کانون حقوق بشر ایران، بازتاب خبرها و صدای کلیه زندانیان با هر عقیده و مرام و مسلک از ترک و لر و بلوچ و عرب و کرد و فارس

مهندس هاشم خواستار، نگرانی خانم صدیقه مالکی فرد از قطع ناگهانی ملاقات با همسرش

۲ شهریور, ۱۴۰۳دسته‌بندی حقوق بشر


ایشان(هاشم خواستار) گفتند من نامه‌ای در رابطه با مظلومیت و بی‌گناهی وبی‌پناهی اعدامی‌های بند ۶/۱ نوشتم و از آزادمردان و آزادزنان خواستم به گل‌ها قبل از خشک شدن آب دهند چرا که به گل خشکیده آب دادن فایده‌ای ندارد

به گزارش کانون حقوق بشر ایران، جمعه ۲شهریورماه ۱۴۰۳، خانم صدیقه مالکی فرد طی نامه‌ای که در صفحه خود در فیس بوک منتشر کردند خبر از ممانعت از ملاقات با زندانی سیاسی هاشم خواستار داد.

آقای هاشم خواستار به دلیل نوشتن یک نامه از ملاقات محروم شده است.

لازم به ذکر است که روز ۲۰مردادماه ششمین سال زندان آقای هاشم خواستار فرهنگی شریف و بازنشسته ۷۲ ساله در زندان وکیل آباد مشهد است. او به کدامین گناه ۶سال بدون یک روزمرخصی در زندان بوده است؟

هاشم خواستار، هفتاد و دومین سالگرد تولد در زندان

هاشم خواستار نماینده معلمان ایران کیست و چرا در زندان بسر می‌برد؟

نامه خانم صدیقه مالکی فرد در رابطه با قطع ملاقات با مهندس هاشم خواستار

به نام خداوند جان وخرد

دوشنبه ۲۹مرداد ۱۴۰۳، بعد از مدت‌ها برای ملاقات حضوری با همسرم آقای سیدهاشم خواستار ساعت ۶صبح با فرزندان و نوه‌هایم به زندان وکیل آباد مشهد رفتیم. بعد از نوبت گرفتن و حضور در سالن ملاقات با زندانیان هرچه منتظر شدیم همسرم را نیاوردند از مسئول سالن علت راپرسیدم گفتند پی‌گیری می‌کنم یکی از زندانیان گفت ازآقای خواستار یک یادداشت یا نامه گرفتند و ایشان را برگرداندند.

من به مسئول سالن گفتم نوشتن نامه و همراه داشتن یادداشت جرم نیست چراآقای خواستار را برگرداندید و ما را از ملاقات با ایشان محروم کردید.

مامور مربوطه گفتند بروید از حفاظت زندان پی‌گیری کنید. ما رفتیم بعد از گذشت ازهفت‌خوان رستم، آقای خادمی(یکی از مسئولین زندان) زنگ زدند و علت را از داخل زندان جویا شدند .به من گفتند آقای خواستار خودشان برای ملاقات نیامدند من گفتم امکان ندارد اجازه بدین من از ایشان بپرسم اگر ایشان بی‌دلیل خودشان نیامده باشند ما هم می رویم و مزاحم نمی‌شویم بالاخره تلفنی با آقای خواستار صحبت کردم ایشان گفتند من نامه‌ای در رابطه با مظلومیت و بی‌گناهی وبی‌پناهی اعدامی‌های بند ۶/۱ نوشتم و از آزادمردان و آزادزنان خواستم به گل‌ها قبل از خشک شدن آب دهند چرا که به گل خشکیده آب دادن فایده‌ای ندارد.

این یادداشت را از من گرفتند انگار قاچاق گرفته‌اند….به آنها گفتم جواهر لعل نهرو از زندان‌های انگلستان هر ۲هفته یک نامه برای دخترش(بانو ایندراگاندی) از جنایات انگلستان می‌نوشته و همان انگلیسی‌ها نامه را برای دخترش پست می‌کرده‌اند که آن نامه‌ها شده ۳جلد کتاب نگاهی به تاریخ جهان وکتاب نامه‌ای به دخترم که هنوز این کتاب‌ها خوانندگان و علاقمندان زیادی دارد. حالا شما برای ۴خط یادداشت این همه هیاهو به راه انداخته‌اید.

گفتم شما ۹نفر انسان را ۸سال پیش گرفته‌اید و زندانی کردید قاضی اینها آقای حیدری معاون امنیتی دادستان وقت بوده و به هر ۹نفرشان حکم اعدام داده که ۳نفرشان بنام حمید راست بالا و…….چند سال پیش اعدام کردید و این ۶نفر جدیدا حکمشان دردیوان عالی تایید شده 《آقایان فرهاد شاکری، تاج محمدخرمالی، عیسی عید محمدی، عبدالرحمن گرگین، حکیم عظیم گرگین، مالک علی فدایی نسب》آقای حیدری که حکم اولیه را داده کیست؟ این قاضی پرونده قضایی داره و مدتی زندان بوده و الان هم معلوم نیست کجاست ضمنا دادستان آن موقع و دادستان بعدی، هر دو پرونده قضایی دارند…..آیا اگر هیئت منصفه‌ای دادگاه می‌داشت اینها اصلا می‌توانستند قضاوت کنند تا چه رسد به اینکه حکم اعدام بدهند ملت قهرمان ایران خیلی زود دیر می‌شود.


بالاخره با هماهنگی زندان ملاقات حضوری ما میسر شد

در سالن ملاقات از آقای خواستار پرسیدم یادداشت‌ها چی بود گفتند یکی در مورد اعدامی‌ها که تلفنی موضوع را به شما گفتم، مورد دوم نامه‌ای بود که در اسفند۱۴۰۲، نوشتم و فرستادم بیرون برای انتشار که شما اجازه ندادی منتشرشود.

ملت قهرمان ایران آقای خواستار هشتمین سال زندان را درحالی سپری می کنند که یک ساعت مرخصی به ایشان نداده‌اند همکاران فرهنگی از من خواستند که با آقای خواستار صحبت کنم و مدتی اجازه ندهم نامه‌های ایشان منتشر شود تا همکاران فرهنگی بتوانند با دادستان صحبت کنند و از ایشان بخواهند لااقل به قانون اساسی پای‌بند باشند و مرخصی که حق هر زندانی است بعد از ۸سال این حق قانونی آقای خواستار را بهشون بدهند.من این موضوع راباآقای خواستار مطرح کردم ایشان گفتند علیرغم اینکه می‌دانم این مورد فقط گذران وقت وفرصت‌سوزی است ولی به خواست شما و همکاران احترام می‌گذارم و استخوان در گلو سکوت می‌کنم

هفته گذشته که ملاقات کابینی داشتیم آقای خواستار گفتند امیدوارم شما و همکاران به این نتیجه رسیده باشید که آنها به حق عمل نمی‌‌کنند اگر به حق عمل می‌کردند که وضع مملکت این نبود…

گروهی ازهمکاران فرهنگی با دادستان صحبت کرده‌اند و تلویحا دادستان از آنها خواسته که آقای خواستار اول توهین به رهبری ومسئولین نظام نکند، دوم دست از براندازی بردارد و فرهنگیان را به اعتراض و تجمع و براندازی تشویق نکند .

من این موضوع را به آقای خواستار انتقال دادم ایشان گفتند اولا من هر چه گفتنی بوده گفته‌ام وهمه گفتنی‌ها را دراداره اطلاعات کتبا نوشته‌ام و امضا کرده‌ام حالا دیگر حرفی برای گفتن نمانده. مورد دوم فرهنگیان افراد دانا و فرهیخته‌ای هستند و زمان و مکان و جریان‌های اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی را به درستی درک کرده‌اند و منتظر من و امثال من نمی‌شوند.

مجددا همکاران با طوماری ازاسامی معلمین که خواهان مرخصی و آزادی آقای خواستار بوده‌اند با دادستان صحبت کرده‌اند که آقای لطفی‌نیا در بهشت‌رضا به من گفتند آقای دادستان با مرخصی آقای خواستـار موافقت نکرده‌اند و من موضوع را به اطلاع آقای خواستـار رساندم و ایشان گفتند خوشوقتم که ماهیت آنها بر شما هم مسجل شد حالا بقول دوست‌مان آنها کارخودشان را بکنند و ما هم کارخودمان را.

صدیقه مالکی فرد همسر هاشم خواستـارنماینده معلمان آزاده ومحبوس درزندان وکیل آباد مشهد مرداد۱۴۰۳

کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / توییتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک

اشتراک:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نوشته‌های پر بیننده

بایگانی وبلاگ

بازدید وبلاگ