۴ تیر, ۱۴۰۳دستهبندی گزارش ویژه
لیست بخشهای مختلف
1. سابقه نامگذاری این روز
2. توجیهات شکنجه
3. وضعیت فعلی شکنجه در جهان
4. سابقه شکنجه در ایران
5. گرفتن اعترافات اجباری با شکنجه وحشیانه ، ابزاری برای سرکوب مردم
6. زنان از قربانیان اصلی شـکنجه
7. راههای پایان دادن به شـکنجه
۲۶ ژوئن روز جهانی منع شکنجه و حمایت از قربانیان شکنجه
مقدمه – طبعا غیرانسانیترین، ضدبشریترین و جنایتکارانهترین رفتار با نوع انسان توسط هم نوع خودش، شکنجه جسمی و روحی است که روح و جسم قربانی شکنجه را تا آخر عمر متاثر میسازد. کسی که خود در معرض چنین عمل غیرانسانی قرار نگرفته باشد نمیتواند درک درستی از این معنا داشته باشد.
شکنجه، اصلیترین ابزار قدرتهای حاکم برای برای حفظ دیکتاتوریشان میباشد که با دست باز و بدون هیچ گونه محدودیتی، مخالفین خود را تا حد مرگ و بسا بسیار بیشتر از حد مرگ (که اغلب قربانیان شکنجه هزاران بار آرزوی مرگ برای پایان درد و رنج میکنند) تحت وحشیانهترین شکنجهها قرار میدهند. استفاده از شکنجه با چند هدف صورت میگیرد:
اول – اراده فرد مورد شکنجه را خرد کنند
دوم – از آنها علیه سایر مخالفین استفاده نمایند
سوم – از آنها عبرتی برای دیگران بسازند تا فکر مخالفت با قدرت حاکمه را از سر خود بیرون بیاورند
قدرتها و حاکمیتها این اعمال وحشیانه را با توجیهات مختلف، مانند حفاظت از امنیت داخلی و ملی، مشروع و حتی قانونی قلمداد میکنند. در این خصوص نه تنها به هیچ احدی پاسخگو نیست و مجازاتی برای کارشان احساس نمیکنند بلکه با پول بیشمار و قدرت خویش آنرا تقویت میسازند. این داستانی است که در تاریخ بشر به اجرا در آمده و تکرار شده است.
به میزان پیشرفت و تکامل جوامع بشری و شکلگیری دمکراسیها و آزادی و گسترش وسایل ارتباط جمعی، برای قدرتهای حاکم دست بستگیها و محدودیتهایی ایجاد میشود. این بار نیز ترس از دست دادن حاکمیت بوسیله رای مردم، نتیجه عکس داده و برای قدرت حاکمه محدودیت ایجاد میکند. یعنی میتوان گفت حاکمیت رای مردم، اصلیترین عامل برای پایان دادن به این درد و رنج تاریخی بشر است و منع شکنجه باید تبدیل به قانون شده و مجازاتهای مشخص برای مجریان و آمران آن در نظر گرفته شود تا این رفتار ضدانسانی برای همیشه ریشه کن گردد.
1سابقه نامگذاری این روز
تصمیم برای برگزاری سالانه روز جهانی حمایت از قربانیان شکنجه توسط دانمارک به مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیشنهاد و در روز ۲۶ ژوئن ۱۹۹۸ این مناسبت رسمی اعلام شد. از آن زمان، نزدیک به ۱۰۰ سازمان در دهها کشور در سراسر جهان هر ساله این روز را با کمپینهایی گرامی داشته میشود.
حدود ۵۰کشور و از جمله جمهوری اسلامی ایران هنوز کنوانسیون منع شکنجهی سازمان ملل را امضا نکردهاند.
2توجیهات شکنجه
در گذشتههای دور در نظامهای بردهداری که جان انسانی به اسم برده هیچ ارزش و قیمتی نداشت طبقات حاکم برای شکنجه و آزار بردهها اصلا نیازی به توجیه نداشتند. به تدریج بر اثر قیامها و اعتراضات بردگان مانند قیام اسپارتاکوس و یارانشان از شدت این توحش عریان در ملاء عام کاسته شد و جنایت علیه بشریت به اماکن غیرعلنی تحت نام شکنجهگاه منتقل گردید. به میزان پیشرفت دانش و آگاهی بشر این عمل ضدانسانی مقبولیت و مشروعیت خود را نزد افکار عمومی از دست داد و به همین علت، طبقات مستبد در صدد توجیه و مشروع و قانونی جلوه دادن آن برآمدند و تلاش کردند برای آن دلایل مذهبی مانند آنچه در قرون وسطی و حاکمیت کلیسا اتفاق میافتاد، فراهم سازند.
اما آنچه خواست آحاد مردم و اندیشمندان و آگاهان و آزادی خواهان دنیاست که اکنون خود را در لوایح قانونی ارگانهای بین المللی از جمله سازمان ملل متحد سمبلیزه میکند، ممنوعیت و محکومیت هر نوع شکنجه اعم از جسمی و روحی تحت هر عنوانی است و اینکه باید برای مجریان آن اشد مجازات در نظر گرفته شود. در حال حاضر علیرغم پیشرفتهای زیاد صورت گرفته در این زمینه، وضعیت موجود هنوز فاصله زیادی با خواست عموم مردم در سطح جهان دارد زیرا این خواست به وضوح بر علیه منافع طبقات حاکم بخصوص طبقات مستبد و دیکتاتور حاکم میباشد که منطقی جز زور و کشتار و شکنجه برای ادامه حاکمیت خود ندارند.
3وضعیت فعلی شکنجه در جهان
شکنجه هنوز در بسیاری از کشورهای جهان رواج دارد و بخشی از نظام قضایی آن کشورها به حساب میآید.
شکنجه هنوز در ۸۰کشور جهان وجود دارد. نبود مجازات برای عامرین و عاملین چنین رفتارهایی با بازداشتشدگان و زندانیان، یکی از علتهای مهم ادامهی چنین روشهای غیرانسانی است. کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل برای افزودن الحاقیهای اختیاری به پیمان منع شکنجه تلاش فراوانی کردهاند.
کاربرد شکنجه تنها مختص نهادهای امنیتی کشورهای دارای ساختار سیاسی بسته نیست. در بسیاری از کشورها از روشهای بیرحمانه برای اعترافگیری، شکستن ارادهی افراد یا نابودی شخصیت آنها استفاده میشود. چنین رفتارهایی شدیدترین روشهای نقض حقوق بشر هستند که پیشگیری از آنها در الحاقیهی پیمان منع مبارزه با شکنجه در نظر گرفته شده است.
در سال ۲۰۰۲ الحاقیهای برای پیوستن به پیمان مبارزه با شکنجه در اتحادیهی اروپا تصویب شد که از سال ۲۰۰۶ قابلیت اجرایی یافت. این الحاقیه با پیشبینی تدابیر مبارزه با شکنجه اجرای آنها را برای کشورهای اروپایی الزامی کرده است.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ١٢ دسامبر ١٩٩٧، با تصویب قطعنامهای ۲۶ ژوئن را به عنوان روز جهانی حمایت از قربانیان شکنجه معرفی کرد. سازمان ملل این روز را فرصتی برای دعوت از تمامی دولتهای عضو این سازمان، جامعه مدنی، و افراد در هر جایی برای حمایت از صدها هزار قربانی پیشین و فعلی شکنجه در سراسر جهان میداند.
4سابقه شکنجه در ایران
شکنجه در ایران نیز مانند سایر نقاط جهان سابقه طولانی دارد. در دوره سلطنت پهلوی این عمل ضدانسانی به صورت برنامهریزی شده و سازمان یافته توسط ارگان اطلاعاتی و امنیتی ساواک انجام میگرفت. در آن سالها شکنجه گران ساواک مانند پرویز ثابتی، تهرانی و حسینی و … زبانزد عام و خاص شده بودند.
شکنجه گران معروف ساواک
اما با روی کار آمدن حاکمیت ولایت فقیه در ایران بخصوص از سال ۱۳۶۰ به این سو، این توحش و جنایت توسط امثال اسدالله لاجوردی و داوود رحمانی و … به اوج غیرقابل تصور خود رسید و در ۴۳ سال گذشته بدون توقف ادامه پیدا کرده است.
از مقاطع زیر بعنوان برجستهترین مقاطع این وحشگیری در ایران میتوان نام برد:
-سالهای اول دهه شصت،
-دوره قتلعام و نسل کشی سال ۱۳۶۷،
-شکنجههای شکنجه گاه کهریزک پس از قیام ۸۸،
-اعترافگیریهای اجباری از جمله در جریان قتلهای زنجیره ای
-در یک دهه اخیر بخصوص از زندانیان دستگیر شده پس از قیامهای سراسری
در زندانهای این نظام برای درهم شکستن اراده و شخصیت زندانیان سیاسی بیش از صدها روش شکنجه ابداع شد که اغلب آنها در کتابهای منتشر شده توسط زندانیان سیاسی خاطرات زندانیان آزاده شده آمده است.
به گفتهی سازمان عفو بینالملل، شکنجه هماکنون در ۱۱۱ کشور جهان اعمال میشود. ایران در این زمینه، در کانون توجه جهانیان قرار دارد. عفو بینالملل اعلام کرده است که در ایران، بازداشتهای خودسرانه، شکنجه و اعمال فشار برای گرفتن «اعتراف» بشدت رواج دارد.
سازمانهای بینالمللی حقوقبشری در جهان، بارها از دولت جمهوری اسلامی ایران به دلیل آزار و شکنجهی زندانیان انتقاد کردهاند. به ویژه بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی پس از آزادی گزارش دادهاند که در زندانهای جمهوری اسلامی، تحت شدیدترین شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفتهاند. به گفتهی سازمانهای حقوقبشری، ضرب و شتم، شلاق زدن و تجاوز جنسی، از رایجترین روشهای شکنجه در ایران است. کابل و شلاق بر کف پا که هر ضربه آن درد را تا اعماق وجود آدمی نفوذ میدهد. دستبند قپانی و آویزان کردن از سقف تا حد در رفتن کتف و دست، کشیدن ناخن دست و پا، قبر و قفس و شکنجه اعضای خانواده و عزیزان در مقابل دیدگان زندانی و تهدید خانواده و …
این وحشیگریها تا حد مرگ، تا حد دیوانه شدن زندانی و تا حد شکستن و تحقیر اراده و شخصیت انسانی زندانی تا حد اعتراف به هر آنچه که شکنجه گر میخواست ادامه پیدا میکند و هیچ کس و هیچ چیز جلودار این جنایتکاران در برخورد با زندانیان دست بسته نیست.
صنعت ندامت و تواب سازی از طریق همین شکنجههای غیر انسانی روشی بود که در دوران شخص خمینی آغاز شد و از همان فردای به قدرت رسیدن، رقبای خود را وادار به اقرارهای تلویزیونی علیه خویش و اظهار توبه و ندامت کرد.
در ۴۳سال گذشته این نظام نه تنها ابایی از برملا شدن این جنایتها نداشته بلکه به عمد و به اشکال مختلف اطلاعات، اخبار و جزئیات آنرا به بیرون درز داده است که از جمله میتوان به شکنجههای اعمال شده در زندان کهریزک در دوره قیام ۸۸ اشاره نمود که از این طریق در دل سایر جوانان ترس و وحشت ایجاد کرده و آنها را خانهنشین نمایند.
5گرفتن اعترافات اجباری با شکنجه وحشیانه ، ابزاری برای سرکوب مردم
یکی از زمینههایی که دیکتاتوری ولایت فقیه از شکنجه وحشیانه بصورت گسترده و سیستماتیک استفاده میکند، برای گرفتن اعتراف اجباری است. با تهدید و با شکنجه جسمی و روحی، متهم و مظنون را وادار به اعترافاتی میکنند که خواست نظام است. همان روشی که در دوران استالین پس از جنگ جهانی دوم در شوروی سابق برای حذف مخالفان بصورت سیستماتیک مورد استفاده قرار میگرفت . این روش پیش از مرگ خمینی هم استفاده میشد اما با روی کار آمدن خامنه ای از اوایل سال ۷۰ شدت گرفت و بیش از ۳۰ سال است که همچنان بی وقفه ادامه دارد.
به چند نمونه از بکارگیری این روش بطور خیلی خلاصه اشاره میکنیم:
-ماجرای قتلهای زنجیره ای که در ایران اتفاق افتاد را خامنه ای در یک سخنرانی به اسرائیل و آمریکا و انگلیس نسبت داد. با برملا شدن نقش وزارت اطلاعات در این کشتار بیرحمانه، با توسل به شکنجه از عده ای اعتراف گرفتند که در ارتباط با اسرائیل و آمریکا دست به این قتلها زده اند در حالیکه بعدا در دعواهای جناحی و درونی حاکمیت روشن شد که با فتاوی مراجع تابع خامنه ای، این قتلها به مرحله اجرا آمده است. اما این افشاگری چیزی را تغییر نداد.
-در جریان قتل کشیشهای مسیحی و انفجار در حرم امام رضا اعترافاتی از دستگیرشدگان از جمله چند دختر و مهدی نحوی گرفته شد که این کار را به سازمانهای برانداز مثل سازمان مجاهدین خلق نسبت دادند اما باز هم در افشاگریهای درون حاکمیت مشخص شد که این اقدامات، کار عوامل درونی اطلاعات بوده و اعترافات اجباری، دروغی بیش نبوده است.
-همین اعتراف گیریهای اجباری از متهمان به قتل دانشمندان هستهای نیز به مرحله اجرا درآمد، اما بعدها مازیار ابراهیمی که در “مستند کلوپ ترور” در سال ۱۳۹۱ به دست داشتن در قتل دانشمندان هستهای “اعتراف” کرده بود، برای خبرنگار بیبیسی توضیح داد که زیر شکنجه وزارت اطلاعات مجبور به بیان اعترافات ساختگی شده است.
سخنان ابراهیمی درباره آنکه چطور او را وادار به اعتراف کردهاند در جامعه ایران بازتاب گستردهای داشت تا جایی که گروهی از نمایندگان پیشین مجلس، طرحی را برای “ممنوعیت پخش اعترافات از صدا و سیما و سایر رسانههای گروهی” ارائه کردند که البته هیچ گاه به تصویب نرسید. در یک دهه گذشته بنا بر گزارش ۲سازمان حقوق بشری فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر در پاریس و سازمان عدالت برای ایران در لندن، بیش از ۳۵۵اعتراف ساختگی اجباری از صدا و سیمای وابسته به دیکتاتوری ولایت فقیه پخش شده است.
عادل رحمانخان، دبیر کل فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر گفته است «زمان آن رسیده که جامعه بینالمللی، برای توقف استفاده از اعترافات اجباری که منشا بسیاری از موارد جدی نقض حقوق بشر است، به ایران فشار آورد».
در این گزارش از اتحادیه اروپا خواسته شده تا زمانی که حکومت ایران پخش اعترافهای اجباری را متوقف نکرده، ورود مقامها و گزارشگران وابسته به صدا و سیما و همچنین فعالیتهای آنها را در کشورهای اتحادیه اروپا به حالت تعلیق درآورد.
اغلب این اعترافات مربوط به دستگیرشدگان قیامهای عمومی یک دهه اخیر است. از جمله باید به اعتراف اجباری محمد ثلاث که با جسمی مجروح و شکنجه شده در برابر دوربین قرار گرفت و از او اعتراف اجباری گرفتند و هر قدر هم که در دادگاه گفت آنها همه دروغ و در اثر شکنجه و اجبار بوده است، هیچ مقام و ارگانی ترتیب اثر نداد و او را بیگناه به پای چوبه دار فرستادند. همین اعترافگیریهای اجباری درباره برادران افکاری نیز به مرحله اجرا درآمد که بر اثر آن نوید را اعدام، و دو برادر دیگر را به زندانهای طویل المدت محکوم نمودند.
دامنه این جنایت یعنی شکنجـه و گرفتن اعتراف اجباری به همین جا ختم نمیشود و وسعت بسیار زیادی دارد. این اعترافات از به اصطلاح اصلاح طلبان درون نظام گرفته تا وادار کردن فعالین محیط زیست برای اعتراف به جاسوسی، از اعتراف وبلاگ نویسان گرفته تا فعالین جنبش کارگری و فعالین مدنی و صنفی ادامه دارد.
انکارهای بعدی اصلا برای نظام اهمیتی ندارد و همان اعترافها که در زیر شکنجـههای وحشیانه بدست میآید برای صدور احکام توسط دادگاههای این نظام کافیست و پاسخ هر اعتراضی را هم با همان اعترافات ثبت شده در کلیپ یا در نوشته میدهند.
6زنان از قربانیان اصلی شـکنجه
زنان از قربانیان اصلی شکنجه در سراسر جهان هستند. آنان به شیوههای گوناگون قربانی شکنجه میشوند. خشونتهای ویژهی جنسیتی، از ضرب و شتم خانگی گرفته تا انواع اقدامات سرکوبگرانهی دولتی علیه زنان اعمال میشود، اما اینگونه اقدامات بطور رسمی و قانونی مصداق شکنجـه به شمار نمیآید.
بان کیمون، دبیرکل سابق سازمان ملل در فوریهی سال ۲۰۰۸ کارزاری به راه انداخت که مشخصا علیه خشونت و شـکنجههای ویژهی جنسیتی بود. امروزه مفهوم شکنجـه در جهان، شامل خشونتهای ویژهی جنسیتی نیز میشود.
این وضعیت در ایران بسا بدتر و فاجعه بارتر است. از ایجاد محفظههای بسیار کوچک برای زنان زندانی تحت نام قفس گرفته تا اعدام زنان باردار از تجاوز به زنان باکره پیش از اعدام گرفته تا زندانی کردن اطفال شیرخوار همراه با مادرانشان، از اعدام سریع و بدون احراز هویت آنها گرفته تا کشتن شان در خیابان بدون محاکمه و …
یک نمونه بسیار فاجعه بار آن، شکنـجه و تجاوز به نیکا شاکرمی بود که بعدا افشا شد. نیکا در جریان قیام سراسری ۱۴۰۱ بصورت ناگهانی ناپدید گردید و سپس جسد بی جان وی در حالی که از بلندی یک ساختمان به پایین پرتاب شده بود، پیدا شد.
7راههای پایان دادن به شـکنجه
برای پایان دادن به شـکنجه باید اقدامات زیادی صورت پذیرد. اما مهمترین آنها را میتوان در زمینههای زیر دسته بندی کرد:
الف . وضع قوانین بینالمللی منع شکنجـه و تعیین لوایح و توافق نامههای الزام آور از سوی جوامع بینالمللی مخصوصا شورای امنیت و سازمان ملل.
اگر چه در این زمینه توافق نامههایی وجود دارد از جمله توافقنامهی منع و تقبیح جهانی شـکنجه که در تاریخ ۲۶ ژوئن ۱۹۸۷ به تصویب رسید و گامی ضروری برای بهبود وضعیت حق بشر در جهان است و شکـنجه و دیگر مجازاتها و رفتارهای ظالمانهی ضدبشری و تحقیرآمیز را در سراسر جهان آشکارا منع میکند. اما برای آن ضمانتهای اجرایی بیشتری را باید در نظر گرفت تا جنبه عملی و اجرایی برای خود بگیرد و کشورهای جهان را به اجرای این توافق نامهها موظف سازد و همه را آنها در این اینکه شکنـجه ای در هیچ نقطه ای از جهان وجود نداشته باشد، مسئول و متعهد نماید.
ب . در زمینه قضایی تعیین مجازات برای شکـنجه و شکنـجه گران در سطح داخلی و بین المللی میتواند تضمین جدی برای پایان دادن به شکنجه باشد. زیرا نبود مجازات یکی از اصلیترین علتهای ادامه شکنـجه است تا شکنـجه گران بتوانند در حاشیه امن حاکمیتها به زندگی و بقای خود ادامه دهند. در این زمینه نیز اقداماتی از جمله پیگیری تهیه الحاقیههایی برای مجازات قانونی شـکنجه و شکنـجه گران در جریان است اما هنوز تا اجرایی شدن چنین قوانینی در سراسر دنیا فاصله زیادی وجود دارد. بخصوص در کشورهایی مانند ایران که شـکنجه گران نه تنها در داخل کشور بلکه در سراسر جهان از مصونیت سیاسی و قضایی برخوردارند. زیرا پس از ارتکاب هر جنایتی اگر هم توسط کشورهای دیگر دستگیر و به محاکمه کشیده شوند، دیکتاتوری ولایت فقیه با توسل به تروریسم دولتی و گروگانگیری، با کشور مربوطه معامله کرده و اقدام به مبادله جنایتکاران وابسته به حاکمیتش خواهد کرد.
ج . حاکمیت مردم و استقلال قوه قضائیه : اما قطعا حیاتیترین و مهمترین راه برای جلوگیری از شکنـجه، برقراری دمکراسی و حاکمیت مردم است. استقلال قوه قضائیه بیشترین و موثرترین محدودیت را برای جلوگیری از هر گونه شکنـجه و بی عدالتی و عملکرد فراقانونی دولتمردان و قوای حاکم اعمال میکند.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / توییتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر