کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳ و ضرورت یک دگرگونی اساسی

۱ مهر, ۱۴۰۳دسته‌بندی گزارش ویژه


لیست بخش‌های مختلف

1. ترک تحصیل به دلیل فقر

2. نقش حکومت در فقر و سرکوب دانش‌آموزان

3. سرکوب دانش‌آموزان و دانشجویان در قیام ۱۴۰۱

4. دانش‌آموزان و دانشجویان زندانی: فریادهای خاموش

5. سرکوب و فقر: دو روی یک سکه

6. لزوم یک دگرگونی سیاسی برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی

آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳ و ضرورت یک دگرگونی اساسی در ایران

آغاز سال تحصیلی در ایران که با اول مهر ماه گره خورده است. این روز به‌طور سنتی به‌عنوان نمادی از امید، شور و شوق یادگیری، و گامی برای رشد آینده‌سازان کشور شناخته می‌شود. اما در سال‌های اخیر، این روز برای بسیاری از خانواده‌های فقیر و دانش‌آموزان محروم، نه یک آغاز روشن، بلکه یادآور تلخی‌های ناشی از فقر، ترک تحصیل، و حتی ورود به مشاغل خطرناک است. وضعیتی که به‌طور مستقیم ناشی از دزدی‌ها، فساد گسترده و ناکارآمدی‌های سران حکومت و ایادی‌ آنها است و بر بدنه‌ جامعه، به ‌ویژه بر نسل جوان، فشار مضاعفی وارد کرده است.

ترک تحصیل به دلیل فقر

با توجه به آمارهای رسمی و گزارش‌های مختلف، یکی از اصلی‌ترین مشکلاتی که جامعه‌ دانش‌آموزی ایران با آن مواجه است، ترک تحصیل به دلیل ناتوانی اقتصادی است. هزینه‌های آموزش در سال‌های اخیر به‌شدت افزایش یافته است؛ از هزینه‌های ابتدایی چون لباس و لوازم‌التحریر گرفته تا شهریه‌های مدرسه و حتی هزینه‌ حمل‌ونقل. بسیاری از خانواده‌ها، توانایی تامین این نیازها را ندارند و ناچار به ترک تحصیل فرزندان خود می‌شوند.

آمارهای اخیر نشان می‌دهد که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲، نزدیک به ۹۳۰ هزار دانش‌آموز در ایران از تحصیل بازمانده‌اند. این عدد نسبت به سال پیش از آن، حدود ۲ درصد افزایش داشته است. بیشترین ترک تحصیل در مقاطع متوسطه دوم (۱۵ تا ۱۷ سال) رخ داده است، که از این گروه بیش از ۵۵۰ هزار دانش‌آموز ترک تحصیل کرده‌اند. همچنین، در همان سال تحصیلی در مقطع متوسطه اول (۱۲ تا ۱۴ سال)، بیش از ۱۹۷ هزار دانش‌آموز تحصیل را ترک کرده‌اند.



برای داشتن درکی از آمار دانش‌آموزان ترک تحصیل کرده باید گفت که آمار کل دانش‌آموزانی که در سال تحصیلی جدید به مدارس در همه سطوح می‌روند ۱۶.۵ میلیون نفر است. یعنی سالانه نزدیک به ۷درصد دانش‌آموزان از تحصیل باز می‌مانند.

این وضعیت باعث شده است که آمار ترک تحصیل، به‌ویژه در مقاطع دبیرستانی، به‌طور قابل‌توجهی افزایش یابد. دانش‌آموزانی که به دلیل فقر از مدرسه بازمی‌مانند، به‌زودی به دنیای کارهای سخت و خطرناک سوق داده می‌شوند. آن‌ها اغلب به مشاغل خطرناکی مانند کولبری و سوخت‌بری یا کار در کارگاه‌های غیرقانونی روی می‌آورند. کودکانی که قربانیان فقری هستند که علت آن را میتوان در ثروتمند‌تر شدن هر روزه سران حکومت و ایادی آنها یافت. آنها همواره تحت ستم نیروهای سرکوبگر بوده و به شیوه‌های مختلف توسط این نیروها دستگیر شده و یا مانند کودکان کولبر و سوختبر با شلیک مستقیم گلوله کشته می‌شوند.


نقش حکومت در فقر و سرکوب دانش‌آموزان

ریشه‌ این مشکلات را باید در ساختار فاسد و ناکارآمد سران این حکومت بایستی جست‌وجو کرد. دزدی‌های گسترده، حیف‌ومیل منابع عمومی، و فساد عمیق اقتصادی که به‌ویژه توسط سران حکومت و آقازاده‌ها صورت می‌گیرد، باعث شده است که بخش بزرگی از منابع کشور به‌جای سرمایه‌گذاری در آموزش و توسعه‌ اجتماعی، صرف منافع شخصی و سیاسی عده‌ای خاص شده یا به منظور گسترش سرکوب و تروریسم هزینه شود.

این دزدی‌ها و فساد باعث شده است که بودجه‌های عمومی به‌شدت کاهش یافته و توانایی دولت در حمایت از اقشار ضعیف جامعه، از جمله دانش‌آموزان، به شدت آسیب ببیند. بسیاری از دانش‌آموزان به‌دلیل ناتوانی در تامین هزینه‌های پایه‌ای مانند لوازم‌التحریر و لباس، قادر به ادامه تحصیل نیستند. بنا به گفته رسانه‌های داخل حکومت تامین لوازم تحریر یک دانش‌آموز برای رفتن به مدرسه دستکم ۴میلیون تومان هزینه برای هر خانواده دارد. باید توجه داشت که حقوق یک کارگر کمتر از ۷میلیون تومان است. اگر یک خانواده کارگر ۲فرزند دانش‌آموز داشته باشد کل حقوق یک ماهه کفاف خرید لوازم تحریر آنها برای ورود به مدرسه را نخواهد داد.

این در حالی است که منابع ملی کشور به جیب گروهی خاص ریخته می‌شود که به‌عنوان “آقازاده‌ها” شناخته می‌شوند و زندگی‌های مرفه و تجملی برای خود چه در ایران و چه در خارج از کشور ساخته‌اند.

سرکوب دانش‌آموزان و دانشجویان در قیام ۱۴۰۱

آغاز سال تحصیلی در ۱۴۰۱، از سال‌های پرحادثه در تاریخ کشور بود. قیام‌ گسترده‌ای که در این سال به وقوع پیوست، نقش محوری دانش‌آموزان و دانشجویان را به‌عنوان پیشگامان تغییر و اعتراض نشان داد. بسیاری از این جوانان و نوجوانان، با جسارت و شجاعت در مقابل ظلم و فساد حکومت ایستادند و خواستار آزادی، عدالت و پایان سرکوب شدند.

در این میان، حضور گسترده دانش‌آموزان، به‌ویژه دختران، در صفوف اعتراضات به چشم می‌خورد. آن‌ها در مدارس و خیابان‌ها شعارهایی علیه حکومت سر دادند و با تعطیلی کلاس‌ها، به نشانه‌ اعتراض، به خیابان‌ها آمدند. اما پاسخی که از سوی حکومت به این اعتراضات داده شد، چیزی جز کشتار، بازداشت و زندان نبود.

دانش‌آموزان و دانشجویان زندانی: فریادهای خاموش

بسیاری از دانش‌آموزان و دانشجویانی که در قیام ۱۴۰۱ شرکت کردند، اکنون در زندان‌های به‌سر می‌برند. آن‌ها به اتهام آزادی‌خواهی و به دلیل اعتراض به وضع موجود بازداشت شده‌اند. بسیاری از آنها تحت شکنجه‌های روحی و جسمی قرار گرفتند. برخی از این دانش‌آموزان یا دانشجویان، حتی پس از آزادی موقت، با محدودیت‌هایی همچون محرومیت از تحصیل مواجه شده و از ادامه‌ تحصیل در مدارس و دانشگاه‌ها بازمانده‌اند.

در دانشگاه‌ها نیز وضعیتی مشابه حاکم است. بسیاری از دانشجویانی که در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ به خیابان آمدند و صدای مردم را فریاد زدند، از دانشگاه‌ها اخراج شدند و یا تحت فشارهای شدید امنیتی قرار گرفتند. دانشگاه‌هایی که روزی محل بروز اندیشه‌های آزاد و گفت‌وگو بودند، اکنون به مراکز سرکوب و کنترل دانشجویان معترض تبدیل شده‌اند.

دو نخبه زندانی سیاسی علی یونسی و امیرحسین مرادی در پیامی به مناسبت آغاز سال تحصیلی و سالگرد اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ نوشته‌اند:

«در آستانه سال تحصیلی جدید که به روزهای خونین اما نبردهای درخشان گره‌خورده است، به هم‌شاگردی‌هایمان از دانشگاه تا خيابان، به همه آنان که ایمان دارند باید ماند و پس گرفت، به همه آنان كه خيابان را تبديل به دانشگاه ايستادگی كردند، به آنان که از قدم گذاشتن در خانه دوم خود (مدرسه و دانشگاه) باز ماندند، به آنان که امسال در سنگر آزادی مسئولیت بر دوش‌هایشان گذاشته می‌شود، به همه یارانمان از پشت میله‌های زندان که هیچ وقت نتوانست بین ما و شما فاصله بیاندازد، می‌گوییم ما همچنان دوشادوش شما ایستاده‌ایم!

نسل ما نسل قیام است. همان نسلی که در قیام مهسا تمام عیار جنگید، دستگیر شد و شهید شد، اما تسلیم نشد و نمی شود.

آنها که در قیام قبلی در مدرسه مبارزه کردند، امروز وارد دانشگاه می شوند و آنها که در مدرسه هستند تجربه قیام ۱۴۰۱ را دارند. همین امر ترجمه ى کابوس حکومت از شروع سال تحصیلی است‌. از این تاریخ، رژیم باید برای هر جنایت منتظر پاسخ مدرسه و دانشگاه نیز باشد.»

سرکوب و فقر: دو روی یک سکه

آنچه که امروز در ایران شاهد آن هستیم، همزمانی فقر گسترده و سرکوب سیاسی است. حکومتی که با اعدام شهروندان شناخته می شود، با دست‌درازی به منابع کشور و دزدی‌های گسترده، نه تنها مردم را به فقر کشانده، بلکه با سرکوب و بازداشت جوانان، هرگونه صدای اعتراض را خاموش کرده است. دانش‌آموزان و دانشجویانی که باید آینده‌سازان کشور باشند، یا به دلیل فقر ترک تحصیل کرده‌اند و به مشاغل پرخطری چون کولبری روی آورده‌اند، یا به دلیل اعتراض و مقاومت در زندان‌های حکومت گرفتار شده‌اند.

لزوم یک دگرگونی سیاسی برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی

برای تغییر این وضعیت، به یک دگرگونی عمیق سیاسی نیاز است. حکومت فعلی نه تنها قادر به حل مشکلات اقتصادی مردم نیست، بلکه با سرکوب و فساد خود، این مشکلات را تشدید کرده است. تا زمانی که نظامی بر پایه‌ دزدی، فساد و سرکوب بر ایران حاکم باشد، نمی‌توان انتظار داشت که وضعیت اقتصادی مردم بهبود یابد یا جوانان کشور از آینده‌ روشنی برخوردار شوند.

دگرگونی اساسی سیاسی که باید بر پایه‌ دموکراسی، شفافیت و پاسخگویی باشد، تنها راهی است که می‌تواند کشور را از وضعیت کنونی خارج کرده و امید به آینده‌ای بهتر را برای مردم به ارمغان بیاورد.

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:


اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ