۳۰ خرداد, ۱۴۰۳دستهبندی حقوق بشر
لقمان امین پور زندانی سیاسی که هم اکنون در قزلحصار محبوس است، در دفاعیات خود در رابطه با پرونده آتش سوزی زندان اوین نوشت: «اگر کمک به زندانیان برای نجات جانشان و خلاصی از خفگی و زنده زنده سوختن، افساد فی الارض و اخلال و تمرد است پس من به این اتهامات انتصابی افتخار هم میکنم».
به گزارش کانون حقوق بشر ایران، چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳، زندانی سیاسی لقمان امین پور که یکی از ۴۰ متهم پرونده آتش سوزی زندان اوین است، دفاعیه ای در خصوص این پرونده نوشته و به دادگاه ارائه کرده است.
جلسه رسیدگی به پرونده متهمان آتش سوزی زندان اوین روز ۲۹ خرداد ۱۴۰۳، در شعبه ۱۱۴۸ دادسرای کیفری ۲ تشکیل شد. لقمان امین پور یکی از متهمان این پرونده است.
این زندانی سیاسی یکی از کسانی است که در روز ۲۳ مهر ۱۴۰۳، در جریان آتش سوزی زندان اوین بشدت مورد ضرب و جرح قرار گرفت. چهار روز بعد، در روز ۲۷ مهر ۱۴۰۱، او را با تن و بدن زخمی به سلول های انفرادی بند ۲۴۱ اوین منتقل و تحت بازجویی و شکنجه قرار دادند.وی پس از تحمل حدود سه ماه شکنجه و بازجویی در انفرادی، بدون ملاقات و تماس با خانواده، به افساد فی الارض و محاربه متهم شد و بر علیه او پرونده سازی کردند. زندانی سیاسی لقمان امین پور هم اکنون در زندان قزلحصار کرج محبوس است.
دفاعیات زندانی سیاسی لقمان امین پور در رابطه با پرونده آتشسوزی زندان اوین
در بند ۷ زندان اوین در سال ۱۴۰۱ ، بیش از ۱۵۰۰ زندانی را در فضایی چپانده بودند که ظرفیت حتی ۵۰۰ نفر را هم نداشت. زندانیانی که در چنین شرایط غیر انسانی نگهداری میشدند نه تنها حتی جایی مناسب برای خوابیدن نداشتند و اغلب به شکل کتابی و تلنبار شده میخوابیدند، بلکه ساس و شپش هم از در و دیوار بالا میرفت و اندک آسایش نیز از آنها سلب شده بود.
نه امکان دارو و درمانی برای آنها وجود داشت و نه حتی غذایی در حد سد جوع. ولی مواد مخدری که توسط زندان و عوامل زندان تامین میشد، به وفور زندانیان را در معرض اعتیاد قرار میداد. اغلب زندانیان مورد تحقیر، بیحرمتی و تعرض زندانبانان و حفاظت زندان قرار میگرفتند. این در حالی بود که آقازادهها و خودیهای دزد و غارتگر در سالنهای مجاور از همه گونه خدمات وی آی پی و لاکچری برخوردار بوده و هستند.
در چنین شرایطی که بندهای زندان آکنده از زندانیانی است که قربانی فقر و تبعیض، عدم آموزش صحیح و انسانی، دزدی، اختلاس، رشوه و فساد سیستماتیک این رژیم هستند و در ضدانسانی ترین شرایط در حال تحمل حبس بودند، آیا اگر بخواهند از آن جهنم فلاکت بار هم فرار کنند، چه دلیلی برای انصراف آنها وجود داشت؟!!
در حالی که اساساً موضوع این نبود.
بلکه آنگاه که آتش سوزی رخ داد و زندانیان برای نجات و فرار از آتش بر در و دیوار چنگ میزدند و برای بقا تقلا میکردند، عوامل زندان به جای کمک گرفتن از آتشنشانی و گروههای نجات و اطفاء حریق، بیش از ۶۰۰ نفر گارد و نیروهای ویژه نوپو و لباس شخصیها را خبر کرده و به جان زندانیان انداختند.
زمانی که زندانیان در میان آتش و دود خفه میشدند و میسوختند، آنهایی که موفق شدند خود را از آتش بیرون بکشند به وسیله جنایتکاران مسلح زندان و نیروهای ویژه با گلوله به خاک و خون کشیده شدند. زیرا که حکومت میخواست از همزمانی این اتفاق با اعتراضات خیابانی و سرکوب بیرحمانه زندانیان بیپناه و گمنام، در جامعه فضای رعب و وحشت ایجاد کند.
ما زندانیان سیاسی هم که آنموقع در بند ۸ بودیم (مقابل بند ۷ )، برای نجات جان خود از دود و گاز اشک آور که به بند ما هم سرایت کرده بود و همچنین نجات و کمک به زندانیان دیگر که جلوی چشمانمان کشته میشدند و یا میسوختند از بند خارج شدیم. آن جنایتکاران ما را هم به گلوله بستند و با تیرهای جنگی و ساچمهای و با باتوم و چماق و … به ما یورش آوردند و تعداد زیادی از ما را هم زخمی و مجروح کردند.
بعدها متوجه شدیم که اگر حضور مردم در جلوی زندان اوین برای همبستگی با زندانیان نبود، شاید هیچ کدام از ما هم الان زنده نبودیم که در دادگاه نمایشی شرکت کنیم.
در حالی که همین دادگاه و امثالهم و سازمان زندانها و قوه قضاییه هم بخشهای مختلف این سیستم سرکوب بوده و هستند، و تعدادی از ما (ازجمله خودم) را قریب به سه ماه زیر فشار و شکنجه در سلول انفرادی نگه داشتند و با انواع پروندهسازی به قتل، افساد فی الارض، اخلال و تمرد متهم کردند.
قتلهایی که در ۲۳ مهرماه ۱۴۰۱، در برابر چشمان هزاران زندانی (که همگی آنها میتوانند در هر دادگاهی شهادت بدهند) توسط نیروهای مسلح و زندانبانان انجام شد را با سناریو سازی های امنیتی و البته لو رفته، میخواهند به گردن قربانیان این واقعه بیندازند.
اگر کمک به زندانیان برای نجات جانشان و خلاصی از خفگی و زنده زنده سوختن، افساد فی الارض و اخلال و تمرد است پس من به این اتهامات انتصابی افتخار هم میکنم.
در حالی که اگر ذرهای انصاف و عدالت وجود داشت و این دادگاه هم قصد حکم کردن به عدالت و انصاف را میداشت، باید رئیس زندان، مسئولین سازمان زندانها و حتی قوه قضائیه که این شرایط غیرانسانی را در زندانها فراهم کردهاند را مورد محاکمه قرار میداد، نه کسانی که خود قربانی این جنایات و شرایط ضدانسانی بودند.
لازم به ذکر است که حضور اینجانب در این بیدادگاه صرفاً به خاطر احترام به “خانواده های کشته شدگان آتش سوزی” و دیگر متهمان این پرونده میباشد تا بر بیگناهی آنها شهادت بدهم. والا این دادگاه برای من کمترین اعتبار و رسمیت اخلاقی و شرعی هم ندارد زیرا که به تصریح قرآن:
“شرکت در چنین دادگاهی که قاضی و داور آن از منصوبان حاکمیت جور و طاغوت است، شراکت در جنایات آنها است.”
آنجا که در سوره نساء آیه ۶۰ میفرماید:
《يُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُوا اِلَی الطاغُوتِ وَ قَد اُمِرُا اَن یَکفُرُا بِهِ …》
گواهی می دهم که این دادگاه نمایشی، تنها برای حمایت و تبرئه قاتلان اصلی است و کمترین مشروعیتی ندارد.
زیرا که به قول حافظ:
کین طایفه از کشته ستانند غرامت!!!
زندانی سیاسی لقمان امین پور
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
واکاوی شورش زندانیان در ۲۳ مهر ۱۴۰۱
صدور کیفرخواست ۴۰ زندانی در پرونده آتش سوزی زندان اوین
گزارشی از برگزاری جلسه اول دادگاه ۴۰نفر متهمان آتش سوزی زندان اوین
زندانی سیاسی لقمان امین پور، متولد ۱۳۷۰ در تهران، لیسانسه و شاغل در کار معاملات ملکی، محبوس در بند۴ زندان اوین است. این زندانی سیاسی روز ۱۳ خردادماه ۹۹ برای دومین بار بازداشت و پس از بازپرسی در شهرری به زندان اوین منتقل شد.
وی در زمان بازجویی در سلول انفرادی، از طرف بازجویان اطلاعات از طریق تهدید خانواده اش تحت فشار قرار گرفت که اتهامات وارده را بپذیرد.
لقمان امین پور اولین بار در اسفند ۹۶ بازداشت شده و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «ارتباط با مجاهدین خلق» به ۶ سال زندان محکوم شده بود.
لقمان امین پور در ابتدای آبان ماه ۹۹ به دلیل تراکم جمعیت، سرمای زیاد بند و نبود وسایل گرمایشی به بیماری کرونا مبتلا شد؛ به طوری که همچنان از آثار و عوارض این بیماری از جمله تنگی نفس و مشکلات ریوی رنج می برد. این زندانی سیاسی در اسفند ماه ۹۸ پس از شیوع کرونا از زندان اوین آزاد گردید.
زندانی سیاسی لقمان امین پور در روز سه شنبه ۲۳ دی ماه ۹۹، پس از گذشت ۷ ماه از زمان بازداشت، به دادگاه احضار و توسط قاضی افشاری، محاکمه شد. به موجب رای دادگاه، به اتهام «اجتماع و تبانی» به ۵ سال زندان و به اتهام «عضویت در مجاهدین خلق» به ۵ سال زندان دیگر محکوم گردید.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / توییتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر