل غرق (منیرو روانی‌پور) با بهره‌گیری از رئالیسم جادویی، تلاش کردند تا از گفتمان رسمی فاصله بگیرند و به بازتاب تجربه‌های مدرن و انتقادی بپردازند. این آثار، هرچند اندک، نشان‌دهنده مقاومت نویسندگان در برابر یکدست‌سازی فرهنگی بودند. با این حال، محدودیت‌های نشر، سانسور و بحران کاغذ، تولید و توزیع ادبیات جدی را دشوار کرد.

رویای ایرانی – مرثیه‌ای برای شکست











رمان رویای ایرانی نوشته انوشه منادی، که در دو بخش رمان و داستان‌های کوتاه نوشته شده، زندگی راوی‌ای را روایت می‌کند که در سال‌های انقلاب و پس از آن، با عشقی ناکام و رویاهای بر باد رفته دست‌وپنجه نرم می‌کند. بخش اول، با روایتی منسجم، فضای پرشور انقلاب و خیانت به آرمان‌های عدالت و آزادی را به تصویر می‌کشد.

راوی، که حالا مردی میانسال است، در آپارتمانی تنگ و با فشارهای زندگی روزمره دست‌وپنجه نرم می‌کند. این بخش، با طنزی تلخ، زندگی نسلی را نشان می‌دهد که نه‌تنها آرمان‌هایش را سرکوب کردند، بلکه در زندگی شخصی نیز به شکست کشیده شد.

داستان کوتاه – صدای بحران

داستان کوتاه در دهه ۶۰، به گفته صفدر تقی‌زاده، دوره‌ای از «رنسانس» را تجربه کرد. این فرم ادبی، به دلیل انعطاف‌پذیری و توانایی ثبت لحظات زودگذر، با شرایط بحرانی دهه ۶۰ سازگار بود. داستان‌های کوتاه این دوره، با مضامینی چون تنهایی، مهاجرت، جنگ و آوارگی، آینه‌ای از تجربه‌های عاطفی و اجتماعی مردم بودند. نویسندگانی مانند گلی ترقی، منیرو روانی‌پور و شهریار مندنی‌پور با آثارشان به این جریان غنا بخشیدند. این داستان‌ها، فضایی برای بیان تجربه‌های شخصی و انتقادی فراهم کردند.









زنان در ادبیات دهه ۶۰

شخصیت‌های زن در آثار دهه ۶۰، به گفته بهناز علیپورگسکری، اغلب در کلیشه‌های سنتی محصور بودند. زنان در این آثار، فاقد کنش‌گری اجتماعی و وابسته به مردان تصویر شدند. با این حال، نویسندگان زنی مانند منیرو روانی‌پور و شهرنوش پارسی‌پور با آثاری چون اهل غرق و طوبی و معنای شب، تلاش کردند تا از این کلیشه‌ها فراتر روند. همچنین، حجم بالای رمان‌های عامه‌پسند نوشته‌شده توسط زنان، نشان‌دهنده پاسخ به نیازهای فرهنگی توده‌ها و محدودیت‌های فضای ادبی بود.

قلم شکسته، اما نه خاموش

دهه ۶۰، با سرکوب روشنفکران، جنگ و حاکمیت ایدئولوژی، دورانی از شکست برای ادبیات ایران بود. کانون نویسندگان، به‌عنوان نماد مقاومت روشنفکری، تحت فشارهای شدید قرار گرفت و بسیاری از نویسندگان به تبعید یا سکوت کشیده شدند. با این حال، نویسندگان برای حفظ قلم در برابر اختناق در تکاپو بودند. داستان کوتاه نیز، به‌عنوان فرمی منعطف، توانست صدای بحران را به گوش برساند. این دهه، اگرچه قلم نویسندگان توسط حاکمان شکسته شد، اما هرگز آن را خاموش نکرد؛ بلکه زمینه‌ساز جریان‌های ادبی نوینی شد که در دهه‌های بعد شکوفا شدند.

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک

اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ