۲۹ شهریور, ۱۴۰۴دستهبندی حقوق بشر
آنچه دستهای ما را از زندان تا دانشگاه پیوند میدهد تا سدی باشیم در برابر هر شکلی از دیکتاتوری، چه حکومت قرون وسطایی مذهبی و چه بازگشت به دوران ارباب رعیتی و شاه و شاهزادگی. این انتخاب ضرورت امروز ماست تا گامهایمان را هماهنگ کند و قدمهایمان مارش پیروزی و آزادی ایران شوند
احضار امیرحسین مرادی و علی یونسی برای انتقال به ۲۰۹ اوینکانون حقوق بشر ایران، شنبه ۲۹ شهریورماه ۱۴۰۴ – نامهی تازهی امیرحسین مرادی و علی یونسی، دو زندانی سیاسی شناختهشده که سالهاست در زندان به سر میبرند، بار دیگر صدای خاموششدهی دانشگاههای ایران را از دل زندانها زنده کرده است. آنان در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید، با انتشار این پیام، پیوند میان دانشگاه و زندان را به تصویر کشیده و یادآور شدهاند که سرکوب و اعدام، نتوانسته و نخواهد توانست آرمان آزادی را در ایران خاموش کند.این نامه در شرایطی منتشر میشود که ایران درگیر بحرانهای گسترده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. از یکسو، فقر و محرومیت زندگی میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار داده و کودکان بسیاری را از تحصیل بازداشته است؛ از سوی دیگر، موج اعدامها و سرکوب شدید، فضای جامعه و بهویژه دانشگاهها را به شدت امنیتی کرده است. نویسندگان نامه با اشاره به این وضعیت، میگویند امروز نه بوی مدرسه و کتاب، که بوی خون و خفقان بر جامعه سایه افکنده است.
مرادی و یونسی تأکید میکنند که در تاریخ معاصر ایران، از تیر ۷۸ تا آبان ۹۸ و خیزشهای ۱۴۰۱، دانشگاه و خیابان همواره سنگر مقاومت بوده و قهرمانان بسیاری در این مسیر جان دادهاند. به باور آنان، اگر سلول زندان میتواند به صحنهی مبارزه بدل شود، کلاسهای درس نیز میتواند نقشی تعیینکننده در نبرد برای آزادی داشته باشد.
انتخاب میان تسلیم و نابودی یا مقاومت و آزادی
آنها انتخاب امروز جامعه را میان تسلیم و نابودی یا مقاومت و آزادی میدانند؛ انتخابی که به گفته آنان، میتواند راه را برای ساختن ایرانی آزاد، دموکراتیک و عاری از شکنجه و اعدام هموار کند. این پیام، بیش از آنکه تنها نامهای از دو زندانی سیاسی باشد، فریادی است برای پیوند نسلهای مبارزه، از خیابان تا دانشگاه، و از زندان تا آیندهای که وعده آزادی میدهد.
نبرد برای آزادی دستهای ما را از زندان تا دانشگاه پیوند میزنددر روزگار اعدام و سركوب، در لبه پرتگاه جنگ و ويرانی، در مواجهه با بحران های عظیم و در زمانی که بسیاری از مردم ایران زیر خط فقر برای زنده ماندن در تلاشند و کودکانشان از تحصیل محروم، از درهای دانشگاه و مدرسه به سوی کدام آینده روشن میتوان گام برداشت؟
نه! در زیر این فشار خفقان و سرکوب، کتابها ورق نمیخورند و صداها از حنجره بیرون نمیآید. اکنون مهر دیگر نه بوی مدرسه که از شهریور و آبان بوی خون را به ارث برده است و روزهای هفته، نه با درسهای هر روز که با تعداد اعدامهایش شناخته میشوند و هم دانشگاهیهایمان را نه فقط در کلاس بلکه مانند احسان فریدی، در زندان و زیر حکم اعدام پیدا میکنیم. دانشگاههایمان شبیه به زندان و زندانها شبیه به دانشگاه شدهاند.
اما این شب هرگز شبی آرام نبوده است، سیاهی شب هرگز چیره نشده است زیرا انسانهایی مبارز، تاریکی آن را همچون رعد به سخره گرفتهاند و سکوت ترس و محافظهکاری را درهم شکستهاند. سکوتی که زیر سایه آن، انسانها به دار آویخته میشوند و وطن و هموطنانمان نابود.
این انسانها شکست شب را برای نسل ما، نه یک رویا که تبدیل به خاطرهای کرده اند که هنوز برایمان زنده است. از تير ٧٨ تا ۹۶ و دانشگاه تهران، ۹۸ و آبان و شلیک به هواپیما و دانشگاه شریف، تا ۴۰۱ و دختران شجاع سراسر ایران. قهرمانانی که از خیابان تا سلولهای زندان جنگیدهاند و میجنگند. به راستی اگر حتی سلولهای زندان را میتوان به صحنه نبرد تبدیل کرد، پس با کلاسهای درس مدرسه و دانشگاه چهها که نمیتوان کرد!
این سوال پیش روی ماست و امروز بیش از هر زمان دیگر پاسخ به آن حیاتی است. پاسخی که انتخابی است میان نبرد برای آزادی و نجات ایران و یا تسلیم و سکوت و نابودی ایران. این انتخاب، نقطه پیوند میان ماست. آنچه دستهای ما را از زندان تا دانشگاه پیوند میدهد تا سدی باشیم در برابر هر شکلی از دیکتاتوری، چه حکومت قرون وسطایی مذهبی و چه بازگشت به دوران ارباب رعیتی و شاه و شاهزادگی. این انتخاب ضرورت امروز ماست تا گامهایمان را هماهنگ کند و قدمهایمان مارش پیروزی و آزادی ایران شوند.
آری! این ارادههای راسخ ماست که آبادی و آزادی را به جای جنگ و ویرانی برایمان به ارمغان میآورد و این عزم بیشکست ماست که بالاتر از هر قدرت خارجی، سرنوشت خودمان را رقم میزند و این ما هستیم که میتوانیم در پایان ۱۲۰ سال نبرد و حماسه، خشت به خشت ایرانی آزاد را بر اساس جمهوری و دموکراسی و بدون اعدام و شکنجه و سرکوب بنا کنیم.
ما نیز در کنار شما و با یاد همه آنان که برای آزادی جنگیده و جان دادند، تکرار میکنیم:
ما نیز در کنار شما و با یاد
قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان
اميرحسين مرادی و علی يونسی
در آستانه مهر ١٤٠٤
زندان شیبان اهواز؛ مسمومیت غذایی گسترده بیش از نیمی از زندانیان
ایوب پرکار؛ زندانی سیاسی ۷۰ ساله، ۱۷ سال حبس بدون مرخصی و محرومیت درمانی در شیبان اهواز
در باره ۲زندانی سیاسی امیرحسین مرادی و علی یونسیعلی یونسی دانشجوی مهندسی کامپیوتر و امیرحسین مرادی دانشجوی فیزیک، ۲دانشجوی نخبه دانشگاه صنعتی شریف روز ۲۲ فروردین ماه ۹۹، توسط مأموران اطلاعات بدون ارائه حکم قضایی بازداشت شدند. بازداشت آنها با ضرب و شتم همراه بود. این ۲دانشجو سپس به سلولهای انفرادی ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند.
ماموران شامگاه جمعه ۲۲ فروردین ماه پس از تفتیش منازل و بدون ارائه حکم قضایی این ۲فعال دانشجویی را همراه با ضرب و شتم شدید بازداشت
کردند بطوریکه در هنگام یورش ۱۲ مامور سپاه پاسداران به خانه علی یونسی، در ضرب و شتم وحشیانه پیشانی او را شکافتند.
امیرحسین مرادی، برنده مدال نقره المپیاد نجوم کشوری سال ۹۶ و علی یونسی، برنده مدال نقره المپیاد نجوم کشوری سال ۹۵ و مدال طلای المپیاد نجوم سال ۹۶ است. همچنین، علی یونسی با کسب مدال طلا در دوازدهمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک که در چین برگزار شد، برای ایران افتخار آفریده است.
این ۲دانشجوی نخبه زندانی سیاسی، در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۱، پس از ۸۰۸ روز نگهداری در بندهای دربسته و سلولهای انفرادی زندان اوین، با احکام سنگین ۱۶ سال حبس، به بندهای عمومی اوین منتقل شدند.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / ایکس / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر